شناسهٔ خبر: 40486370 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: شبکه‌خبر | لینک خبر

آغاز سخنراني رهبرمعظم انقلاب به مناسبت سي و يكمين سالروز رحلت امام خميني (ره)

رهبر معظم انقلاب در سخنرانی به مناسبت سالروز ارتحال امام خمینی (ره): امام ثابت کردند که ابرقدرت‌ها ضربه پذیر و شکست پذیرند، دیدید که شوروی چگونه فروپاشید و وضعیت امروز آمریکا را هم که می‌بینید.

صاحب‌خبر -
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی شبکه خبر،
رهبر انقلاب اسلامی پیش از ظهر امروز در سخنرانی زنده‌ی تلویزیونی به مناسبت سی و یکمین سالگرد رحلت امام خمینی (رحمه‌الله) با ملت ایران سخن گفتند.
بسم الله الرّحمن الرّحیم
و الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام على سیّدنا و نبیّنا ابیالقاسم المصطفی محمّد و آله الطّیّبین الطّاهرین المعصومین سیّما بقیّة الله فى الارضین.

امروز مراسم بزرگداشت امام بزرگوارمان به شکلی متفاوت از شکل معمول این مراسم اجرا میشود. چگونگی برگزاری مراسم مهم نیست؛ اصل قضیّه و مهم، گفتگو از امام بزرگوار است که ما امروز کشورمان و فردای کشورمان به این احتیاج داریم. امام بزرگوار سال‌ها پس از درگذشت ظاهری و و فقدان ظاهری او در بین ما زنده است و باید زنده بماند و ما از حضور او و معنویّت او و فکر او و انگشت اشاره‌ی او بهره‌مند بشویم و استفاده کنیم.

تحوّل‌خواهی و تحوّل‌انگیزی از برجسته‌ترین خصوصیّات حضرت امام
امروز بنده میخواهم درباره‌ی یک خصوصیّت مهمّی از خصوصیّات امام بزرگوار بحث کنم؛ البتّه ایشان یک انسان ذوابعاد و دارای خصوصیّات برجسته‌ی متعدّدی بودند؛ این خصوصیّتی که امروز بحث میکنیم، جزو مهم‌ترین و برجسته‌ترین خصوصیّات امام بزرگوار است و آن عبارت است از روحیه‌ی تحوّل‌خواهی و تحوّل‌انگیزی امام بزرگوار.

امام، روحاً، هم یک انسان تحوّل‌خواه بود، هم تحوّل‌آفرین. در مورد ایجاد تحوّل، نقش او صرفاً نقش یک معلّم و استاد و مدرّس نبود؛ نقش یک فرمانده داخل در عملیّات و نقش یک رهبر به معنای واقعی بود. ایشان بزرگ‌ترین تحوّلات را در دوران خودشان، در زمان خودشان در حوزه‌های متعدّدی و در عرصه‌های متنوّع زیادی ایجاد کردند که من به مقداری [از آنها]امروز اشاره میکنم.

اوّلاً روحیه‌ی تحوّل‌خواهی از دیرزمان در این بزرگوار وجود داشته است؛ این چیزی نبود که در آغاز نهضت اسلامی در سال ۱۳۴۱ در ایشان به وجود بیاید؛ نه، ایشان از دوران جوانی یک انسان تحوّل‌خواه بودند که نشانه‌ی آن عبارت است از همان یادداشتی و نوشته‌ای که ایشان در دوران جوانی ــ تقریباً در دهه‌ی۳۰ از عمرشان ــ در دفتر مرحوم وزیری‌یزدی نوشته‌اند که مرحوم وزیری عین آن نوشته را، دست‌خط ایشان را به من نشان دادند؛ دیده‌ام که بعد هم چاپ شده و در اختیار خیلی‌ها قرار گرفته. در آن نوشته، ایشان آیه‌ی شریفه‌ی «قُل إِنَّما أَعِظُکُم بِواحِدَةٍ أَن تَقوموا لِلَّهِ مَثنىٰ وَفُرادىٰ» (۱) [را ذکر میکنند]که دعوت میکند عموم را به قیامِ لله؛ یک چنین روحیه‌ای در ایشان وجود داشت. این روحیه را ایشان اِعمال کردند و همین طور که اشاره کردم تحوّل‌آفرینی کردند. مِیدانی وارد مسئله‌ی تحوّل شدند، نه فقط گفتاری و دستوری؛ از تحوّل‌آفرینی روحی در یک مجموعه‌ای از طلّاب جوان در قم ــ که من حالا عرض خواهم کرد شرحش را ــ تا تحوّل‌آفرینی وسیع در عموم ملّت ایران.

