گروه فرهنگ و هنر_احسان سالمی، ماجرا از دیدن نظر یک آشنای قدیمی پای پست خواننده مشهور لسآنجلسی «ابراهیم حامدی» یا همان «ابی» آغاز شد؛ آشنایی که تقریبا سالهاست جز دنبال کردن پستهای اینستاگرامی با هم هیچ ارتباطی نداشتیم؛ از بس که در نگاههای سیاسی و اعتقادی و فرهنگی با هم اختلافنظر داشتیم! «امید» که همان آشنای قدیمی است، پای پست «ابی» برای فستیوال «زمستان در طنطوره» عربستان که برنامهای تبلیغاتی برای تغییرات اجتماعی در این کشور و تبلیغ شاه سعودی به شمار میآمد، نوشته بود: «واقعا از شما بعید بود. متاسفم برای شما که تو کشوری کنسرت میذاری که میدونی دشمن وطنت هست». برای من که از قدیم از علاقه «امید» به ترانههای «ابی» خبر داشتم، ماجرا جالب شد. آرامآرام شروع به خواندن سایر کامنتها کردم؛ «امید» تنها هوادار این خواننده لسآنجلسی نبود که از رفتار متناقض «ابی» گلایه کرده بود!
* از آقای صدا تا آقای پول!
بخش عمدهای از بیش از 4500 کامنتی که فقط پای همین یک پست «ابراهیم حامدی» نوشته شده بود، پیرامون «شرافتفروشی» این گروه از خوانندگان بویژه «ابی» بود. یکی از کاربران با اشاره به اینکه حتما پای اعداد و ارقام بالایی برای این شرافتفروشی در میان بوده که مدعیان ایراندوستی و وطنپرستی حاضر به خوشرقصی برای سعودیها شدهاند، نوشت: «پول خلیج ع_ر_ب_ی چربتر بود؟! حیف از همه ساعتهایی که با صدای شما خاطره شد، زین پس سکوت کن وقتی از ایران و ایرانی و خلیج تا ابد فارس حرف میزنن». کاربر دیگری به کنایه به همان شعار معروف و همیشگی خوانندگان لسآنجلسی برای مقابل هم قرار دادن قومیتهای ایرانی و عرب نوشته بود: «ما آریایی هستیم، البته ریال عربستان را میپرستیم».
جالب اینکه برخی کاربران نیز با انتخاب لحنی طنز و کنایهگونه از این رفتار متناقض «ابی» یاد کرده بودند. یکی از مخاطبان صفحه این خواننده نوشته بود: «جدی قیمت بالا بگن چیزای دیگه هم میفروشی؟» و دیگری به شوخی و همراه با چند ایموجی خنده، خطاب به «ابراهیم حامدی» نوشته بود: «ابی بیشتر بدیم، شهرستانم میای؟»
اما گروه زیادی از کاربران نیز با انتخاب هشتگ «آقای پول» در برابر صفت پوشالی «آقای صدا» که گروهی از طرفداران این خواننده برای معرفی او از آن استفاده میکردند، نسبت به این موضوع واکنش نشان دادند.
* آریایی گرامی! چه خبر از «خلیجفارس»؟
احتمالا آن روز که ابراهیم حامدی در حال خواندن ترانهای درباره خلیجفارس بود، فکر نمیکرد همین ترانه روزی زمینهساز ایجاد مطالبهای گسترده از سوی هواداران و مخاطبان او شود! در میان انبوهی از واکنشها نسبت به حضور خوانندگان لسآنجلسی در فستیوال موسیقی ویژه شاه سعودی، سوال درباره عدم اجرای ترانه خلیجفارس یکی از پرتکرارترین آنها بود. «ابی» که چند سال قبل در کنسرت دوبی خود مدعی شده بود برای احترام به فرهنگ میزبان قصد اجرای این ترانه را ندارد، یک بار دیگر با همین بهانه از اجرای این ترانه سر باز زد تا نشان دهد ماجرای عشق و علاقه به ایران و سرزمین پارسی، توسط خوانندگان لسآنجلسی بیشتر یک شوخی است!
کاربران پرشماری با تکرار این گزاره که «اگر ادعای وطنپرستی داری آهنگ خلیجفارس رو بخون» به شکلهای مختلف از او پرسیده بودند چرا برای نمایش علاقه خود به وطنش حاضر نشده این آهنگ را در عربستان اجرا کند؟ شاید در میان سیلی از کامنتهای مخاطبان «ابی» درباره این ماجرا این کامنت که توسط پسرانی جوان نوشته شده بود، بهتر از همه حس و حال مخاطبان را نسبت به این اتفاق نشان دهد: «ابی مرسی که شعر خلیجفارس رو نخوندی، چون این شعر رو باید یه وطنپرست بخونه».
