شناسهٔ خبر: 41557822 - سرویس استانی
نسخه قابل چاپ منبع: تحلیل بازار | لینک خبر

یادداشت؛

بورس اوراق بهادار یا بوس اوراق بهادار

اردبیل - «بورس بازی‌های کاذب، خانواده‌ها، کارمندان دولت، شاغلان بخش خصوصی و خدمات و بسیاری دیگر را درگیر خودساخته و سیل جمعیتی انبوه در کوچه‌پس‌کوچه‌های کارگزاری‌ها به دنبال خرید سهام از این شرکت و آن شرکت هستند! چه بازار پرسود و پر ریسکی که همه فقط سودش را می‌بینند و ریسکش را نه.» این، بخشی از یادداشتی است که حاتم رسولی فعال رسانه ای برای بازار نوشته است.

صاحب‌خبر -

حاتم رسولی؛ بازار: دلار در نوسان است. یک‌دفعه از ۱۳ هزار تومان به ۲۶ هزار تومان می‌رسد. همه شوکه می‌شوند با تمهیداتی و بعد از مدتی که دلار و ارزهای خارجی، خوب جولان می‌دهند و همه قیمت‌ها را دستخوش تغییر می‌نمایند، با شیبی آرام در کانال ۲۲ هزارتومان تثبیت می‌شود.

دلار وقتی به این تثبیت قیمت می‌رسد؛ بسیاری شادمان می‌شوند و عده‌ای نیز اندوهگین. اما قیمت‌های کالاها و خدمات که با افزایش قیمت دلار و ارز به آسمان پرتاب‌شده‌اند، میلی به بازگشت به‌جای قبلی خود را ندارند و هم چنان می‌خواهند در اوج! بمانند و فریاد برمی‌آورد که: «اگر با ما ندارد هیچ میلی/ چرا نرخ مرا بشکست دلار! »

قصه بورس نیز این‌گونه است. به‌یک‌باره، شاخص بورس از چند به چندین می‌رسد و سودهای میلیونی را نصیب افرادی می‌کند که تازه طعم در بورس بودن را می‌چشند.

افرادی که در دوروبر ما زندگی می‌کنند و باافتخار از سودهای کلان یک‌شبه سخن می‌رانند و دیگران را به در بورس بودن و در بورس ماندن تشویق می‌کنند؛ چنان الفاظ محیرالعقول بورسی را برای‌مان ردیف می‌چینند که انگار دکترای بورس دارند و سال‌هاست در دریای پرتلاطم بورس، کشتی رانده و ناخدایی تمام‌عیار شده‌اند. غافل از این‌که این سودهای سرشار از قِبَل هوش وافر و تجربه فاخرشان نیست؛ بلکه ناشی از اقتصادی است که ناخوش‌احوال است و هر روز به رنگی درمی‌آید.

شاید روزی فرارسد که این دریای پر از دُرّ و گهر، طوفانی شود و ناخدای خود خوانده را در اعماق خود فرو ببلعد. کاش آن روز هیچ‌گاه نیاید.

ساختارهای اقتصادی کشور به اذعان بسیاری از اقتصاددانان ناخوش‌احوال است و «مریض‌حالی‌اش خوش نیست». از یک‌سو قیمت نفت فروکاسته شده و به پایین‌ترین حد در دهه‌های اخیر رسیده و بودجه کشور که وابستگی شدیدی به آن دارد در کمای کرونایی فرو رفته و از سوی دیگر، بازار بورس با شتابی عجیب قله‌های ترقی را یکی پس از دیگری چنان فتح می‌کند تا به قله هیمالیا برسد.

این بورس بازی‌های کاذب، خانواده‌ها، کارمندان دولت، شاغلان بخش خصوصی و خدمات، بُنَک‌داران، کاسبان محل، خرده‌فروشان، عمده‌فروشان، کشاورزان و دامداران و حتی عمه قیزی‌ها را هم درگیر خودساخته و سیل جمعیتی انبوه در کوچه‌پس‌کوچه‌های کارگزاری‌ها به دنبال خرید سهام از این شرکت و آن شرکت هستند و همه در انتظار عرضه‌های اولیه و فروش سهام عدالت ۱۸ میلیون تومانی! چه بازار پرسود و پر ریسکی که همه فقط سودش را می‌بینند و ریسکش را نه.

بازار سرمایه، بازار پرسودی است که همیشه هم‌سود نمی‌دهد. اگر خدایی نکرده روزی نتواند پاسخ‌گوی انتظارات باشد به‌یک‌باره فرو خواهد ریخت و احتمالاً بسیاری با ضررهای جدی مواجه خواهند شد.

 بورس اوراق بهادار برای عده‌ای که فقط سودهای روزانه آن را می‌بینند و خطرات احتمالی‌اش را یا نمی‌توانند یا نمی‌خواهند مشاهده کنند به بوس اوراق بهادار بدل شده. بورس به آن‌ها سلام می‌دهد و سود کاذبش آن‌ها را به آغوش کشیده و برایشان بوس پرتاب می‌کند.

کمی مراقب باشیم و با علم، سراغ کارزار خریدوفروش بورسی برویم.

نظر شما