شناسهٔ خبر: 38687051 - سرویس علمی-فناوری
نسخه قابل چاپ منبع: خبرآنلاین | لینک خبر

پیام روشنفکر، استادیار دانشگاه بهزیستی و عضو گروه جامعه‌شناسی پزشکی:

اعتماد به رسانه ها در مبارزه با کرونا باید درجامعه به وجود آید

پیام روشنفکر، عضو گروه جامعه‌شناسی پزشکی و استادیار سلامت و رفاه اجتماعی در دانشگاه بهزیستی، معتقد است با مدیریت درست بحران شیوع ویروس کرونا، می‌توان اعتماد مردم به رسانه‌ها و نظام بهداشتی و درمانی کشور را بهبود بخشید.

صاحب‌خبر -

مهسا بهادری: در این روزهای بحرانی که شیوع ویروس کرونا یکی از بزرگ‌ترین دغدغه‌های مردم است، تشخیص اخبار صحیح از غلط اهمیتی دو چندان دارد؛ در رسانه‌های رسمی، موضوعی مطرح می‌شود و در فضای مجازی تکذیب می‌شود و برعکس.

همین تاییدیه‌ها و تکذیبیه‌ها مکرر در رسانه‌های مختلف، به بی اعتمادی‌ در جامعه دامن می‌زند. در همین رابطه با پیام روشنفکر، استادیار سلامت و رفاه اجتماعی در دانشگاه بهزیستی و توانبخشی تهران، عضو گروه جامعه‌شناسی پزشکی و سلامت انجمن جامعه‌شناسی ایران و عضو هیئت مدیره انجمن جامعه‌شناسی ایران گفت‌وگو کردیم که در ادامه می‌خوانید.

در بحث اطلاع‌رسانی در ماجرای شیوع ویروس کرونا، مردم شاید چندان تفاوتی بین رسانه‌ها قائل نباشند تا تصمیم بگیرند اخبار را از کدام دریافت و باور کنند. برای همین نخستین پرسش این است که ما اساسا چند نوع رسانه داریم؟

در یک تقسیم‌بندی قراردادی، تلویحا می‌توان گفت ما دو نوع رسانه داریم؛ یک نوع، رسانه‌ای که در اختیار قدرت (اعم از سیاسی یا اقتصادی) است (در کشور خودمان مصداق این موضوع صدا و سیما است) یا رسانه‌های وابسته به جریان‌های سیاسی که بخش عمده فضای رسانه‌ای را شکل می‌دهند.

نهایتا رسانه‌های مستقل اما کم صداترِ وابسته به انجمن‌ها و تشکل‌های مدنی هم هستند؛ رسانه‌هایی که در دست حاکمیت نیستند و در دل جامعه مدنی تعریف می‌شوند و یکی از وجوه جامعه مدنی هستند. این رسانه‌ها که در حالت ایده‌آل در دل جامعه مدنی تعریف می‌شوند و کارشان هم نظارت بر دولت، بازار و شفاف‌سازی است، اگر وجود داشته باشند و آن استقلال را هم داشته باشند، تازه پرسش اصلی پیش می‌آید که اخلاق حرفه‌ای رسانه‌ای چه قدر در این رسانه‌ها وجود دارد و فساد چه جایگاهی دارد؟ بعد از اینکه همه این موارد بررسی شد، تازه می‌توان به این موضوع پرداخت که چه قدر امکان دارد افراد به یک رسانه با معیارهای بررسی شده اعتماد کنند.

اما یک موضوع مهم‌تری که در کنار رسانه آزاد و اطلاعات وجود دارد، سواد رسانه‌ای است.

سواد رسانه‌ای از دل جامعه حاصل می‌شود یا نظام آموزشی؟

وقتی صحبت از سواد رسانه‌ای می‌شود، بلافاصله پای نظام آموزشی به میان می‌آید چون سواد رسانه‌ای در تعاریف پایه خود، یعنی قدرت تجزیه و تحلیل، یعنی شهروندی که تفکر انتقادی دارد و می‌تواند اطلاعات را تفکیک کند و اطلاعات درست را بپذیرد، یعنی شهروندی که فقط مصرف کننده اطلاعات نیست، بنابراین جامعه هم به سمت یک تفکر انتقادی پیش می‌رود نه یک تفکر مصرفی.

وقتی سواد رسانه‌ای وجود داشته باشد، یعنی جامعه با یک شهروند با تفکر انتقادی مواجه است نه یک شهروند مطیع. 