تحوّل و انقلاب روحی و معنوی در افراد
آن مسئله‌ی قم عبارت است از درس اخلاق ایشان. ایشان ده‌ها سال پیش از شروع نهضت، غیر از درس فقه و اصول و معقول، سال‌ها در قم درس اخلاق داشتند، جلسه‌ی اخلاق داشتند. البتّه آن وقتی که ما رفتیم قم، سال‌ها بود که این درس تعطیل شده بود، و وجود نداشت. کسانی که دیده بودند آن درس اخلاق را، نقل میکردند ایشان ــ هفته‌ای یک بار جلسه‌ای داشتند در مدرسه‌ی فیضیّه و طلّاب جوان جمع میشدند در آنجا ــ وقتی که صحبت میکردند، جلسه را منقلب میکردند، دل‌ها را منقلب میکردند. این را البتّه ما هم، در درس فقه و اصول دیده بودیم. یعنی ایشان حتّی در همین درس‌های فقه و اصولشان به مناسبت‌هایی صحبت اخلاقی میکردند، طلبه‌ها زار زار گریه میکردند؛ وقتی ایشان صحبت اخلاقی میکرد، اشک میریختند؛ بیان ایشان این جور مؤثّر بود و انقلاب روحی ایجاد میکرد. این همان روش پیغمبران است؛ پیغمبران هم آغاز همه‌ی حرکت‌های خودشان را از انقلاب روحی افراد شروع کردند. اینکه امیرالمؤمنین میفرماید: لِیَستَأدوهُم میثاقَ فِطرَتِه وَ یُذَکِّروهُم مَنسیَّ نِعمَتِه ... وَ یُثیروا لَهُم دَفائِنَ العُقول، (۲) همین است. «یَستَأدوهُم میثاقَ فِطرَتِه» یعنی آن سرشت نهفته‌ی انسانی را در این‌ها بیدار میکردند و آن را وادار میکردند به تحرّک و هدایتگری عملیّات و اقدامات انسانها؛ امام این جوری از اینجا شروع کردند. من البتّه نمیتوانم قاطعاً ادّعا کنم که آن جلسات را ایشان تشکیل میدادند برای اینکه بعد‌ها به نهضت عظیم سیاسی منتهی بشود؛ این را من نمیدانم. لکن آنچه مسلّم است اینکه این حرکت‌آفرینی، این تحریک غریزه‌های معنوی و فطرت و سرشت انسانی از راه درس اخلاق و تذکّر و آماده کردن دلها، شیوه‌ی امام بزرگوار بود؛ از اینجا ایشان شروع کردند تا ایجاد تحوّل در سطح وسیع یک ملّت؛ چه در دوران مبارزات ــ که حالا من مقداری از نمونه‌های این تحوّل را عرض میکنم ــ و چه بعد از پیروزی انقلاب، ایشان به معنای واقعی کلمه در ملّت ایران تحوّل ایجاد کردند.

توجّه کنید که مخاطب ایشان در این تحوّل، عبارت بود از ملّت ایران. قبل از شروع نهضت امام مبارزاتی وجود داشت، مبارزات سیاسی در ایران وجود داشت، ده‌ها سال بود که گروه‌های مختلف [مبارزه میکردند]، منتها حوزه‌ی کار آن‌ها حدّاکثر محدود میشد مثلاً به یک تعدادی دانشجو؛ این‌ها میتوانستند فرض کنید ۱۰۰ نفر، ۱۵۰ نفر دانشجو را تحت تأثیر قرار بدهند، در یک مراسمی آن‌ها را وارد کنند. بحث امام، بحث یک گروه محدود یا یک جمع محدود یا یک حرفه‌ی معیّن نبود؛ بحث ملّت ایران بود. ملّت مثل یک اقیانوس است؛ به طوفان درآوردن یک اقیانوس کار هر کسی نیست. یک استخر را میشود موّاج کرد، امّا موّاج کردن یک اقیانوس، کار عظیمی است. ملّت یک اقیانوس است و امام این کار را انجام داد؛ تحوّلاتی را به وجود آوردند.

