نسیم آنلاین: جعفر برزگر: مناقشه قره باغ میان پیوستن به تاریخ و استمرار درصدر اخبار رسانه ها، همچنان در نوسان است. امروزه نه می توان این مناقشه را بخشی از تاریخ قفقاز جنوبی خواند چرا که نه حل شده و نه در وضعیت «بدون توافق» متوقف شده و نه میتوان آن را موضوع روز صحنه بین الملل به حساب آورد. با اینکه قره باغ همچنان کشته می گیرد و محل بحث و جدل است اما همچون آتشفان، فوران آن برخلاف سکوتش عمر اندکی دارد. هر از چندی با صدای توپ و تانگ عرض اندامی میکند تا این نکته را یاد آوری کند که مناقشه قره باغ هنوز حل نشده و زخمی در دل کوهستانهای قفقاز باقی مانده است. گویا اجل سرباز مرزی ارمنی و آذری با قره باغ گره خورده است.
یکشنبه ۲۲ تیر با حملات ارمنستان به مواضع ارتش آذربایجان در مسیر شهرستان «تاووز» در شمال غربی باکو درگیری بین این دو آغاز شد و تا سه شنبه ادامه داشت و هر چند فعلا حملات متوقف شده اما امکان آغاز مجدد این حملات وجود دارد. تا به امروز نتیجه این درگیری کشته ها و زخمی هایی ده ها نفری در دو طرف است که در طرف آذربایجانی یک مقام ارشد ارتش هم کشته شده است.
با شروع درگیری ها برخی از مردم آذربایجان هم تجمع کرده و خواستار اعزام به جبهه های نبرد و واکنش تند دولت باکو شدند اما در مقابل الهام علی اف اعلام کرد که علیرغم همه سرو صدا ها تنها ۱۵۰ نفر برای حضور در جبهه های نبرد ثبت نام کرده اند. ارمنستان هم مدعی هست که ارتش آذربایجان تحرکات مشکوک داشته و حملات توپخانه ای در پاسخ به این تحرکات مشکوک صورت گرفته است. هر چند برخی تحلیل گران مسائل قفقاز معتقد هستند که وضعیت متزلزل نخست وزیر ارمنستان در سیاست داخلی، دلیل اصلی شروع این درگیری ها توسط ارمنستان است.
بهرحال با هر تحلیلی نمی توان مناقشه قره باغ را مرتبط با مواردی کرد که در سال های اخیر یا ماه های گذشته ظهور و بروز پیدا کرده اند چرا که مناقشه قره باغ به دهه هشتاد میلادی بر می گردد. اما باید به این پرسشها پرداخت که چرا مناقشه قره باغ در این زمان طولانی با وجود ایفای بازیگری بازیگران مختلف حل نشده باقی مانده و از استمرار این بحران چه بازیگرانی سود میبرند؟
تاریخچه بحران قره باغ
نکتهای که در مورد مناقشه اخیر نباید از یاد برد این است که این درگیری نه در منطقه مورد مناقشه قره باغ که در منطقه مرزی میان تاووز آذربایجان با تاووش ارمنستان در گرفته که تا پیش از این شاهد درگیری نبوده است. البته این درگیری در ادامه بحران قره باغ است و نباید آن را بحرانی مستقل به حساب آورد.
بحران قرهباغ در سال ۱۹۸۸ آغاز شد و پس از فروپاشی اتحاد شوروی در سال ۱۹۹۱ همچنان ادامه یافت. حدود ۲۰ درصد از اراضی جمهوری آذربایجان به تصرف ارمنستان درآمده است. در سال ۱۹۹۴ به کمک گروه مینسک (آمریکا، روسیه و فرانسه) توافقنامه آتشبس میان آذربایجان و ارمنستان به امضا رسید. این تنش تاکنون بیش از ۳۰هزار قربانی بر جای نهاده است.
منطقه قرهباغ در همسایگی شمالغرب ایران و در شمال رود ارس قرار دارد. قلمرو این منطقه از رشتهکوه قفقاز کوچک شروع شده و تا اراضی واقع در میان رودهای ارس و کر ادامه مییابد. این منطقه کوهستانی مساحتی بالغ بر ۴،۳۷۸ کیلومترمربع دارد و بر اساس آخرین سرشماری انجام گرفته در سال ۱۹۸۹، شمار جمعیتی آن در حدود ۱۸۹۰۲۹ نفر بوده است. از شهرهای مهم این منطقه میتوان به خانکندی و شوشا اشاره کرد. با وجود احاطه قلمرو قرهباغ با کوهستانهای مرتفع و دشواری حمل و نقل و ارتباط به این منطقه؛منابع و ثروتهای زیرزمینی ارزشمندی نظیر معادن و جنگلها و زمینهای حاصلخیز دارد.