این روزها با شیوع ویروس کرونا، شاید بیشتر از هر زمان دیگر به اهمیت علم ارتباطات سلامت پی برده‌ایم. علم ارتباط سلامت به این دلیل به وجود آمد که در دنیا، متخصصین سلامت کارهای بسیار خوبی انجام می‌دادند ولی لزوما مورد پذیرش جامعه قرار نمی‌گرفت. به همین دلیل نقش علم ارتباطات برای افزایش مقبولیت و پذیرش و پیوند دادن این برنامه‌ها با مخاطبان آن برجسته شد و علم بین رشته‌ای ارتباطات سلامت شکل گرفت

این موارد در سواد رسانه‌ای بسیار پایه است و بسیاری از کشورها این موارد را در مدرسه آموزش می‌دهند، در گزارشِ سال ۲۰۱۹ سواد رسانه‌ای، که عنوانش (فقط درباره آن فکر کن)است، فنلاند یکی از اولین کشورها در زمینه سواد رسانه‌ای شناخته شد. از سال ۲۰۰۴، کشور فنلاند، از پیش دبستانی شروع به آموزش سواد رسانه‌ای و قدرت تحلیل داده‌ها کرده است. ایده اصلی‌شان هم این بود که شهروندان باید یاد بگیرند چه گونه اطلاعات را تحلیل کنند و با آن مواجه شوند و منابع معتبر را از غیر معتبر تشخیص دهند و با آن منتقدانه برخورد کنند. بنابراین باید تفکر انتقادی و عاملیت شهروندان در نظام آموزشی تقویت شود.

پس یعنی آموزش سواد رسانه‌ای، فقط در نظام آموزشی رخ می‌دهد؟

خیر، آموزش سواد رسانه‌ای فقط مربوط به نظام آموزشی نیست. همه سوادها فقط یک وجه دانشی دارند که در مدرسه آموزش داده می‌شود اما یک وجه مهارتی دارند که باید به کار گرفته شود و این به کارگیری هم مستلزم مشارکت و تعامل انسان‌ها با یکدیگر است. لذا شهروندان خودشان می‌توانند در تولید و راستی آزمایی اطلاعات مشارکت کنند، کما اینکه درحال حاضر هم این کار را با ارسال پیام‌ها و ویدئوها و صداها و .. انجام می‌دهند.

مثلا در سواد سلامت، افراد باید بتوانند با تولید و بازتولید سلامت درگیر شوند. به همین دلیل پای حاکمیت و نظام آموزشی همیشه وسط کشیده می‌شود، چون رسانه‌ها را به تنهایی نمی‌توان مورد بررسی قرار داد. چون رسانه‌ها معمولا توسط منابع قدرت کنترل می‌شوند، حالا این منابع قدرت می‌تواند دولتی یا خصوصی باشد. لذا در زمان انتشار اخبار اگر رسانه بخواهد یک موضوع را شفاف سازی کند حتما منبع قدرت باید با آن خبر و موضوع کنار بیاید و از یک طرف موضوع این است که با ورود تکنولوژی، یک بخشی از جریان انتقال آزاد اطلاعات از دسترس منابع قدرت خارج شده است و این پیامد مناسبی ندارد مگر اینکه سواد رسانه‌ای وجود داشته باشد.

 ما این آموزش‌ها را در مدرسه نداشتیم و این مهارت هم به اندازه کافی به کار گرفته نشده است، پس چگونه می‌توان فرق بین خبر درست را از غلط تشخیص داد؟ 

حالا دیگر فرصت آموزش نیست مگر اینکه این اتفاق برای نسل‌های آینده رخ دهد، اما می‌توانیم از فرصت‌های پیش رو برای اصلاح یکسری از موارد استفاده کنیم. البته ابتکارات اجتماعی در این زمینه‌ها همیشه جای خود را باز می‌کند.

 مثلا یکی از مواردی که در سواد رسانه‌ای آموزش می‌دهند، ارزیابی منبع خبر است یا محک زدن منابع و اخبار با ملاک‌هایی چون انطباق با عدالت.

اما برای بررسی این موضوع در جامعه فعلی، مجدد یک نکته پیش می‌آید که آیا به منبع‌های معتبر اجازه داده شده است که اخبار صحیح را کار کنند؟ به همین دلیل با چند گزاره نمی‌توان گفت که مردم برای تشخیص صحیح یا غلط بودن خبر، فقط منبع خبر را چک کنند.

بنابراین برای تشخیص انواع اخبار از یکدیگر باید ساختار فراهم باشد و وقتی این ساختار  وجود ندارد، با این مشکل مواجه می‌شویم.