تحوّل در خمودگی و تسلیم بودن ملّت و تبدیل به روحیه‌ی مطالبه‌گری
یک تحوّل، تحوّل در روحیه‌ی خمودگی و تسلیم ملّت بود. در دوران جوانی ما، در دورانی که ما یادمان هست که این نهضت شروع شد، ملّت ایران یک ملّتی بود که با مسائل اساسیِ سرنوشت خودش هیچ سر و کاری نداشت، مردم تسلیم بودند، خمود بودند، نسبت به زندگی شخصیِ خودشان [بی اراده]بودند. این حالت تحرّک میدان‌داری، وارد میدان شدن، مطالبه کردن، آن هم مطالبه‌ی چیز‌های بزرگ و مهم، در رفتار ملّت و در خُلق و خوی ملّت ما مطلقاً وجود نداشت؛ این را امام ایجاد کردند؛ همین ملّتِ خمود و تسلیم را تبدیل کردند به یک ملّتِ مطالبه‌گر؛ آن سخنرانی‌های پُرشور و توفنده‌ی امام، آن بیان‌های خروشنده‌ی امام، آن چنان تکان داد این ملّت را که این ملّت تبدیل شدند به یک ملّت مطالبه‌گر؛ نمونه‌اش قضایای سال ۴۱ است ــ که شروع نهضت، سال ۴۱ بود ــ نمونه‌اش اجتماعات عظیم مردم در شهر‌های مختلف است که بعد هم منتهی شد به پانزدهم خرداد، و در پانزدهم خرداد [رژیم]با آن کشتار عظیم نتوانست این حرکت را متوقّف کند. باز هم اجتماعات مردم در طول زمان بود تا پایان دوران مبارزات؛ این یک تحوّل عجیبی بود که ایشان ایجاد کردند.

تحوّل در نگاه مردم و ایجاد عزّت و اعتماد به نفْس ملّی
تحوّل دیگر، تحوّل در نگاه مردم به خودشان و به جامعه‌شان بود؛ ملّت ایران نسبت به خود یک نگاه حقارت‌پندارانه داشت؛ یعنی اینکه این ملّت بتواند بر اراده‌ی قدرتها، بر اراده‌ی ابرقدرت‌ها فائق بیاید، مطلقاً به ذهن احدی خطور نمیکرد. نه فقط حالا قدرت‌های جهانی، حتّی اراده‌ی قدرت‌های داخلی، حتّی اراده‌ی فلان مسئول ــ فرض کنید که ــ یک اداره‌ی امنیّتی یا انتظامی، اصلاً به ذهن مردم خطور نمیکرد که بتوانند غلبه کنند بر اراده‌ی صاحبان اراده‌های تلخ و خطرناک. احساس حقارت میکردند، احساس توانایی نمیکردند؛ امام این را تبدیل کرد به احساس عزّت، احساس اعتماد به نفْس، و مردم را از این حالت که حکومت استبدادی را یک امر طبیعی بدانند ــ که این جور بود؛ آن زمان تصور ما‌ها کأنّه این بود که خب بالاخره یک شخصی در رأس مملکت هست و اراده‌ی او حاکم است؛ خب طبیعت مسئله همین است و اصلاً این را یک امر طبیعی و عادّی میدانستیم ــ تبدیل کردند به انسان‌هایی که خودشان نوع حکومت را تعیین میکنند. از شعار‌های مردم در انقلاب، اوّل، نظام اسلامی، حکومت اسلامی، بعد هم جمهوری اسلامی بوده؛ مردم خودشان تعیین‌کننده بودند، مطالبه‌کننده بودند؛ بعد هم در انتخابات‌های گوناگون شخص حاکم را، اشخاص مورد مسئولیّت در بخش‌های مختلف حکومت را مردم معیّن کرده‌اند؛ یعنی حالت خودحقیرپنداری که در مردم بود، بکلّی تبدیل شد به حالت عزّت و اعتماد به نفْس ملّی.

تحوّل در نوع مطالبات مردم
یک تحوّل دیگر، تحوّل در مطالبات مردم بود؛ یعنی اگر چنانچه فرض کنید آن وقت یک گروهی از مردم یک مطالبه‌ای هم از دستگاه داشتند یا از قدرتمندان آن زمان داشتند این بود که مثلاً این کوچه آسفالت بشود یا این خیابان این جوری کشیده شود؛ مطالبات در این حد [بود]؛ این را تبدیل کردند به مطالبه‌ی استقلال، آزادی؛ یعنی [آرمانهای]عظیم. یا شعار «نه شرقی، نه غربی»؛ در خواسته‌های مردم آن چنان تحوّلی به وجود آمد که از این چیز‌های حقیر، کوچک، محلّی و محدود تبدیل شد به یک امور اساسی، بزرگ، انسانی، و جهانی.

