بهار نیوز|حمیدرضا عظیمی/ اجلاس مجمع جهانی اقتصاد در حالی ساعتی قبل در داووس سوئیس آغاز بکار کرد که ایران غایب بزرگ آن است!
داووس حالا مثل تمام سنوات پیش از آن، میزبان گروهی از سیاستمداران تراز اول دنیا است که دست بر قضا میخواهند درباره ایرانی حرف بزنند که هیچ نماینده رسمی از جمله وزیر خارجه اش آنجا حضور ندارد. درباره ایرانی که طی دو هفته گذشته، کانون «خبرهای تیتر یکی جهان» بوده و هنوز هم پس لرزههای آن خبرها ، به رسانههای جهان شوک وارد میکند.
غایب بزرگ داووس محمد جواد ظریف، وزیر خارجه جمهوری اسلامی ایران است که مطابق اخبار منتشر شده، مهمان رسمی این اجلاس بوده و برخی از ناهماهنگیها، آن طور که موسوی،سخنگوی دستگاه دیپلماسی ایران گفته، باعث لغو سفر او شده است.البته برخی رسانه ها آنچه ناهماهنگی خوانده شده را،حضور یکی از چهره های جنجالی ایرانی رسانه های فارسی زبان خارج از کشور، یعنی مسیح علینژاد در این اجلاس دانسته اند که بنا بر این ادعاها،دعوت او به اجلاس داووس،وزیرخارجه ایران را از حضور در این اجلاس منصرف کرده است.
داووس مرکز گفتگوهای نظری
شاید آن روز که کلاوس شواب در سال ۱۹۷۱،مجمع جهانی اقتصاد را پایهگذاری کرد، در مخیلهاش هم نمیگنجید که مجموعهای را پایه گذاشته که ظرف کمتر از دو دهه، به مهمترین مرکز گفتگوهای اقتصادی جهان تبدیل شود. امروز اما، بیهیچ تردیدی، «ذهن ساختهی شواب» با آمد و شد، سیاستمداران عالی رتبه، و سطح اول جهان به این اجلاس، به چنین مرجعی در اقتصاد جهان تبدیل شده است، تا جائیکه «بنیاد آکسفام» به عنوان یکی از بزرگترین سازمانهای بینالمللی امدادرسانی برای ریشهکن کردن فقر، گرسنگی و بیعدالتی، در گزارش سال ۲۰۱۴ خود، اجلاس داووس را به عنوان یکی از مهمترین نهادهای مشاوره و تصمیمگیریهای اقتصادی جهان معرفی کرده که باعث درآمیختن قدرت اقتصادی با مراکز تصمیمگیریهای سیاسی میشود.مرکزی که تأثیرات مخرب آن بر نحوه مدیریت جامعه، دموکراسی و گسترش فقر و بیعدالتی مشهود است. احتمالا همین ویژگی و اهمیت است که هر ساله همزمان با برگزاری اجلاس داووس، سیلی از نیروهای طرفدارعدالت اجتماعی و مخالف با سیاستها اقتصاد جهانی، راهی سوئیس میشوند تا در این محل اعتراض خود را به سیاستهای دولتمردان نشان دهند.این اهمیت را از میهمانان حاضر در داووس میتوان تشخیص داد. میهمانانی که در پنجاهمین دوره، متشکل از 3 هزار کارفرما، سیاستمدار، آکادمیسین و نمایندگان نهادهای جامعه مدنی از 117 کشور هستند.
جمهوری اسلامی ایران تا قبل از دوره سید محمد خاتمی هیچگاه حضوری در قامت کارگزاران سطح اول خود در این اجلاس نداشته است اما خاتمی در سال 2004 به عنوان رئیس جمهوری،در داووس شرکت کرد و بعد از او نیز حسن روحانی در سال1392 به داووس رفت. محمدباقر قالیباف هم یک بار به عنوان شهردار تهران در این اجلاس حضور داشته است.
مهمان حاشیه ساز در داووس
مسیح علینژاد به عنوان یک خبرنگارمعاند نظام که حالا جامه فعالیت مدنی به تن کرده، همیشه جنجال آفرین بوده است. حالا برخی از منابع از جمله دویچهوله، تایید کردهاند که او به عنوان یک فعال مدنی، مهمان این دوره اجلاس است.
برخی از رسانهها حضور او در داووس و لغو برنامهی ظریف را بیارتباط به هم نمیدانند. سخنان سید عباس موسوی، سخنگوی وزارت امور خارجه نیز بر ابهامات افزود وقتی که گفت: «قرار بود آقای ظریف همین روزها برای شرکت در نشست مجمع جهانی اقتصاد در داووس به سوئیس برود که به رغم دعوت رسمی و حضوری اولیه از ایشان، برنامه تنظیمی و برنامهای که توافق شده را به هم زدند و ترتیبات دیگری را در نظر گرفتند که این سفر متاسفانه انجام نمیشود». هرچند برخی از نظارهگران این صحنه هم، لغو سفر ظریف با این دلیل را شوخی میدانند.
