رهبر معظم انقلاب فرمودند: مجرم اصلی فاجعه غصب فلسطین، دولتهای غربی و سیاستهای شیطانی آنها بود؛ آن روزی که دولتهای فاتح جنگ اول جهانی، نیاز به یک پایگاه امن در قلب این منطقه را برای تضمین سلطه دائمی خود بیش از پیش احساس کردند.
انگلیس از سالها پیش از آن با طرح بالفور زمینه را آماده و بدعتی بهنام صهیونیسم را مهیای نقشآفرینی کرده بود. به گزارش پایگاه اطلاعرسانی دفتر مقام معظم رهبری، بخشهایی از متن بیانات حضرت آیتالله خامنهای به این شرح است:
«به همه برادران و خواهران مسلمان در سراسر جهان درود میفرستم و قبولی طاعات آنان در ماه مبارک رمضان را از خداوند مسالت میکنم و پیشاپیش فرا رسیدن عید سعید فطر را به آنان تبریک میگویم و پروردگار کریم را بر نعمت حضور در این ماه ضیافت الهی، سپاس میگویم.
امروز روز قدس است؛ روزی که با ابتکار هوشمندانه امام خمینی (رضواناللهعلیه) همچون حلقه وصلی برای همصداییِ مسلمانان درباره قدس شریف و فلسطین مظلوم تعیین شد و در این چند دهه، در این باره نقشآفرینی کرد و از این پس نیز خواهد کرد. سیاست عمده استکبار و صهیونیسم، کمرنگ کردن مسئله فلسطین در ذهنیت جوامع مسلمان و به سمت فراموشی راندن آن است و فوریترین وظیفه، مبارزه با این خیانتی است که بهدست مزدوران سیاسی و فرهنگی دشمن در خودِ کشورهای اسلامی صورت میگیرد. حقیقت آن است که مسئلهای به عظمت مسئله فلسطین چیزی نیست که غیرت و اعتماد بهنفس و هوشمندی روزافزون ملتهای مسلمان، اجازه فراموش شدن آن را بدهد؛ هرچند امریکا و دیگر سلطهگران و پادوهای منطقهای آنان همه پول و توان خود را برای آن بهکار گیرند.
عامل و مجرم اصلی این فاجعه، دولتهای غربی و سیاستهای شیطانی آنها بود. آن روزی که دولتهای فاتح جنگ اول جهانی، منطقه غرب آسیا، یعنی قلمرو آسیایی حکومت عثمانی را بهعنوان مهمترین غنیمت جنگی، میان خود در کنفرانس پاریس تقسیم میکردند، نیاز به یک پایگاه امن در قلب این منطقه را برای تضمین سلطه دائمی خود بیش از پیش احساس کردند. انگلیس از سالها پیش از آن، با طرح بالفور زمینه را آماده کرده و با همفکری زرسالاران یهودی بدعتی بهنام صهیونیسم را مهیای نقشآفرینی کرده بود و اکنون زمینههای عملی آن فراهم میشد.
از همان سالها مقدمات را بهتدریج در کنار هم چیدند و سرانجام پس از دومین جنگ جهانی با استفاده از غفلت و گرفتاری دولتهای منطقه، ضربه خود را وارد آوردند و رژیم جعلی و دولت بدون ملت صهیونیست را اعلام کردند. آماج این ضربه در درجه اول ملت فلسطین و در درجه بعد همه ملتهای این منطقه بودند.
نگاه به حوادث بعدی منطقه نشان میدهد هدف اصلی و نزدیک غربیها و کمپانیداران یهودی از ایجاد دولت صهیونیست، بنای یک پایگاه حضور و نفوذ دائمی برای خود در غرب آسیا و امکان دسترسی نزدیک برای دخالت و تحمیل و تسلط بر کشورها و دولتهای این منطقه بود.
متاسفانه اغلب دولتهای عرب پس از مقاومتهای نخستین که برخی از آنها تحسینبرانگیز بود، بهتدریج تسلیم شدند و بهخصوص پس از ورود ایالات متحده امریکا بهعنوان متولی مسئله، هم وظیفه انسانی و اسلامی و سیاسی و هم غیرت و نخوت عربی خود را به فراموشی سپرده و با امیدهای واهی به هدفهای دشمن کمک کردند. «کمپ دیوید» مثال روشنی از این حقیقت تلخ است.
طلوع انقلاب اسلامی در ایران، فصل جدیدی در مبارزه برای فلسطین گشود. از نخستین قدمها یعنی بیرون راندن عناصر صهیونیست که ایرانِ دوران طاغوت را یکی از پایگاههای امن خود میشمردند و سپردن محل سفارت غیررسمی رژیم صهیونیست به نمایندگی فلسطین و قطع جریان نفت تا کارهای بزرگ و فعالیتهای گسترده سیاسی، همه موجب پدید آمدن «جبهه مقاومت» در کل منطقه شد و امید به حل مسئله در دلها شکفت.
