به گزارش گروه اجتماعی خبرگزاری دانشجو، این پرونده بهمنسال۹۴ با ناپدید شدن زن ۴۰ساله به نام پروین در دستور کار مأموران پلیس پایتخت قرار گرفت. مرد همسایه در توضیح به مأموران گفت: «زن جوان مدتها بود تنها زندگی میکرد. او یک هفته قبل مقابل خانهمان آمد و گفت: فاضلاب خانهشان خراب شده به همین دلیل بیل و کلنگ گرفت و به خانهاش برگشت. از آن روز دیگر آن زن را ندیدیم. نگرانیم اتفاق بدی افتاده باشد.» بعد از این توضیحات، مأموران بعد از گشودن در خانه زن جوان و بررسی خانه وی، جسد دفن شده او را در حالیکه چند روز از مرگش گذشتهبود در باغچه حیاط کشف کردند. با دستور قضایی جسد به پزشکی قانونی منتقل شد و تحقیقات وارد مرحله تازهای شد تا اینکه با بررسی تلفن همراه مقتول آنها به رابطه پنهانی پروین با مرد جوانی به نام داریوش پی بردند.
به این ترتیب داریوش ۲۵ساله که به تازگی ازدواج کردهبود، در یکی از شهرستانهای اطراف تهران شناسایی و بازداشت شد.
تازه داماد ابتدا سعی داشت پلیس را گمراه کند تا اینکه در بازجوییهای فنی به رابطه با زن جوان و قتل اعتراف کرد. با اقرارهای متهم وی روانه زندان شد تا اینکه با گذشت چهارسال از حادثه به دلیل عدم شناسایی اولیایدم، او با نوشتن نامهای درخواست تعیین تکلیفی کرد.
با این درخواست پرونده به دفتر رئیس قوهقضائیه فرستادهشد تا اینکه پرونده با درخواست پرداخت دیه به دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد. متهم صبح دیروز در شعبه هفتم به ریاست قاضی کیخواه پای میز محاکمه قرار گرفت. بعد از اعلام رسمیت جلسه، متهم در جایگاه ایستاد و در شرح ماجرا گفت: «هنوز ازدواج نکردهبودم که با پروین آشنا شدم. ابتدا رابطه تلفنی داشتیم تا اینکه به هم علاقهمند شدیم. من او را عقد موقت کردم و گاهی اوقات به خانه او میرفتم تا اینکه چند ماه بعد با دختر جوانی آشنا شدم و او را عقد دائم کردم. این شد که از پروین خواستم رابطهمان را قطع کنیم، اما او دست بردار نبود و میگفت: باید از همسرم جدا شوم و با او ازدواج کنم.»
متهم در خصوص قتل گفت: «بعد از چند ماه به اصرار پروین به دیدنش رفتم. او گفت: فاضلاب خانهاش خراب شده است به همین خاطر درخواست کمک کرد. سپس برای تعمیر فاضلاب از همسایه بیل و کلنگ گرفت. من در حیاط مشغول کار بودم که او موضوع ازدواجم را مطرح کرد و دوباره اصرار کرد همسرم را طلاق بدهم. سپس تهدید کرد همسر و خانوادهام را درجریان رابطهمان قرار میدهد. از شنیدن حرفهای پروین عصبانی شدم به همین خاطر با چوبی که در باغچه بود، یک ضربه به سرش زدم و با چاقویی که در جیبم بود سرش را بریدم و بعد جسد را در باغچه خانهاش دفن کردم.»
متهم در آخر گفت: «بعد از قتل به شهرستان فرار کردم، اما دو ماه بعد بازداشت شدم. آن زمان تازه ازدواج کرده بودم که با این حادثه زندگیام نابود شد. حالا چهارسال از حادثه میگذرد و بلاتکلیف هستم. از دادگاه تقاضا دارم با توجه به درخواست پرداخت دیه، با قسطبندی آن موافقت کنند تا بتوانم آنرا بپردازم.»
در پایان هیئت قضایی وارد شور شد.
به این ترتیب داریوش ۲۵ساله که به تازگی ازدواج کردهبود، در یکی از شهرستانهای اطراف تهران شناسایی و بازداشت شد.
تازه داماد ابتدا سعی داشت پلیس را گمراه کند تا اینکه در بازجوییهای فنی به رابطه با زن جوان و قتل اعتراف کرد. با اقرارهای متهم وی روانه زندان شد تا اینکه با گذشت چهارسال از حادثه به دلیل عدم شناسایی اولیایدم، او با نوشتن نامهای درخواست تعیین تکلیفی کرد.
با این درخواست پرونده به دفتر رئیس قوهقضائیه فرستادهشد تا اینکه پرونده با درخواست پرداخت دیه به دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد. متهم صبح دیروز در شعبه هفتم به ریاست قاضی کیخواه پای میز محاکمه قرار گرفت. بعد از اعلام رسمیت جلسه، متهم در جایگاه ایستاد و در شرح ماجرا گفت: «هنوز ازدواج نکردهبودم که با پروین آشنا شدم. ابتدا رابطه تلفنی داشتیم تا اینکه به هم علاقهمند شدیم. من او را عقد موقت کردم و گاهی اوقات به خانه او میرفتم تا اینکه چند ماه بعد با دختر جوانی آشنا شدم و او را عقد دائم کردم. این شد که از پروین خواستم رابطهمان را قطع کنیم، اما او دست بردار نبود و میگفت: باید از همسرم جدا شوم و با او ازدواج کنم.»
متهم در خصوص قتل گفت: «بعد از چند ماه به اصرار پروین به دیدنش رفتم. او گفت: فاضلاب خانهاش خراب شده است به همین خاطر درخواست کمک کرد. سپس برای تعمیر فاضلاب از همسایه بیل و کلنگ گرفت. من در حیاط مشغول کار بودم که او موضوع ازدواجم را مطرح کرد و دوباره اصرار کرد همسرم را طلاق بدهم. سپس تهدید کرد همسر و خانوادهام را درجریان رابطهمان قرار میدهد. از شنیدن حرفهای پروین عصبانی شدم به همین خاطر با چوبی که در باغچه بود، یک ضربه به سرش زدم و با چاقویی که در جیبم بود سرش را بریدم و بعد جسد را در باغچه خانهاش دفن کردم.»
متهم در آخر گفت: «بعد از قتل به شهرستان فرار کردم، اما دو ماه بعد بازداشت شدم. آن زمان تازه ازدواج کرده بودم که با این حادثه زندگیام نابود شد. حالا چهارسال از حادثه میگذرد و بلاتکلیف هستم. از دادگاه تقاضا دارم با توجه به درخواست پرداخت دیه، با قسطبندی آن موافقت کنند تا بتوانم آنرا بپردازم.»
در پایان هیئت قضایی وارد شور شد.