تحوّل در نگاه مردم به دین
یک تحوّل دیگری که امام به وجود آورد، تحوّل در نگاه به دین بود؛ مردم، دین را فقط وسیله‌ای برای مسائل شخصی، مسائل عبادی، حدّاکثر احوال شخصی میدانستند، فقط برای همین مسئله‌ی نماز و روزه و فرض کنید که وظایف مالی و ازدواج و طلاق؛ در همین حدود؛ دین را، وظیفه‌ی دین و مسئولیّت دین و رسالت دین را محدود به این چیز‌ها میدانستند. امام برای دین، رسالت نظام‌سازی و تمدّن‌سازی و جامعه‌سازی و انسان‌سازی و مانند این‌ها تعریف کرد؛ مردم نگاهشان به دین بکلّی متحوّل شد.

تحوّل در نگاه به آینده و ایجاد تمدّن نوین اسلامی
یک تحوّل دیگر، تحوّل در نگاه به آینده بود. در آن دورانی که نهضت شروع شد و امام وارد میدان شدند، با همه‌ی شعار‌هایی که حالا بعضی از احزاب و بعضی و از گروه‌ها و گروهک‌ها میدادند ــ که خیلی محدود و کوچک هم بودند ــ در نگاه مردم آینده‌ای دیده نمیشد. یعنی مردم یک افق و آینده‌ای در مقابل چشم نداشتند؛ این تبدیل شد به ایجاد تمدّن نوین اسلامی. یعنی شما امروز به ملّت ایران نگاه کنید، این دست مبارک امام است که این حالت را به وجود آورده، مردم دنبال این هستند که تمدّن نوین اسلامی را تشکیل بدهند و به وجود بیاورند؛ اتّحاد عظیم اسلامی را به وجود بیاورند، امّت اسلامی را تشکیل بدهند. نگاه عامّه‌ی مردم، توده‌ی مردم این است.

تحوّل در مبانی معرفتیِ کاربردی و ورود فقه در عرصه‌ی نظام‌سازی
در یک حوزه‌ی تخصّصی‌تر، تحوّل در مبانی معرفتیِ کاربردی است؛ امام این را به وجود آوردند؛ که این تخصّصی است، جزو مسائل حوزوی و کسانی است که دستی در کار فقه و در کارِ علم اصول و مانند این‌ها دارند. امام فقه را وارد عرصه‌ی نظام‌سازی کردند؛ فقه از این مسائل دور بود. البتّه مسئله‌ی ولایت فقیه، هزار سال [بود که]در بین فق‌ها وجود داشت و مطرح میشد، امّا، چون این امید وجود نداشت که این ولایت فقیه تحقّق پیدا بکند، هرگز به جزئیّات آن، به مسائلِ آن پرداخته نمیشد. امام این را وارد مسائل اصلی و فقهی کردند. در حوزه‌ی علمیّه‌ی نجف، این را مطرح کردند و درباره‌ی آن بحث کردند؛ بحث‌های علمیِ متقنِ محکمِ کاملاً قابل توجّه برای افرادی که صاحب نظر در این زمینه‌ها هستند؛ یا مسئله‌ی مصلحتِ نظام را ــ که مصلحتِ نظام همان منافع عمومی است، منافع ملّی است، چیزی غیر از آن نیست ــ امام در فقه مطرح کردند. مسئله‌ی معروف اصولی و فقهیِ «تزاحم» و «اهمّ و مهم» را که در مسائل شخصی و مسائل کوچک به کار میرفت، وارد عرصه‌ی میدان عمومی کردند که در عرصه‌ی اداره‌ی کشور، مسئله‌ی مصلحت نظام و مسئله‌ی «اهمّ و مهم» مطرح میشود. یعنی در فقه، ایشان این چیز‌ها را وارد کردند که این، فرصت خیلی بزرگی برای فقه به وجود می‌آورد؛ دست فقه را باز میکند در گستره‌ی تصرّفاتی که میتواند در مسائل گوناگون بکند. به نظر من حوزه‌ها باید از این خیلی قدردانی کنند و استفاده کنند، استقبال کنند. البتّه این کاری که امام در این زمینه‌ی فقهی انجام داده‌اند، کاملاً روشمند و قانونمند است؛ یعنی طبق همان ــ به تعبیر امام ــ فقه جواهری است؛ یعنی بدعتی در فقه نیست؛ یک استفاده‌ی صحیح از موازین متعارف فقهی است که در اختیار فق‌ها است.