* اعتراض به وطنفروشی
«غیرت» و «وطنپرستی» 2 کلیدواژه دیگری بود که به شکلی پرشمار نه فقط پای این پست، بلکه در پستهای بعدی ابراهیم حامدی در ارتباط با کنسرت «طنطوره عربستان» و خوشرقصی خوانندگان لسآنجلسی ایرانی در ارتباط با آن صحبت شده بود. کاربر جوانی با انتشار جملهای کوتاه همراه با ایموجی غمگین نوشته بود: «غیرت از وجود بعضیا پر کشیده». کاربران پرشمار دیگری نیز با استفاده از تککلمات «بیغیرت» و «وطنفروش»، نسبت به این رفتار خوانندگان لسآنجلسی واکنش نشان داده بودند.
کاربر دیگری به نام ستاره که اتفاقا صفحهاش پر است از عکسهای دونفرهاش با «معین» دیگر خواننده لسآنجلسی، در جملهای کنایهوار خطاب به «ابراهیم حامدی» نوشته بود: «وطنفروشی بدتر از بدن فروشیست». جملهای که نشان میدهد عشق و علاقه به وطن صرفاً مسألهای وابسته به اعتقادات دینی و مذهبی نیست و حتی افرادی با تفکرات کاملا غیرمذهبی نیز در مواجهه با رفتارهایی اینچنین وطنفروشانه معترض میشوند.
* پیوند هنر با حقارت!
اما فارغ از نگاه و سوال مخاطبان در ارتباط با بیتفاوتی خوانندگان لسآنجلسی به مسائلی همچون «وطنپرستی» و «غیرت ایرانی»، قطعاً مهمترین پیامد کنسرت اخیر خوانندگان لسآنجلسی بیاعتبار شدن جایگاه آنها به عنوان «هنرمند» در میان مردم است؛ موضوعی که آن را نه فقط در کامنتهای پرشمار هواداران آنها پای پستهای این خوانندگان، بلکه در توئیتها و یادداشتهای سایر کاربران نیز میشد دید.
برای مثال در یکی از کامنتهای پای صفحه ابراهیم حامدی، کاربری در ارتباط با این رفتار دوگانه خوانندگان لسآنجلسی نوشته است: «واقعا انتظار بیشتری از شماها داشتیم که واقعا خراب کردین. کنسرت تو عربستان مشکل نداشت هر چندم که با هدفی خاصی بود واسه اونا. بعدشم فقط تو اروپا بلدی خلیجفارس رو بخونی. دم از وطنپرستی میزنی. یا اون ساسی که تو آهنگش لاکچری تهرانه، تهران رو یواش میگه. دیگه نه آقای صدا هستی نه چیز دیگه. مردم واقعا باید نفهم باشن از شماها حمایت کنن واسه پول که چه کارایی نمیکنین». کاربر دیگری در اشارهای ظریف و دقیق درباره این موضوع نوشته بود: «وقتی هنر با حقارت پیوند میخوره و کثافت به بار میاد».
بسیاری از کاربران نیز هنگام برگزاری این کنسرت با اشاره به رفتار متناقض هنرمندانی همچون شادمهر عقیلی، از تناقض شعرهای خوانده شده توسط او با عملکرد دولت سعودی در حمله به مردم یمن نوشتند. کاربری در توئیتر نوشت: «پارادوکس یعنی شادمهر تو کنسرت عربستان میگه: دنیایی که موشک روی خواب کودک نمیندازه».
هر چند که شاید هیچوقت عدد و رقم سود مالی ناشی از خوشرقصی خوانندگان لسآنجلسی برای شاه سعودی مشخص نشود ولی آنچه میتوان با تحلیل واکنش کاربران در این چند روز نسبت به رفتارهای این خوانندگان به دست آورد، نفرت عمومی نسبت به چنین رفتارهای متناقض و از دست رفتن جایگاه هنری این افراد در میان گروههای مختلف جامعه ایرانی به عنوان هنرمند بود. بازی دو سر باختی که در نهایت بیش از همه به ضرر خود این چهرهها تمام خواهد شد، چرا که حضور در این به ظاهر فستیوال موسیقی نه از منظر حرفهای و هنری در جایگاه کاری آنها تاثیری داشت و نه از منظر افزایش محبوبیت در میان هواداران اثر مثبتی از خود بر جا گذاشت.