عوامل مرتبط با سواد رسانه‌ای چیست؟

اعتماد به دانشمندان، اعتماد به اصحاب رسانه و سلامت جامعه (نبود فساد) مواردی است که در گزارش شاخص سواد رسانه‌ای ۲۰۱۹ به آن اشاره شده. هرچه این معیارها بالاتر باشد سواد رسانه‌ای بالاتر است. هرچه این سه عامل در یک جامعه کم‌تر باشد، سواد رسانه‌ای افراد آن جامعه کم‌تر است. به همین دلیل اعتماد و فساد یکی از مهم‌ترین پایه‌های سواد رسانه‌ای است.

گسترش رسانه و ارتباطات در نوع مواجهه ما با رویدادها و بحران‌ها تاثیرگذار است؟

در کل مواجهه با مسائل و مشکلات در جامعه به صورت خاص و در هر بازه زمانی، متفاوت است. حتی اگر بیست سال پیش این اتفاق می‌افتاد، امکان داشت  پذیرش و برخورد جامعه نسبت به این موضوع کاملا متفاوت باشد. یکی از دلایلش هم این است که گستردگی ارتباطات، بیست سال پیش متفاوت‌تر بود اما بیشتر جنبه‌های اجتماعی مد نظرم است که در گذشته وضعیت بهتری نسبت به حال حاضر داشت مثل ناپایداری‌های اجتماعی.

یکی از مشکلاتی که ما در حوزه مدیریت اطلاعات سلامت داریم، این است که ساختار نظام سلامت ما خیلی از متخصصین حوزه ارتباطات در مدیریت اطلاعات استفاده نمی‌کند. این موارد بارها مورد نقد صاحبنظران این حوزه قرار گرفته است و این‌ها از جمله موانعی است که در شرایط بحرانی بیشتر خودش را نشان می‌دهد. مثلا در طغیان شیوع (HIV) ایدز در روستای چنار محمودی لردگان، نوع اطلاع رسانی و بیان ماجرا باعث تشدید بحران شد

منظورتان از ناپایداری اجتماعی چیست؟

منظور این است که جامعه نسبت به چند سال گذشته به شدت نابرابرتر شده است و این نابرابری از آن دسته از مواردی است که برطرف نمی‌شود. همه این بیماری‌ها می‌آیند و می‌روند، اما بحثی که وجود دارد این است که چیزی که در این جوامع بسیار کشنده است، خود نابرابری است.

ما با انواع بیماری‌های واگیر و غیر واگیر مثل فشار خون و دیابت و سرطان مواجه می‌شویم. اما آن چیزی که مواجه شدن با آن سخت است و یک بیماری اجتماعی محسوب می‌شود، همین نابرابری است که باعث ناسلامتی جامعه می‌شود. لذا یکی از تاثیرهایی که نابرابری می‌گذارد این است که می‌تواند سرمایه‌های اجتماعی را تضعیف کند.

یعنی آن قدر سرمایه اجتماعی ذخیره شده وجود ندارد تا در روزهای بحرانی بتوانیم از آن پس‌انداز برداشت کنیم؟

به یک تعبیری بله. یکی از اصلی‌ترین موضوعات در سرمایه اجتماعی، اعتماد است، اساسا سرمایه اجتماعی را به سه دسته تقسیم می‌کنند؛ دسته اول جهت عمودی است که اعتماد بین مردم و دولت است، جهت دوم آن ارتباط افقی است که اعتماد بین مردم با مردم است. یک نوع ارتباط دیگر اعتماد مردم به نهادها است.

مثلا اعتمادی که مردم به نهاد سلامت دارند. همه این موارد در چند دهه گذشته به شدت تضعیف شده است. بنابراین وقتی بحرانی رخ می‌دهد، سرمایه اجتماعی زیادی در دست ما نیست که بخواهیم از آن استفاده کنیم و این به آن معناست که ما اعتماد بین مردم و حاکمیت را دائما تضعیف کرده‌ایم. به طور مثال نزدیک‌ترین اتفاقی که به این بی اعتمادی بیشتر دامن زد و اخیرا هم رخ داد ماجرای هواپیمای اوکراینی یا ماجرای گرانی بنزین بود که نوع اطلاع‌رسانی و نوع مواجهه با این موضوع باعث بی‌اعتمادی شدیدی شد.

این موضوع عدم اعتماد بین مردم و حاکمیت دو طرفه است؟

بله، اینکه در زمان‌های نامتعارف مثلا نصف شب اعلام می‌کنند قیمت بنزین افزایش پیدا کرده، یا براثر آلودگی هوا، نیمه شب اعلام می‌کنند که مدارس تعطیل شده، نشان از همین سوء مدیریت و بی‌اعتمادی دوطرفه است.