پافشاری بر تعبّد، در عین نگاه نوگرایانه به فقه
یک نمونه‌ی دیگر از این تحوّل در نگاه به دین و مسائل دینی، پافشاری بر تعبّد بود در عین نگاه نوگرایانه به مسائل؛ یعنی امام، یک فقیه نوگرا، یک روحانی نوگرا بود؛ به مسائل با چشم نوگرایانه نگاه میکرد؛ در عین حال بشدّت پابند به تعبّد. در آن روز و آن دوران‌ها خب روحانیّونی بودند که در زمینه‌های مسائل روشنفکری وارد بودند و بحث میکردند و حرف میزدند؛ این‌ها روحانی و عالم و دین‌شناس هم بودند [امّا]یک مقداری تحت تأثیر برخی از شرایط، نسبت به مسائل تعبّدی آن تقیّد لازم را [نداشتند]ــ در عمل شخصی چرا، مقیّد بودند ــ، ولی در تبلیغاتشان خیلی روی مسئله‌ی تعبّد تکیه نمیکردند. امام آمدند در عین آن نگاه نویی که نسبت به مسائل فقهی و مسائل اسلامی و مسائل دینی و مانند این‌ها داشتند، روی مسئله‌ی تعبّد محکم ایستادند؛ هم تعبّد در احکام، هم تعبّد در مراسم دینی؛ [مثلاً]این مسئله‌ی تکیه‌ی عجیبی که ایشان بر روی مجالس عزاداری و مراسم عزاداری و مانند این‌ها کردند، همه‌ی این‌ها نشان‌دهنده‌ی آن پایبندی و تعبّد بزرگ ایشان بود.

تحوّل در نگاه به نسل جوان و اعتماد به آن‌ها
یک حوزه‌ی دیگر از تحوّلی که ایشان به وجود آوردند، تحوّل در نگاه به نسل جوان بود؛ نگاه به جوانان. ایشان به فکر و عملِ جوانان اعتماد کردند؛ این به معنای واقعی کلمه یک تحوّل بود. یعنی مثلاً فرض کنید سپاه پاسداران که تشکیل شد، ایشان جوان‌های بیست و چند ساله را در رأس سپاه پاسداران پذیرفتند که این‌ها جوان‌هایی [بودند]که حدّاکثر مثلاً سی سال سنّشان بود؛ این‌ها در رأس سپاه پاسداران، فرماندهان لشکر‌ها و فرماندهان کل [بودند]؛ این‌ها همه جوان‌هایی بودند که کار‌های بزرگ به این‌ها سپرده شده بود.

در زمینه‌های دیگر هم همین‌جور؛ در بحث‌های قضائی، در جا‌های دیگر هم ایشان اعتماد عجیبی به جوان‌هایی که مورد قبولشان بودند [میکردند]؛ ایشان [کار‌ها را]محوّل میکردند و به فکر جوان و به عمل جوان اعتماد میکردند.

جوان‌گرایی، در عین اعتماد به نیرو‌های غیر جوان
البتّه در عین اینکه ایشان ظرفیّتهای غیر جوان را نفی نمیکردند. اینکه حالا ما امروز بحث جوان‌گرایی را زیاد مطرح میکنیم، بعضی‌ها تصوّر میکنند که جوان‌گرایی یعنی انسان پیران را بکلّی از حوزه خارج کند؛ نه، نظر امام مطلقاً این نبود؛ ایشان به جوان‌ها اعتماد میکردند به عنوان یک ذخیره برای نظام، به عنوان یک ثروت برای نظام، به نیرو‌های غیر جوان هم به همان اندازه اعتماد میکردند. مثلاً فرض کنید ایشان همان وقتی که این حقیر را ــ که نسبتاً آن وقت خیلی پیر نبودم ــ به امامت جمعه‌ی تهران منصوب کردند، همان وقت مرحوم آقای شهید اشرفی، (۳) مرد هشتادساله را به امامت جمعه‌ی کرمانشاه یا مرحوم دستغیب (۴) یا [دیگر]شهدای محراب را منصوب کردند؛ این‌ها همه مردانی بودند در حدود سنین شصت و هفتاد و مانند اینها. یا در نیرو‌های مسلّح؛ در سپاه مثلاً جوان‌ها را گذاشتند؛ در ارتش شهید فلّاحی (۵) یا فرض بفرمایید که مرحوم ظهیرنژاد، (۶) که این‌ها افرادی بودند در سنین شصت و بالاتر از شصت؛ امام از این‌ها استفاده کردند، این جور نبود که وقتی میگوییم به جوان‌ها تکیه کنند، یعنی نیرو‌های غیر جوان را بکلّی از حوزه خارج کنند. یا ایشان آن وقت در کمیتهی امداد مرحوم عسگراولادی (۷) را که خیلی جوان نبود گذاشتند.

