محمد فاضلی
جامعهشناس و استاد دانشگاه
رومينا دختر سيزده سالهای که با پسری از خانه فرار کرده بود، بعد از دستگيری و بازگرداندن به خانه، توسط پدرش، با داس، در قتلی ناموسی، کشته شده است. چند خبرنگار از صبح تا حالا خواستهاند تحليلم را بنويسم، اما من چند سؤال دارم.
1- آيا رومينا به حقوق فرزندی اش آگاهی داشت؟ آيا او در مدرسه يا هر جای ديگری درخصوص خشونت خانگی يا هر تهديد ديگری که ممکن است يک دختر نوجوان را تهديد کند آموزش ديده بود؟
2- آيا رومينا در زمانهای که سن و سال اولين ارتباطهای عاشقانه و جنسی به همين حدود سيزده چهارده سال کاهش يافته است، براي مديريت عواطف و احساسات انسانی اش آموزشی دريافت کرده بود؟
3- آيا قانون جامع و کمنقصی وجود دارد که از فرزندان و بالاخص دختران در مقابل خشونتهای خانگی – از تحقير گرفته تا کودکآزاری، تجاوز جنسی و قتل – دفاع کند؟
4- آيا رومينا به مراکز مشاوره، مراجع حقوقی مسئول در زمينه حمايت از حقوق کودکانی که ممکن است در معرض خشونت خانگی قرار گيرند، دسترسی داشت؟ آيا او شماره تلفن مراکزی را که ميتوانستند از او در مقابل خشونت خانگی دفاع کنند، میذدانست؟
5- آيا پدر رومينا برای اعمال آنچه خير فرزندش ميدانسته – ممانعت از ازدواج با فرد نامناسب – به مراکز مشاوره يا هر مرجع کمککننده ديگری دسترسی داشته است؟
6- آيا جامعه در حال گذار ايران به اندازه کافی درباره پديدههای ناشی از تغييرات اجتماعی – از جمله همين بروز زودهنگام احساسات دختران و پسران و ارتباطات جنسی – دانش، خرد و گفتوگو توليد می کند؟ (همين ديروز در شمال ميدان تجريش، کمی بالاتر از مرکز خريد ارگ، دختر و پسری در همين سن و سال را ديدم که در تاريکی پيادهرو، عاشقانه يکديگر را بغل کرده بودند، پديده تا اين حد عادی شده است.)
7- آيا رومينا مدرسه می رفت؟ آيا نظام آموزش و پرورش ما در قبال بروز چنين مسائلی مسئوليتی دارد؟ آيا معلمان و مديران مدرسه مسئوليت داشتند وضعيت روحی او را زير نظر داشته و نسبت به بروز واقعهای نظير فرار او با يک پسر حساسيت نشان دهند؟
8- آيا پليس به ابزارهای قانونی لازم برای بررسی شرايط روحی و روانی اعضای خانواده و ممانعت از بروز خشونت احتمالی مجهز است؟
9- آيا پليس، بهزيستی، قوه قضائيه و ... مجازند آمارهای قتلهای ناموسی را منتشر نکنند و به گونهای عمل کنند که گويی اين چنين وقايعی در کشور رخ نمیدهند؟
10- آيا کسانی که نقشي در توقيف نُه ساله فيلم «خانه پدری» (با محوريت قتل ناموسی) – فقط به عنوان ابزاری برای طرح مسأله و نمادی از گفتوگوی اجتماعی درباره پديده قتل ناموسی - داشتند و حتی پس از صدور مجوز اکران، باز هم آنرا از اکران بازداشتند، نقش و مسئوليتی در اين گونه قتلها دارند؟ آيا آنها به جز پنهان کردن اين رخدادها و پاک دانستن جامعه از اين گونه وقايع، راهبرد و راهکار ديگری هم برای جلوگيری از تکرار اين وقايع دارند؟
11- آيا اين ظرفيت در رسانه صدا و سيما وجود دارد که آزادانه در اين ماجرا ورود کند و از همه جوانب حقوقی، روانی، خانوادگی، جامعهشناختی و ... به مسأله بپردازد و جامعه را نسبت به چنين رخدادهايی آگاه کند و مبدأ گفتوگوی اجتماعی فراگيری درباره اين پديده باشد؟ آيا صدا و سيما اجازه خواهد داشت ابعاد واقعی اين گونه قتلها در ايران را آشکار کند؟
12- سياست و جامعه ايران امروز تا چه زماني ميخواهد يا می تواند وضعيت «سکس» و «امر جنسی» را زير فرش جارو کرده و چنان با آن روبهرو شود که گويی وجود ندارد يا بهسامان است؟ نظريه سياست بدن و مواجهه با امر جنسی در اين کشور که سياست اجتماعی و فرهنگی بر اساس آن تدوين ميشود چيست؟ کجا درباره آن بحث شده و جامعه در جريان آن قرار گرفته است؟ بنياد خِرَد جنسی اين جامعه چيست و کجا و چگونه اين خرد بررسی ميشود؟ سياست اجتماعی امردجنسی در جامعه ايرانی چگونه وضع ميشود؟
13- سياست رسمی حکومت برای حفاظت از کودکان، زنان و قربانيان خشونت خانگی چيست؟ آيا سندی بالادستی برای مهار اين پديده وجود دارد؟
قتل رومينا ريشههای اجتماعی، سياسی و سياستی دارد که اگر کاوش نشوند، دردی درمان نميشود. بُهت، حيرت و گريستن بدون پرسش و پاسخ مطالبه کردن، بی فايده است.
