به گزارش خبرنگار حوزه مسجد و هیأت خبرگزاری فارس، معصومه جوانمردی بانوی جهادگری است که با شیوع ویروس کرونا، به همراه خانواده در تولید ماسک شروع به فعالیت کرده است. این جهاد خانوادگی، مرهون تجربه مسئولیتپذیری اجتماعی این بانوی شیرازی از سالها قبل است. او در زمان جنگ، همراه با سایر زنان، پشتیبانی مردمی جبههها را تجربه کرده است. حالا خانواده جوانمردی، این بار در میدانی دیگر اقدام به یک حرکت جهادی کردهاند. در این گزارش، تلاش این گروه جهادی خانوادگی برای کمک به مردم در راستای مبارزه با ویروس کرونا را توصیف کردهایم:
تجربه روزهای پشتیبانی جنگ
معصومه جوانمردی متولد ۱۳۴۴ در شیراز است. او در خصوص ازدواجش میگوید: «شوهرم قبل از اینکه به خواستگاری من بیاید، در جهاد سازندگی بود. دوره نقاهت بعد از مجروحیت آمده بود که تصمیم گرفت قبل از بازگشت دوباره به جبهه، ازدواج کند. ۱۶ سالم بود که با او ازدواج کردم. از همان موقع، چون در پشتیبانی جنگ فعالیت میکرد، در کنار مادرشوهرم وارد امر پشتیبانی شدم. از بستهبندی شکلات و تنقلات و پاک کردن نخود و لوبیا گرفته تا بافتن دستکش و ژاکت.»
او در خصوص قیاس فعالیتهای پشتیبانی زمان جنگ با دوران مبارزه با کرونا میگوید: «به نظر من فعالیت در زمان جنگ با زمان حال هیچ فرقی ندارد، هر دو یک شکل است. کار ما الان پشتوانه اسلام و پشتوانه رهبری است، آن موقع هم همینطور بود.»
خانواده جوانمردی با همراهی دوستان و آشنایان و گروهی درست کردند که هر ماه یا هر دو ماه یک سری اقلام با جمعآوری کمکهای مردمی، خریداری میکنند و برای خانواده نیازمندان میفرستند. سیل که آمد با همین ظرفیت، برای کمک برنامهریزی کردند. او در این خصوص میگوید: «پول جمعآوری کردیم، پتو و لباسهای نو خریداری شد و در نهایت به مناطق سیلزده ارسال شد. برای خود شیراز هم ایام عید ۹۸، رفتیم بازار وکیل و با عمدهفروشیها تعامل کردیم. پول به حساب آنها ریختیم و از آنها بُن گرفتیم و به خانوادههای مستضعف دادیم. مزیتش این بود که خودشان رفتند هرچه خواستند، انتخاب کردند و خریدند.»
مردم و مسئولین در کنار هم
در روزهای ابتدایی شیوع ویروس کرونا، نیاز به ماسک در کشور محسوس بود و به مرور با ورود گروههای جهادی نیاز عادی شد. گروه جهادی این خانواده نیز در این زمینه وارد عمل شد و به تولید ماسک پرداخت. جوانمردی در این خصوص میگوید: «به این دلیل که آسم خفیف دارم، خانواده اجازه ندادند به مسجد امام حسن(ع) برای کمک بروم. همسرم گفت کار را در خانه انجام میدهیم، مگر حتماً باید در خیاطخانه باشد؟ خودش رفت با سپاه هماهنگ کرد. آنها هم قبول کردند، ما در خانه ماسک تولید کنیم و به دست آنها برسانیم. آنها ماسکهای تولیدی ما را با دستگاه استریل و توزیع میکردند.»
خانه آنها، کارگاه دوخت ماسک شد. بین اقوام اعلام کردند تا برای کمک بیایند. جوانمردی میگوید: «شکر خدا بسیاری پای کار آمدند. یکی از اقوام، استاد دانشگاه است و این روزها تدریس مجازی هم دارد، ولی تا جایی که میتواند کمک میکند. برای خرید مواد اولیه، حتی اقوام دورتر نیز کمک میکنند.»
از صفر تا صد تولید
از آنجا که پارچههای ساخت ماسک خاص هستند در شیراز کمیاب شده است. اقوام این خانواده که بازاری هستند، بهترین پارچه را برای تهیه ماسک در اختیار میگذارند. حتی به این دلیل که کارگاه خیاطی کیف دارند، پارچهها را برشزده میفرستدند. جوانمردی میگوید: «حدود ۱۲هزارتا پارچه برشزده آوردند. از آن طرف برای پیدا کردن کش، از طریق پدرزن پسرم با فردی که در امامزاده علیابنحمزه(ع) کارگاه بزرگی برای ماسکدوزی داشت، ارتباط گرفتیم. آنها به کسی که برای خودشان کش میآورد، سپردند برای ما هم کِش بفرستد. ظاهرا این کِشها از تبریز میآمد. البته اول به تهران میبرند و آن را نصف میکنند. بعد میآورند و تحویل میدهند. فقط مانده بود آن چیزی که میگذارند تا ماسک درست به بینی محکم شود. به هر جا زنگ زدیم، گفتند الان اتوبوس، هواپیما و اینها کار نمیکنند، نمیتوانیم برای شما بفرستیم. البته یک جایی هم زنگ زدیم گفتند برای شما میفرستیم، ولی شرکت ثبت شده نبودند. گفتیم این همه پول بفرستیم، بعد اگر چیزی دست ما را نگیرد، خیلی بد میشود. در نهایت رفتیم سیم آیفون خریدیم! ارزانتر هم بود.»
برنامه یک روز کاری در خانه!
جوانمردی در خصوص دیگر کارهای خانه میگوید: «تا کارهای خانه را انجام ندهم دلم آرام نمیشود که پای کار بروم. صبح اول وقت، سریع کارهای خانه را انجام میدهم، بعد میآیم سر وقت ماسکها. یک اتاق را مخصوص این کار گذاشتم، استریل بماند. ابتدا ماسکهای دوخته را کِش میزنم. بعد یکی یکی و با دقت اتو میکنم تا اذان ظهر. بعد از نماز ظهر و عصر، دوباره مشغول میشوم تا اذان مغرب. بعدش دوباره ادامه میدهیم تا ۹ و ۱۰ شب. پسرهایم وقتی کارشان تمام میشود، میآیند مینشینند و بستهها را پرس میکنند. یا به شوهرم کمک میکنند برای دماغی ماسکها سیم جدا میکنند. خلاصه هر کاری که باشد خانوادگی انجام میدهیم. حتی مادرم که در واحد دیگری در همین ساختمان خودمان زندگی میکند، کشها را برش میزند. در نهایت هر تعداد ماسک که آماده بستهبندی شود، پسرانم میبرند برای استریل تحویل سپاه میدهند.»
انتهای پیام/
نظر شما