پس اینکه میگوییم ایشان به جوان‌ها اعتماد میکردند ــ و امروز هم ما همین عقیده را داریم که باید به جوان‌ها اعتماد کرد، باید از نیروی جوان در پیشبرد کشور استفاده کرد که من بعد هم به این میپردازم ــ به معنای این است که این یک ذخیره‌ای است، یک ثروتی است برای کشور که از این ثروت باید استفاده کنیم؛ معنایش این نیست که اگر تجربه‌دار‌ها و غیر جوان‌ها که آن‌ها هم یک ثروتی هستند حضور دارند، از این‌ها استفاده نشود.

تحوّل در نگاه به قدرت‌های جهانی و ابرقدرت‌ها و باور شکست‌پذیری آن‌ها
خب پس بنابراین این تحولّات [را به وجود آوردند]لکن تحوّل مهم دیگری که به وجود آوردند که شاید از بعضی از این تحوّلات مهم‌تر بود، عبارت است از تحوّل در نگاه به قدرت‌های جهانی و ابرقدرت‌ها. آن وقت هیچ کس تصوّر نمیکرد که بشود روی حرف آمریکا حرفی زد، بر خلاف اراده‌ی آمریکا بشود حرکتی انجام داد؛ امام کاری کردند که خود رؤسای جمهور آمریکا گفتند که خمینی ما را تحقیر کرد؛ واقعاً هم همین بود؛ امام و کارگزاران امام و جوان‌هایی که با اشاره‌ی دست امام حرکت میکردند، به معنای واقعی کلمه تحقیر کردند ابرقدرت‌ها را؛ اراده‌ی این‌ها را شکستند و این‌ها را از میدان خارج کردند. امام نشان داد که ابرقدرت‌ها ضربه‌پذیرند، شکست‌پذیرند که آینده هم همان را نشان داد؛ دیدید سرنوشت شوروی سابق که آن جور شد، این هم که آمریکای امروز است و این قضایای آمریکا را که ملاحظه میکنید! هیچ وقت تصوّر چنین چیزی نمیشد؛ امام این را از آن روز در دل مردم قرار داد که بدانند این‌ها شکست‌پذیرند و ضربه‌پذیرند.

نگاه الهی و توحیدی امام، به همه‌ی این تحوّلات
خب، نکته‌ی مهم این است امام بزرگوار که این همه تحوّلات را به وجود آورد و به معنای واقعی کلمه امامِ تحوّل بود، امّا این‌ها را از خدا میدانست؛ امام این‌ها را به خودش نسبت نمیداد، این‌ها را از خدا میدانست. همین تحوّل روحی را که در جوان‌ها به وجود آمده بود ــ‌که در همین صحیفه‌ی امام منتشر شده ــ ملاحظه کنید، [ایشان]مکرّر در بیاناتشان به آن توجّه میکنند و اظهار تعجّب میکنند، برای ایشان اعجاب‌آور است؛ خود امام این کار را کرده بود، دست خود او در این کار بود، امّا آن را از خدا میدانست؛ واقعش هم همین است که از خدا است؛ لا حول و لا قوّة الّا باللّه العلیّ العظیم، همه چیز و هر حول و قوّه‌ای از خدا است؛ و امام واقعاً این [آیه‌ی]«ما رَمَیتَ اِذ رَمَی‌ـت» را به معنای واقعی کلمه معتقد بود. ایشان به این حرکت جوان‌ها و تحوّل جوان‌ها خیلی اهتمام می‌ورزید، خیلی مُعجب به این حادثه بود. یک جا ایشان میگویند که تحوّلی که در روحیه‌ی جوان‌ها وارد شده و واقع شده است، از غلبه‌ی بر رژیم طاغوت بالاتر است؛ چون غلبه‌ی بر رژیم طاغوت، غلبه‌ی بر طاغوت بود، این تحوّلی که در جوان‌ها به وجود آمده غلبه‌ی بر شیطان است و شیطان از طاغوت بالاتر است؛ یعنی ایشان این جوری به این قضیّه نگاه میکردند و مُعجب به این معنا بودند. این راجع به این مسئله‌ای که عرض کردیم.

نظر شما