با استقلال ارمنستان و آذربایجان از امپراطوری روسیه در سال ۱۹۱۸ اختلاف بر سر حاکمیت این منطقه آغاز شد. با تثبیت سلطه و قدرت اتحاد جماهیر شوروی، این حکومت در سال ۱۹۲۳ اوبلاست (استان) خودمختار قرهباغ کوهستانی را درون جمهوری سوسیالیستی آذربایجان شوروی ایجاد کرد.
در آخرین سالهای حکومت اتحاد شوروی مجددا اختلافها بر سر این منطقه بالا گرفت و حتی پس از سقوط حکومت در سال ۱۹۹۱ میلادی و اعلام استقلال قرهباغ درگیریها شدت بیشتری گرفت. در سال ۱۹۹۴، نیروهای ارمنی توانستند بخشهایی از منطقه قرهباغ را به اشغال خود درآورده و این جنگ خونین با گرفتن جان ۳۵۰۰۰ نفر، در نهایت، با اعلام آتشبس به پایان برسد. امروزه نیز مقامهای این کشور خود را کشوری مستقلی میدانند، ولی با این وجود، سازمان ملل و هیچ کشوری دیگری این استقلال را به رسمیت نشناخته است.
آخرین قطعنامه سازمان ملل در این زمینه در سال ۱۹۹۳ صادر شده است. در این قطعنامه از تشدید مخاصمات مسلحانه به عنوان نقض آتش بس و کاربرد نیروی نظامی در پاسخ به این نقض، به ویژه منطقه زنگیلان و هورادیز جمهوری آذربایجان ابراز نگرانی شده و بر حاکمیت و تمامیت ارضی تاکید و بر غیر قابل تغییر بودن مرزهای بین المللی و ممنوعیت توسل به زور جهت تصرف سرزمین دیگران تاکید شده است. در بند دوم از دولت ارمنستان میخواهد از نفوذ خود بر ارامنه قره باغ برای به دست آوردن رضایت آنان استفاده نموده و با اتکا به قطعنامه های ۸۲۲، ۸۵۳ و ۸۷۴ تضمین نماید که عوامل درگیر در مناقشه از عملیات استفاده نکند.
ارمنی ها معتقدند " قره باغ" را اتحاد شوروی در سال 1920 میلادی از ارمنستان جدا کرد و به آذربایجان داد و این موضوع را قبول ندارند که از فروپاشی شوروی سوء استفاده شده و این منطقه به این خاطر داعیه الحاق به ارمنستان را ازسر گرفت؛ در عین حال "باکو" هم اعتقاد دارد که "قره باغ" جز جدایی ناپذیر آذربایجان بوده و این دعوای ایدئولوژیک و ارضی از سال ۱۹۸۸ تاکنون، همچنان ادامه دارد.
بحران قره باغ و بازیگران بی شمار
مناقشه قره باغ تا به امروز حل نشده چرا که بازیگران مختلفی در این مناقشه دخیل هستند و پیچیدگی های مختلف در این پرونده وجود داد. گروه مینسک توسط آمریکا ، روسیه و فرانسه از دهه ۹۰ میلادی شکل گرفته تا بحران قره باغ را حل کند که تا به امروز موفق نشده طرح عملی در این زمینه ارائه کند. همچنین جمهوری آذربایجان به دلیل ریاست سه کشور مسیحی بر این گروه چندان به آن خوشبین نیست. از سوی دیگر حضور فرانسه هم به عنوان یکی از کشور های سنتی حامی ارمنی ها در این گروه باعث شده که بی طرفانه بودن مینسک چندان در افکار عمومی آذربایجان پذیرفته نشود.
در کنار این گروه روسیه قرار دارد که همواره مواضع نزدیک به ارمنستان گرفته و حمایت هایی از این کشور داشته و آذری ها یکی از عوامل ناکامی خود در بازپس گرفتن این منطقه را حمایت های روسیه و البته ایران از ارمنستان می دانند. ممانعت از حضوز بازیگران دیگر در حیاط خلوت روسیه، اعمال نفوذ تام و کامل در منطقه قفقاز جنوبی، استفاده از این مناقشه برای پیشبرد اهداف خود و مدیریت هر دو کشور و منافع اقتصادی بخشی از دلایلی هستند که باعث شده روسیه از ارمنستان حمایت کرده و چندان مایل به حل بحران قره باغ هم نباشد. از سوی دیگر روسیه چندان از حضور ایران در این منطقه هم خشنود نیست و همواره سعی کرده مانع این اتفاق شود. مواضع دبیر سازمان پیمان امنیت جمعی که متشکل از روسیه، ارمنستان، بلاروس، قزاقستان، تاجیکستان و قرقیزستان است در محکوم کردن آذربایجان در درگیری اخیر نشان از مواضع روسیه در این مناقشه دارد. دبیر این پیمان نسبت به آنچه زیر پا گذاشتن شرایط آتش بس از سوی ارتش آذربایجان نامید اعتراض کرد.