یک نکته دیگر هم وجود دارد، آن هم این است که آزاد بودن رسانه‌ها و اعتماد داشتن به رسانه‌ها از رابطه بین نوع ساختار حکومت و جامعه مستقل نیست، یعنی در رسانه‌های آزاد اعتماد به رسانه را در دو وجه بررسی می‌کنند.

در جوامع دموکراتیک، این آزادی را با رسانه‌های آزاد و اعتماد به آنها در کنار هم در یک بخش قرار می‌دهند.

در جوامع غیر دموکراتیک، بستن رسانه و ایدئولوژیک کردن آن و کم کردن اعتماد به رسانه را نیز در کنار هم قرار می‌دهند.

نکته اصلی و اساسی که وجود دارد این است که یکی از وجوه اعتماد به رسانه، آزاد بودن آن است.

پیام روشنفکر

فکر می‌کنید لازم باشد رسانه‌ها همه اطلاعاتی را که در دست دارند در اختیار مخاطبان قرار دهند؟ این موضوع باعث وارد شدن صدمه به سلامت اجتماعی نمی‌شود؟

راه حل موضوع این نیست که رسانه واقعیت را بگوید یا نگوید، در تمام دنیا خود دستگاه‌های متولی سلامت سعی می‌کنند در اسناد، برنامه‌ها و راهبردهای‌شان، با رسانه‌ها تعاملاتی داشته باشند.

برای مثال در موضوعاتی مثل خودکشی، نحوه بازگویی آمار و اطلاعات بسیار مهم است. چند سال پیش که ماجرای بازی نهنگ آبی پیش آمد یکی از بزرگ‌ترین دغدغه‌های جامعه شناسان و اهالی رسانه این بود که چگونه آمار و اطلاعات را بازگو کنند که این موضوع تبدیل به یک مُد اجتماعی نشود. به همین دلیل در جهت پیش برد این هدف اولین کاری که جامعه شناسان انجام می‌دهند این است که اولا ارتباط و آموزش‌های تعریف شده‌ای با رسانه‌ها برقرار می‌کنند، دوما جایگاه مهمی برای ارتباطات سلامت قائل می‌شوند.

در این بحران‌ها یکی از چیزهایی که بسیار مطرح می‌شود، علم ارتباطات سلامت است. علم ارتباط سلامت چیست و چرا به وجود آمده؟

علم ارتباطات سلامت به این دلیل به وجود آمد که در دنیا، متخصصین سلامت کارهای بسیار خوبی انجام می‌دادند ولی لزوما مورد پذیرش جامعه قرار نمی‌گرفت. به همین دلیل نقش علم ارتباطات برای افزایش مقبولیت و پذیرش و پیوند دادن این برنامه‌ها با مخاطبان آن برجسته شد و علم بین رشته‌ای ارتباطات سلامت شکل گرفت. 

در حال حاضر می‌گویند چه طور می‌شود پروتکل پذیرش یا درمان بیماران مبتلا به کرونا وجود نداشته باشد و این انتظار می‌رود که نظام درمان، یک پروتکل مشاوره سلامت صحیح ارائه دهد. اما به همان اندازه انتظار وجود دارد که پروتکل بازنمایی رسانه‌اش را هم ارائه دهد، در تمام دنیا وقتی با بحرانی مواجه می‌شوند یک پروتکلی ارائه می‌دهند که افراد متعهد می‌شوند مطابق آن عمل کنند و این کار را متخصصین ارتباطات انجام می‌دهند.

متاسفانه در سال‌های اخیر یک‌سری اتفاقاتی افتاد که باعث شد اعتماد مردم نسبت به نهاد درمان و بهداشت کم شود. هرچند من حدس می‌زنم با عملکرد و فداکاری‌هایی که این روزها این گروه‌ از جامعه انجام می‌دهند، بخش بزرگی از اعتماد از دست رفته بازسازی می‌شود

پروتکل برنامه‌ریزی شده و مدیریت بلند مدت اطلاعات در جامعه به طور کامل و جدی وجود ندارد، اما آیا راه‌های کوتاه مدت هم برای مدیریت اطلاعات و شایعه‌ها وجود ندارد؟ 

چرا وجود دارد اما یکی از مشکلاتی که ما در حوزه مدیریت اطلاعات سلامت داریم این است که ساختار نظام سلامت ما خیلی از متخصصین حوزه ارتباطات در مدیریت اطلاعات استفاده نمی‌کند. این موارد بارها مورد نقد صاحبنظران این حوزه قرار گرفته است و این‌ها از جمله موانعی است که در شرایط بحرانی بیشتر خودش را نشان می‌دهد مثلا در طغیان شیوع (HIV) ایدز در روستای چنار محمودی لردگان، نوع اطلاع رسانی و بیان ماجرا باعث تشدید بحران شد.