امروز از هر دو سو فعالیتهای متنوعی در صحنه مبارزه ظهور میکند؛ با این تفاوت که جبهه مقاومت رو به اقتدار و امیدِ فزاینده و جذب روزافزون عناصر قدرت پیش میرود و بالعکس جبهه ظلم و کفر و استکبار روز به روز تهیتر و مایوستر و کمتوانتر میشود. با این حال عرصه مبارزه بهشدت خطیر و تغییرپذیر و نیازمند مراقبت دائمی است و موضوع این مبارزه بسی مهم و سرنوشتساز و حیاتی است. هرگونه غفلت و سهلاندیشی و خطا در محاسبات اساسی، زیانهای سنگین وارد خواهد کرد. بر این اساس به همه کسانی که دل در گرو مسئله فلسطین دارند چند توصیه میکنم:
۱- مبارزه برای آزادی فلسطین، جهاد فیسبیل اللّه و فریضه و مطلوب اسلامی است. پیروزی در چنین مبارزهای تضمین شده است، زیرا فرد مبارز حتی در صورت کشته شدن هم به اِحدی الحُسنیین دست یافته است.
بهجز این، مسئله فلسطین یک مسئله انسانی است. بیرون کردن میلیونها انسان از خانه و مزرعه و محل زندگی و کسب خود، آن هم با قتل و جنایت، هر وجدان انسانی را آزرده و متاثر میکند و در صورت داشتن همت و شجاعت به مقابله وادار میسازد. پس محدود کردن آن به یک مسئله صرفا فلسطینی و حداکثر عربی، خطایی فاحش است. آنها که سازش چند عنصر فلسطینی یا حکام چند کشور عربی را مجوز عبور از این مسئله اسلامی و انسانی میشمرند، بهشدت دچار خطا در فهم مسئله و احیانا دچار خیانت در تحریف آنند.
۲- هدف این مبارزه، آزادی همه سرزمین فلسطین -از بحر تا نهر- و بازگشت همه فلسطینیان به کشور خویش است. فروکاستن آن به تشکیل دولتی در گوشهای از این سرزمین، آن هم به شیوه تحقیرآمیزی که در ادبیات صهیونیستهای بیادب از آن یاد میشود، نه نشانه حقجویی است و نه نشانهِ واقعبینی. واقع آن است که امروز میلیونها فلسطینی به مرتبهای از اندیشه و تجربه و اعتماد به نفس رسیدهاند که بتوانند این جهاد بزرگ را وجهه همت سازند.
۳- هرچند بهرهگرفتن از هر امکان حلال و مشروع در این مبارزه مجاز است و از جمله حمایتهای جهانی، ولی موکدا باید از اعتماد به دولتهای غربی و نیز مجامع جهانیِ وابسته به آنها پرهیز کرد. آنها با هر موجودیت اثرگذار اسلامی دشمناند؛ آنها به حقوق انسانها و ملتها بیاعتنایند؛ آنها خود عاملِ بیشترین خسارتها و جنایتها به امت اسلامیاند؛ هماکنون کدام نهاد جهانی یا کدام قدرت جنایتکار پاسخگوی ترورها، قتلعامها، جنگافروزیها، بمبارانها و قحطیهای مصنوعی در چندین کشور اسلامی و عربی است؟
امروز دنیا یک به یک تعداد قربانیان کرونا را در سراسر جهان میشمارد، اما هیچ کس نپرسیده و نمیپرسد قاتل و مسئول صدها هزار شهید و اسیر و مفقود در کشورهایی که امریکا و اروپا در آن آتش جنگ را روشن کردهاند کیست؟ مسئول این همه خون بناحق بر خاک ریخته در افغانستان، یمن، لیبی، عراق، سوریه و دیگر کشورها کیست؟ مسئول این همه جنایت و غصب و تخریب و ظلم در فلسطین کیست؟ چرا هیچ کس این میلیونها کودک و زن و مردِ مظلوم در جهان اسلام را شمارش نکرد؟ چرا کسی قتلعام شدن مسلمانان را تسلیت نمیگوید؟ چرا میلیونها فلسطینی باید ۷۰ سال از خانه و کاشانهِ خود دور بوده و در تبعید بهسر برند؟ و چرا قدس شریف، قبله اول مسلمانان باید مورد اهانت قرار گیرد؟ سازمان بهاصطلاح ملل به وظیفه خود عمل نمیکند و نهادهای بهاصطلاح حقوق بشری مردهاند. شعار «دفاع از حقوق کودک و زن» شامل کودکان و زنان مظلوم یمن و فلسطین نمیشود. اینچنین است وضع قدرتهای ظالم غربی و مجامع وابسته جهانی؛ وضع برخی دولتهای دنبالهرو آنان در منطقه هم در بیآبرویی و رسوایی بدتر از آن است که به بیان آید. پس جامعه مسلمِ غیور و دیندار باید به خود و نیروی درونیاش تکیه کند؛ دست قدرتمند خود را از آستین بیرون آورد و با توکل و اعتماد به خداوند از موانع عبور کند.
