روزنامه اعتماد در گزارشی به نامه موسوي خوئينيها درباره مسائل روز کشور پرداخته است.
این روزنامه نوشت:
موسويخوئينيها در جريان نامه خود به رهبري كه درست 16 روز پس از نامهاش به مهدي كروبي و درخواست رفع حصر از «خداوند» تدوين شده، انتقادهايي اساسي به وضع فعلي ايران مطرح و خواستار «درنگ» در اين ملاحظات شده است.
او در بند دوم نامه خود صراحتا از وضع امروز جامعه گلايه كرده و مينويسد: «آنچه از مسموعات و مشاهدات و مطالعه گزارشها و تحليلها دريافت كردهام آشكارا حاكي از آن است كه آنچه در ذهن و زبان بسياري از مردم و در زندگي آنان ميگذرد، زيبنده نظامي نيست كه با پرچم اسلام به دنيا معرفي ميشود.»
او سپس به مسالهاي اشاره ميكند كه چند سالي است ازسوي تحليلگران چپ و راست تحت عنوان «بحران مشروعيت» از آن ياد شده و مينويسد: «در ذهن اين مردم باورهايي كه پشتوانه استحكام و نيز مقبوليت و مشروعيت نظام اسلامي بود، به گونهاي روزافزون آسيب ديده و ميبيند.» اين چهره تاثيرگذار نظام جمهوري اسلامي، اشاره به مشكلات اقتصادي و معيشتي موجود در جمهوري اسلامي را از ياد نبرده و در ادامه اين مرقومه آورده است: «تورم روزافزون، همراه با كاهش درآمد اقشار گسترده، نهتنها زندگي امروز مردم را گرفتار دشواريهاي طاقتفرسا كرده كه ناهنجاري درون بسياري از خانوادهها را گسترش داده و آنان را نگران آينده نامعلوم خود و فرزندانشان ساخته است. علاوه بر اين مردم گرفتار در تلاطم زندگي و مشكلات طاقتسوز معيشتي، بسيارند انسانهاي ناراضي از اوضاع فرهنگي و سياسي كه گرفتار بيعدالتيهاي غيرقابل انكار شدهاند.»
موسوي خوئينيها آورده است: «البته هنوز كم نيستند كساني كه اصلاح امور و تغيير وضع نامطلوب كنوني را از عاليترين جايگاه مديريت كشور انتظار ميكشند. در چشم اين خيل عظيم، اوضاع غيرقابل دوام امروز صرفا معلول تصميمات مديراني كه ميآيند و ميروند، نيست (كه البته اين آمدنها و رفتنها هم خارج از چارچوب اراده عالي و حاكم بر كل مقدرات كشور نيست). از نگاه مردم، شيوه مديريت در بالاترين سطح، و قدرت نافذ آن، نقشآفرين اصلي در تمام يا اكثر مهام امور كشور است. مردمي كه چنين انتظاري دارند هرگز الزامات و محدوديتهاي پس از پيروزي انقلاب اسلامي (كه البته 40 سال از آن گذشته است) و نيز كينهتوزي دشمنان انقلاب، بهويژه امريكا و رژيم غاصب صهيونيستي را ناديده نميگيرند.»
موسوي خوئينيها، دبيركل مجمع روحانيون مبارز همچنين در ادامه اين نامه نوشته است:« همچنين آنان از پيامدهاي دفاع مقدس غافل نيستند و به شهيدان و مجاهدان و نقشآفرينان آن حماسه ملي و اسلامي - كه فرزندان همين ملت بودند - سپاس و درود بيپايان تقديم ميكنند. اما همين مردم بر اين باورند كه مديريت كشور، بهويژه عاليترين سطح آن بايد با ملاحظه همين مشكلات و چالشها شيوهاي در مديريت امور به كار ميبست كه امروز گرفتار اين آشفتگيهاي فرهنگي و اقتصادي و اجتماعي و... نميشديم.»
مهمترين بخش نامه موسوي خوئينيها شايد بخش پاياني آن باشد: «اگر شيوهاي كه تاكنون به كار رفته، نتيجه محاسبات متعارف و بر اساس آرا و تحليلهاي شناخته شده در حكمراني است، پس هستند پرشمار صاحبنظراني كه حق دارند و بايد مجاز باشند تا زبان و قلم به نقد بگشايند و درست و نادرست اين روش را تذكر دهند و اصلاح آن را با تاكيد درخواست كنند و نگران پيامدهاي ناگوار بهرهمندي از اين حق طبيعي و الهي نباشند.»
موسوي خوئينيها بر اين اساس در ادامه اين نامه مينويسد:« اما اگر مبناي تصميمات اين چند دهه دانستههايي از مبادي غيرمتعارف است كه تنها در اختيار خواصي از بندگان خداي متعال است كه بنده و امثال بنده هيچ حظّي از آن نداريم و در نتيجه، آنچه بر كشور و مردم و جمهوري اسلامي ميگذرد سرنوشتي محتوم و گريزناپذير است؛ پس همگان تسليم امر محتوم و مشيت الهي خواهيم بود.»