گروه فرهنگ و هنر_احسان سالمی، ماجرا از دیدن نظر یک آشنای قدیمی پای پست خواننده مشهور لسآنجلسی «ابراهیم حامدی» یا همان «ابی» آغاز شد؛ آشنایی که تقریبا سالهاست جز دنبال کردن پستهای اینستاگرامی با هم هیچ ارتباطی نداشتیم؛ از بس که در نگاههای سیاسی و اعتقادی و فرهنگی با هم اختلافنظر داشتیم! «امید» که همان آشنای قدیمی است، پای پست «ابی» برای فستیوال «زمستان در طنطوره» عربستان که برنامهای تبلیغاتی برای تغییرات اجتماعی در این کشور و تبلیغ شاه سعودی به شمار میآمد، نوشته بود: «واقعا از شما بعید بود. متاسفم برای شما که تو کشوری کنسرت میذاری که میدونی دشمن وطنت هست». برای من که از قدیم از علاقه «امید» به ترانههای «ابی» خبر داشتم، ماجرا جالب شد. آرامآرام شروع به خواندن سایر کامنتها کردم؛ «امید» تنها هوادار این خواننده لسآنجلسی نبود که از رفتار متناقض «ابی» گلایه کرده بود!
* از آقای صدا تا آقای پول!
بخش عمدهای از بیش از 4500 کامنتی که فقط پای همین یک پست «ابراهیم حامدی» نوشته شده بود، پیرامون «شرافتفروشی» این گروه از خوانندگان بویژه «ابی» بود. یکی از کاربران با اشاره به اینکه حتما پای اعداد و ارقام بالایی برای این شرافتفروشی در میان بوده که مدعیان ایراندوستی و وطنپرستی حاضر به خوشرقصی برای سعودیها شدهاند، نوشت: «پول خلیج ع_ر_ب_ی چربتر بود؟! حیف از همه ساعتهایی که با صدای شما خاطره شد، زین پس سکوت کن وقتی از ایران و ایرانی و خلیج تا ابد فارس حرف میزنن». کاربر دیگری به کنایه به همان شعار معروف و همیشگی خوانندگان لسآنجلسی برای مقابل هم قرار دادن قومیتهای ایرانی و عرب نوشته بود: «ما آریایی هستیم، البته ریال عربستان را میپرستیم».
جالب اینکه برخی کاربران نیز با انتخاب لحنی طنز و کنایهگونه از این رفتار متناقض «ابی» یاد کرده بودند. یکی از مخاطبان صفحه این خواننده نوشته بود: «جدی قیمت بالا بگن چیزای دیگه هم میفروشی؟» و دیگری به شوخی و همراه با چند ایموجی خنده، خطاب به «ابراهیم حامدی» نوشته بود: «ابی بیشتر بدیم، شهرستانم میای؟»
اما گروه زیادی از کاربران نیز با انتخاب هشتگ «آقای پول» در برابر صفت پوشالی «آقای صدا» که گروهی از طرفداران این خواننده برای معرفی او از آن استفاده میکردند، نسبت به این موضوع واکنش نشان دادند.
* آریایی گرامی! چه خبر از «خلیجفارس»؟
احتمالا آن روز که ابراهیم حامدی در حال خواندن ترانهای درباره خلیجفارس بود، فکر نمیکرد همین ترانه روزی زمینهساز ایجاد مطالبهای گسترده از سوی هواداران و مخاطبان او شود! در میان انبوهی از واکنشها نسبت به حضور خوانندگان لسآنجلسی در فستیوال موسیقی ویژه شاه سعودی، سوال درباره عدم اجرای ترانه خلیجفارس یکی از پرتکرارترین آنها بود. «ابی» که چند سال قبل در کنسرت دوبی خود مدعی شده بود برای احترام به فرهنگ میزبان قصد اجرای این ترانه را ندارد، یک بار دیگر با همین بهانه از اجرای این ترانه سر باز زد تا نشان دهد ماجرای عشق و علاقه به ایران و سرزمین پارسی، توسط خوانندگان لسآنجلسی بیشتر یک شوخی است!
کاربران پرشماری با تکرار این گزاره که «اگر ادعای وطنپرستی داری آهنگ خلیجفارس رو بخون» به شکلهای مختلف از او پرسیده بودند چرا برای نمایش علاقه خود به وطنش حاضر نشده این آهنگ را در عربستان اجرا کند؟ شاید در میان سیلی از کامنتهای مخاطبان «ابی» درباره این ماجرا این کامنت که توسط پسرانی جوان نوشته شده بود، بهتر از همه حس و حال مخاطبان را نسبت به این اتفاق نشان دهد: «ابی مرسی که شعر خلیجفارس رو نخوندی، چون این شعر رو باید یه وطنپرست بخونه».