یعنی نظام سلامت ما حتی در عرصه اطلاع‌رسانی، بیشتر پزشک محور است.

بله، مشکل این است که در نظام سلامت پزشک سالاری دیده می‌شود و به اندازه کافی از متخصصین حوزه علوم اجتماعی و ارتباطات استفاده نمی‌کند. علی رغم اینکه ما شعار جهانی، اجتماعی شدن سلامت را می‌دهیم؛ اما در این حوزه خیلی از متخصصین حوزه اجتماعی، برای تنظیم ساختار استفاده نمی‌کنند. 

با این که وزارت بهداشت متخصصان زیادی در علوم ارتباطات ندارد اما برای اطلاع‌رسانی در پیامک‌ها یا شبکه‌های اجتماعی خوب ظاهر شده است.

بله، استفاده از ظرفیت‌هایی مثل پیامک خوب است اگر پیام‌های آن درست طراحی شود، اما کانال وزارت بهداشت که در این حوزه اطلاع رسانی می‌کند در تلگرام است و تناقض ماجرا در اینجاست که تلگرام در کشور به طور رسمی فیلتر است.  یعنی از یک طرف سیاست‌گذاران نظام ارتباطات و فناوری کشور تلگرام را فیلتر کرده‌اند و از طرف دیگر آنجا اطلاع رسانی می‌کنند. این سیاستی است که در این حوزه زیاد مشخص نیست و البته مدیریت اطلاعات هم بسیار به هم ریخته است.

 اعتماد مردم به نهاد بهداشت و درمان را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

در مجموع می‌توان گفت بدنیست. دومین موج ارزش‌ها و نگرش‌های ایرانیان نشان می‌دهد تنها ۱۱ درصد مردم و جامعه اعتماد کمی به پزشکان دارند و بعد از معلمان و اساتید دانشگاه و البته ورزشکاران، پزشکان در رتبه بالایی قراردارند.

ولی متاسفانه در سال‌های اخیر یک‌سری اتفاقاتی افتاد که باعث شد اعتماد مردم نسبت به نهاد درمان و بهداشت کم شود. هرچند من حدس می‌زنم با عملکرد و فداکاری‌هایی که این روزها این گروه‌ از جامعه انجام می‌دهند، بخش بزرگی از اعتماد از دست رفته بازسازی می‌شود.

وضعیت اعتماد به حوزه بهداشت چگونه است؟

اعتماد مردم به حوزه بهداشت بهتر است ولی در این حوزه سر ماجرای شیوع (HIV) در لردگان و بازتاب‌های رسانه‌ای آن، هم فارغ از ابعاد و عاملین و مقصرین، نهایتا یک مقدار اعتماد مردم به این نهاد، صدمه دید.

اما موضوع اصلی این است که ما در چنین شرایطی وارد بحران شدیم که مردم به پزشکان، نهاد بهداشت، نهاد دولت و رسانه‌ها آن اعتماد سابق را ندارند. البته امیدواریم که پس از گذراندن این بحران بخشی از این اعتماد دوباره به مردم باز گردد.

در حوزه درمان چه؟

عدم اعتمادی که در حوزه درمان وجود داد، ناشی از عوامل مختلفی است که برخی از آنها سیستمی (مثل خصوصی‌سازی گسترده) و برخی صنفی (رفتار حرفه‌ای و اعمال قدرت صنفی و..) است. حالا این اعتماد به پزشکان و نهاد درمان در چنین مواقعی به درد می‌خورد، که رسانه‌ها و پزشکان در کنار هم این موضوع را پیش ببرند که متاسفانه این اعتماد هم نسبت به پزشکان و هم نسبت به رسانه تا حدودی از بین رفته است.

مشکل اصلی بی اعتمادی به رسانه از کجا ناشی شده است؟

متاسفانه به رسانه‌ها و کنشگران آن به عنوان سرمایه نگاه نمی‌شود و با تنگ‌نظری و رقابت‌های گروهی یا نگاه امنیتی، بیشترِ این سرمایه‌ها که در این روزهای بحرانی به کار می‌آیند از دور حذف می‌شوند.

۵۷۲۴۵

نظر شما