۴- نکته مهمی که نباید از نظر نخبگان سیاسی و نظامی جهان اسلام دور بماند، سیاست امریکا و صهیونیستها در انتقال درگیریها به پشت جبهه مقاومت است. راهاندازی جنگهای داخلی در سوریه و محاصره نظامی و کشتار شبانهروزی در یمن و ترور و تخریب و تولید داعش در عراق و قضایای مشابه در برخی دیگر از کشورهای منطقه، همگی ترفندهایی برای سرگرم کردن جبهه مقاومت و فرصت دادن به رژیم صهیونیست است. برخی سیاستمداران کشورهای مسلمان نادانسته و برخی دانسته در خدمت این ترفندهای دشمن قرار گرفتهاند. راه جلوگیری از اجرای این سیاست خباثتآمیز، خواست و مطالبهِ جدی جوانان غیرتمند در سراسر جهان اسلام است.
۵- سیاست عادیسازی حضور رژیم صهیونیستی در منطقه یکی از عمدهترین سیاستهای ایالات متحده امریکا است. برخی دولتهای عربی منطقه که نقش پادوی امریکا را ایفا میکنند، در این باره به تهیه مقدمات لازم آن، از قبیل ارتباطات اقتصادی و امثال آن پرداختهاند؛ این تلاشها یکسره عقیم و بینتیجه است. رژیم صهیونیستی زائدهای مهلک و زیانبخش برای این منطقه است و بهیقین ریشهکن و ازاله خواهد شد و بیآبرویی و سیهرویی برای کسانی خواهد ماند که امکانات خود را در خدمت این سیاست استکباری نهادهاند. برخی برای توجیه این رفتار زشت، استدلال میکنند که رژیم صهیونیستی واقعیتی در منطقه است، بیآنکه به یاد آورند که با واقعیتهای مهلک و زیانبخش باید مبارزه و آن را ازاله کرد.
۶ ـ اصلیترین توصیه اینجانب توصیه به تداوم مبارزه و سامان بخشیدن به سازمانهای جهادی و همکاری آنان با یکدیگر و گسترش عرصه جهاد در همه سرزمینهای فلسطینی است. همه باید ملت فلسطین را در این جهاد مقدس یاری کنند. همه باید دست مبارز فلسطینی را پر و پشت او را محکم کنند. ما با افتخار، هرچه در توان داشته باشیم در این راه انجام خواهیم داد. یک روز تشخیص ما این شد که مبارز فلسطینی، دین و غیرت و شجاعت دارد و تنها مشکل او دست تهی از سلاح او است. به هدایت و مدد الهی برنامهریزی کردیم و نتیجه این است که موازنه قدرت در فلسطین دگرگون شد و امروز غزه میتواند در برابر تهاجم نظامی دشمن صهیونیست بایستد و بر آن پیروز شود. این تغییر معادله در بخش موسوم به سرزمینهای اشغالی خواهد توانست قضیه فلسطین را به گامهای نهایی نزدیک کند. تشکیلات خودگردان در این امر تکلیفی بزرگ برعهده دارد. با دشمن وحشی جز با اقتدار و از موضع قدرت نمیتوان سخن گفت و زمینه این اقتدار بحمداللّه در ملت شجاع و مقاوم فلسطین آماده است.
۷ ـ سخن آخر آن است که فلسطین متعلق به فلسطینیان است و باید با اراده آنان اداره شود. طرح همهپرسی از همه ادیان و اقوام فلسطینی -که از نزدیک به دو دهه پیش از این ارائه کردهایم- تنها نتیجهای است که باید بر چالشهای امروز و فردای فلسطین مترتب شود. این طرح نشان میدهد که ادعای یهودیستیزی که غربیان با بوقهای خود آن را تکرار میکنند، بهکلی بیاساس است. در این طرح، فلسطینیان یهودی و مسیحی و مسلمان، در کنار هم در یک همهپرسی شرکت و نظام سیاسی کشور فلسطین را تعیین میکنند؛ آنچه قطعا باید برود نظام صهیونیستی است و صهیونیسم، خود بدعتی در آیین یهود و کاملا بیگانه از آن است.