بازیگر مهم دیگر در بحران قره باغ، ترکیه است که حامی سنتی و سفت و سخت جمهوری آذربایجان است و همواره مواضع سیاسی تندی علیه ارمنستان گرفته البته ترکیه ارتباطات اقتصادی خود با ارمنستان را حفظ کرده است. ترکیه با این حال که همواره حامی جمهوری آذربایجان بوده اما هیچگاه علرغم همه تبلیغات و فضا سازی رسانه ای، ورود عملی در حمایت از جمهوری آذربایجان نداشته است. تقویت تبلیغات رسانه ای در حوزه پان ترکیستی با راهبرد یک ملت با دو دولت، استفاده از این مسئله به عنوان اهرم فشار علیه تهران و روسیه و همچنین ایفای نقش موثر در منطقه قفقاز از جمله اهداف ترکیه در پرونده قره باغ است.
بازیگر مهم دیگر در این منطقه جمهوری اسلامی ایران است . علیرغم اینکه ایران در دهه هفتادشمسی حمایت های شایانی از مردم و دولت آذربایجان در مقابل حملات ارمنی ها انجام داد. اما امروز یکی از متهمان اصلی در افکار عمومی آذربایجان در مسئله قره باغ، ایران است. تنها دستاویز مخالفان ایران در باکو به مسئله میانجیگری تهران در سال ۷۱ بین دو کشور بر می گردد که موفقیت آمیز هم بود اما با اقدامات روسیه، ارمنستان شهر شوشا را در حین مذاکرات تصرف کرد که باعث بهم خوردن توافق شد.
اتهام دیگری که به ایران وارد می شود مسئله حمایت از ارمنستان است. این در حالی است که ایران هیچگاه در مناقشه قره باغ از مواضع ارمنستان حمایت نکرده اما این بدان معنا هم نبوده که ایران ارتباطات خود را با ارمنستان قطع کند که ضرورتی هم برای این مسئله وجود نداشت چرا که دولت باکو خود با چرخش به سمت غرب و رژیم صهیونیستی و اخراج نیروهای ایرانی، علاقه ای به بازپس گیری قره باغ نشان نداد. با رویکردهای خصمانه دولت باکو جمهوری اسلامی هم رویکردهای خود را به مرور متعادل تر کرد و سیاست توازن بخشی را در این مسئله در پیش گرفت. این سیاست هم زمانی اتخاذ شد که سران باکو اعلام کردند که زمانی با ایران وارد گفتگو خواهند شد که تبریز را گرفته باشند. بعد از این مواضع سیاست ایران همواره بر رعایت حسن همجواری و حمایت از مذاکره برای حل بحران قره باغ است.
آمریکا، عربستان و رژیم صهیونیستی از دیگر عناصر فعال در بحران قره باغ هستند که هر کدام با اهداف مختلفی در این منطقه حضور دارند. اما هر سه در یک هدف مشترک هستند و آن استفاده از اهرم همسایگی برای فشار به تهران است که باعث شده علاقه این عناصر به پرونده قره باغ افزایش پیدا کند.
بحران قره باغ ادامه پیدا خواهد کرد تا زمانی که سران باکو برای حل مشکلات خود وابسته به ترکیه و رژیم صهیونیستی باشند و دین را در مقابل خود بدانند نه عنصری که می تواند در حل بحران قره باغ موثر باشد. باکو به جای اتهامات واهی به جمهوری اسلامی بهتر است به جای فرفکنی به این پرسش پاسخ دهد که به جز بیانیه برای بازپس گیری قره باغ جه اقدام عملی انجام داده و آیا اگر صبر راهبردی تهران مقابل تبلیغات و اقدامات خصمانه باکو به پایان برسد و تهران دست به مقابله بزند آیا توان حفظ ۸۰ درصد بقیه خاک خود را خواهد داشت یا نه.
گذشت چهار دهه از شکل گیری جمهوری آذربایجان باید حداقل این درس را به سیاستمداران باکو داده باشد که میدان رزم و جنگ متفاوت از می خانه های باکو است که در آن خوش می گذرانند.
نظر شما