* اعتراض به وطنفروشی
«غیرت» و «وطنپرستی» 2 کلیدواژه دیگری بود که به شکلی پرشمار نه فقط پای این پست، بلکه در پستهای بعدی ابراهیم حامدی در ارتباط با کنسرت «طنطوره عربستان» و خوشرقصی خوانندگان لسآنجلسی ایرانی در ارتباط با آن صحبت شده بود. کاربر جوانی با انتشار جملهای کوتاه همراه با ایموجی غمگین نوشته بود: «غیرت از وجود بعضیا پر کشیده». کاربران پرشمار دیگری نیز با استفاده از تککلمات «بیغیرت» و «وطنفروش»، نسبت به این رفتار خوانندگان لسآنجلسی واکنش نشان داده بودند.
کاربر دیگری به نام ستاره که اتفاقا صفحهاش پر است از عکسهای دونفرهاش با «معین» دیگر خواننده لسآنجلسی، در جملهای کنایهوار خطاب به «ابراهیم حامدی» نوشته بود: «وطنفروشی بدتر از بدن فروشیست». جملهای که نشان میدهد عشق و علاقه به وطن صرفاً مسألهای وابسته به اعتقادات دینی و مذهبی نیست و حتی افرادی با تفکرات کاملا غیرمذهبی نیز در مواجهه با رفتارهایی اینچنین وطنفروشانه معترض میشوند.
* پیوند هنر با حقارت!
اما فارغ از نگاه و سوال مخاطبان در ارتباط با بیتفاوتی خوانندگان لسآنجلسی به مسائلی همچون «وطنپرستی» و «غیرت ایرانی»، قطعاً مهمترین پیامد کنسرت اخیر خوانندگان لسآنجلسی بیاعتبار شدن جایگاه آنها به عنوان «هنرمند» در میان مردم است؛ موضوعی که آن را نه فقط در کامنتهای پرشمار هواداران آنها پای پستهای این خوانندگان، بلکه در توئیتها و یادداشتهای سایر کاربران نیز میشد دید.
برای مثال در یکی از کامنتهای پای صفحه ابراهیم حامدی، کاربری در ارتباط با این رفتار دوگانه خوانندگان لسآنجلسی نوشته است: «واقعا انتظار بیشتری از شماها داشتیم که واقعا خراب کردین. کنسرت تو عربستان مشکل نداشت هر چندم که با هدفی خاصی بود واسه اونا. بعدشم فقط تو اروپا بلدی خلیجفارس رو بخونی. دم از وطنپرستی میزنی. یا اون ساسی که تو آهنگش لاکچری تهرانه، تهران رو یواش میگه. دیگه نه آقای صدا هستی نه چیز دیگه. مردم واقعا باید نفهم باشن از شماها حمایت کنن واسه پول که چه کارایی نمیکنین». کاربر دیگری در اشارهای ظریف و دقیق درباره این موضوع نوشته بود: «وقتی هنر با حقارت پیوند میخوره و کثافت به بار میاد».
بسیاری از کاربران نیز هنگام برگزاری این کنسرت با اشاره به رفتار متناقض هنرمندانی همچون شادمهر عقیلی، از تناقض شعرهای خوانده شده توسط او با عملکرد دولت سعودی در حمله به مردم یمن نوشتند. کاربری در توئیتر نوشت: «پارادوکس یعنی شادمهر تو کنسرت عربستان میگه: دنیایی که موشک روی خواب کودک نمیندازه».
هر چند که شاید هیچوقت عدد و رقم سود مالی ناشی از خوشرقصی خوانندگان لسآنجلسی برای شاه سعودی مشخص نشود ولی آنچه میتوان با تحلیل واکنش کاربران در این چند روز نسبت به رفتارهای این خوانندگان به دست آورد، نفرت عمومی نسبت به چنین رفتارهای متناقض و از دست رفتن جایگاه هنری این افراد در میان گروههای مختلف جامعه ایرانی به عنوان هنرمند بود. بازی دو سر باختی که در نهایت بیش از همه به ضرر خود این چهرهها تمام خواهد شد، چرا که حضور در این به ظاهر فستیوال موسیقی نه از منظر حرفهای و هنری در جایگاه کاری آنها تاثیری داشت و نه از منظر افزایش محبوبیت در میان هواداران اثر مثبتی از خود بر جا گذاشت.
نظر شما