به گزارش مشرق، کتاب «هدایت سوم» حاصل چهل جلسه گفتوگو با سردار محمدجعفر اسدی در سال ۱۳۹۰ و ۹۱ است که به قلم سیدحمید سجادی منش نوشته و در انتشارات سوره مهر منتشر شده است.
در این اثر، افزون بر روایت بخشی از وقایع انقلاب و دفاع مقدس که نظیر آن بدون تردید در سایر کتابها نیز قابل دریافت است، دو ویژگی خاص، میهمان نگاه مخاطبان شده است:
۱) نویسنده و راوی هر دو اهل شیرازند که این موضوع علیالظاهر و البته به طور ناخواسته، توشهای پربار برای کارمایۀ نوشتههای نویسنده فراهم آورده است. آشنایی نویسنده با آداب و رسوم و قصهها و غصههای محیط زندگی راوی، موجب بسط صمیمیتی خاص در کتاب و خلق نثری روان و در خور موضوع شده است.
۲) بیان برخی ناگفتههای قابل توجه جنگ از سوی سردار اسدی که شاید در سایر کتابها به ندرت دیده شود و یا هرگز نتوان دید، از ویژگیهای این اثر است. اشاره به ایثارها و نقش مدیریتی شهید حاج داوود کریمی در ماههای آغازین جنگ از جملۀ آنهاست.
برشی از کتاب هدایت سوم:
فقط چند ماه صبر کافی بود تا پیشبینیهای مهدی درست از آب درآید. اگرچه برای دیدن خیلی از پیشبینیهایش خودش دیگر زنده نبود. یک روز صبح زود وقتی از درِ خانه میآید بیرون که برود سپاه، منافقین او را به رگبار میبندند و فرار میکنند. با هجده گلولة مستقیمی که به بدنش خورده بود، همانجا شهید میشود تا سپاه در اوایل فعالیتش یکی از خوشفکرترین جوانانش را از دست بدهد. البته آنهایی که او را به رگبار بسته بودند، در انتخابشان اشتباه نکرده بودند. میدانستند او هفته به هفته دختر کوچکش را در بیداری نمیبیند. صبح که میرود، خواب است و شب که برمیگردد، خواب.
نظر شما