∎
جامعهشناس و استاد دانشگاه
رومينا دختر سيزده سالهای که با پسری از خانه فرار کرده بود، بعد از دستگيری و بازگرداندن به خانه، توسط پدرش، با داس، در قتلی ناموسی، کشته شده است. چند خبرنگار از صبح تا حالا خواستهاند تحليلم را بنويسم، اما من چند سؤال دارم.
1- آيا رومينا به حقوق فرزندی اش آگاهی داشت؟ آيا او در مدرسه يا هر جای ديگری درخصوص خشونت خانگی يا هر تهديد ديگری که ممکن است يک دختر نوجوان را تهديد کند آموزش ديده بود؟
2- آيا رومينا در زمانهای که سن و سال اولين ارتباطهای عاشقانه و جنسی به همين حدود سيزده چهارده سال کاهش يافته است، براي مديريت عواطف و احساسات انسانی اش آموزشی دريافت کرده بود؟
3- آيا قانون جامع و کمنقصی وجود دارد که از فرزندان و بالاخص دختران در مقابل خشونتهای خانگی – از تحقير گرفته تا کودکآزاری، تجاوز جنسی و قتل – دفاع کند؟
4- آيا رومينا به مراکز مشاوره، مراجع حقوقی مسئول در زمينه حمايت از حقوق کودکانی که ممکن است در معرض خشونت خانگی قرار گيرند، دسترسی داشت؟ آيا او شماره تلفن مراکزی را که ميتوانستند از او در مقابل خشونت خانگی دفاع کنند، میذدانست؟
5- آيا پدر رومينا برای اعمال آنچه خير فرزندش ميدانسته – ممانعت از ازدواج با فرد نامناسب – به مراکز مشاوره يا هر مرجع کمککننده ديگری دسترسی داشته است؟
6- آيا جامعه در حال گذار ايران به اندازه کافی درباره پديدههای ناشی از تغييرات اجتماعی – از جمله همين بروز زودهنگام احساسات دختران و پسران و ارتباطات جنسی – دانش، خرد و گفتوگو توليد می کند؟ (همين ديروز در شمال ميدان تجريش، کمی بالاتر از مرکز خريد ارگ، دختر و پسری در همين سن و سال را ديدم که در تاريکی پيادهرو، عاشقانه يکديگر را بغل کرده بودند، پديده تا اين حد عادی شده است.)
7- آيا رومينا مدرسه می رفت؟ آيا نظام آموزش و پرورش ما در قبال بروز چنين مسائلی مسئوليتی دارد؟ آيا معلمان و مديران مدرسه مسئوليت داشتند وضعيت روحی او را زير نظر داشته و نسبت به بروز واقعهای نظير فرار او با يک پسر حساسيت نشان دهند؟
8- آيا پليس به ابزارهای قانونی لازم برای بررسی شرايط روحی و روانی اعضای خانواده و ممانعت از بروز خشونت احتمالی مجهز است؟
9- آيا پليس، بهزيستی، قوه قضائيه و ... مجازند آمارهای قتلهای ناموسی را منتشر نکنند و به گونهای عمل کنند که گويی اين چنين وقايعی در کشور رخ نمیدهند؟
10- آيا کسانی که نقشي در توقيف نُه ساله فيلم «خانه پدری» (با محوريت قتل ناموسی) – فقط به عنوان ابزاری برای طرح مسأله و نمادی از گفتوگوی اجتماعی درباره پديده قتل ناموسی - داشتند و حتی پس از صدور مجوز اکران، باز هم آنرا از اکران بازداشتند، نقش و مسئوليتی در اين گونه قتلها دارند؟ آيا آنها به جز پنهان کردن اين رخدادها و پاک دانستن جامعه از اين گونه وقايع، راهبرد و راهکار ديگری هم برای جلوگيری از تکرار اين وقايع دارند؟
11- آيا اين ظرفيت در رسانه صدا و سيما وجود دارد که آزادانه در اين ماجرا ورود کند و از همه جوانب حقوقی، روانی، خانوادگی، جامعهشناختی و ... به مسأله بپردازد و جامعه را نسبت به چنين رخدادهايی آگاه کند و مبدأ گفتوگوی اجتماعی فراگيری درباره اين پديده باشد؟ آيا صدا و سيما اجازه خواهد داشت ابعاد واقعی اين گونه قتلها در ايران را آشکار کند؟
12- سياست و جامعه ايران امروز تا چه زماني ميخواهد يا می تواند وضعيت «سکس» و «امر جنسی» را زير فرش جارو کرده و چنان با آن روبهرو شود که گويی وجود ندارد يا بهسامان است؟ نظريه سياست بدن و مواجهه با امر جنسی در اين کشور که سياست اجتماعی و فرهنگی بر اساس آن تدوين ميشود چيست؟ کجا درباره آن بحث شده و جامعه در جريان آن قرار گرفته است؟ بنياد خِرَد جنسی اين جامعه چيست و کجا و چگونه اين خرد بررسی ميشود؟ سياست اجتماعی امردجنسی در جامعه ايرانی چگونه وضع ميشود؟
13- سياست رسمی حکومت برای حفاظت از کودکان، زنان و قربانيان خشونت خانگی چيست؟ آيا سندی بالادستی برای مهار اين پديده وجود دارد؟
قتل رومينا ريشههای اجتماعی، سياسی و سياستی دارد که اگر کاوش نشوند، دردی درمان نميشود. بُهت، حيرت و گريستن بدون پرسش و پاسخ مطالبه کردن، بی فايده است.
نظر شما