با این حال، آسوشیتدپرس به نقل از «بورگ برند»، رئیس مجمع جهانی اقتصاد نوشته بود که مساله لغو حضور وزیر خارجه ایران در پیوند با «ابهامات موجود در منطقه و اتفاقات داخل ایران» است.
فرصت از دست رفته
شاید اصلا اهمیتی نداشته باشد که دلیل لغو سفر ظریف به داووس چه بوده است!زیرا حالا که دولت حسن روحانی دارد بسیاری از فرصت ها را خواسته و ناخواسته از دست می دهد،«فرصت دیپلماسی داووس» که شاید از متن مذاکرات و جلسات رسمی با اهمیتتر باشد نیز، از دست رفته است.
مجمع جهانی اقتصاد به این دلیل که مرکز آمد و شد سیاسیون طراز اول جهان است به طور طبیعی در حاشیه خود، زمینه نشستها و مذاکرات دوجانبهای را فراهم میکند که شاید یک نمونه بالاتر از آن، نشست مجمع عمومی سازمان ملل باشد اما به این دلیل که در داووس نمایندگان کارفرمایان، فعالان اقتصادی، نهادهای مدنی و ... هم حضور دارند، این نشست ،بسیار متفاوت با نشست سازمان ملل است.
به هر روی اگر ظریف میتوانست در این فضای مبهم و پر اتهام و پر ابهام، در اجلاس داووس شرکت کند، این احتمال وجود داشت که بتواند از امکان مذاکرات حضوری با همتایان خود در حاشیهی چنین نشستی، سود ببرد؛آن هم در زمانی که شرکای اروپایی برجام به فکر فعال ساختن مکانیسم ماشه علیه جمهوری اسلامی ایرانی هستند.فرصتی که حالا از دست رفته است.
∎
داووس حالا مثل تمام سنوات پیش از آن، میزبان گروهی از سیاستمداران تراز اول دنیا است که دست بر قضا میخواهند درباره ایرانی حرف بزنند که هیچ نماینده رسمی از جمله وزیر خارجه اش آنجا حضور ندارد. درباره ایرانی که طی دو هفته گذشته، کانون «خبرهای تیتر یکی جهان» بوده و هنوز هم پس لرزههای آن خبرها ، به رسانههای جهان شوک وارد میکند.
غایب بزرگ داووس محمد جواد ظریف، وزیر خارجه جمهوری اسلامی ایران است که مطابق اخبار منتشر شده، مهمان رسمی این اجلاس بوده و برخی از ناهماهنگیها، آن طور که موسوی،سخنگوی دستگاه دیپلماسی ایران گفته، باعث لغو سفر او شده است.البته برخی رسانه ها آنچه ناهماهنگی خوانده شده را،حضور یکی از چهره های جنجالی ایرانی رسانه های فارسی زبان خارج از کشور، یعنی مسیح علینژاد در این اجلاس دانسته اند که بنا بر این ادعاها،دعوت او به اجلاس داووس،وزیرخارجه ایران را از حضور در این اجلاس منصرف کرده است.
داووس مرکز گفتگوهای نظری
شاید آن روز که کلاوس شواب در سال ۱۹۷۱،مجمع جهانی اقتصاد را پایهگذاری کرد، در مخیلهاش هم نمیگنجید که مجموعهای را پایه گذاشته که ظرف کمتر از دو دهه، به مهمترین مرکز گفتگوهای اقتصادی جهان تبدیل شود. امروز اما، بیهیچ تردیدی، «ذهن ساختهی شواب» با آمد و شد، سیاستمداران عالی رتبه، و سطح اول جهان به این اجلاس، به چنین مرجعی در اقتصاد جهان تبدیل شده است، تا جائیکه «بنیاد آکسفام» به عنوان یکی از بزرگترین سازمانهای بینالمللی امدادرسانی برای ریشهکن کردن فقر، گرسنگی و بیعدالتی، در گزارش سال ۲۰۱۴ خود، اجلاس داووس را به عنوان یکی از مهمترین نهادهای مشاوره و تصمیمگیریهای اقتصادی جهان معرفی کرده که باعث درآمیختن قدرت اقتصادی با مراکز تصمیمگیریهای سیاسی میشود.مرکزی که تأثیرات مخرب آن بر نحوه مدیریت جامعه، دموکراسی و گسترش فقر و بیعدالتی مشهود است. احتمالا همین ویژگی و اهمیت است که هر ساله همزمان با برگزاری اجلاس داووس، سیلی از نیروهای طرفدارعدالت اجتماعی و مخالف با سیاستها اقتصاد جهانی، راهی سوئیس میشوند تا در این محل اعتراض خود را به سیاستهای دولتمردان نشان دهند.این اهمیت را از میهمانان حاضر در داووس میتوان تشخیص داد. میهمانانی که در پنجاهمین دوره، متشکل از 3 هزار کارفرما، سیاستمدار، آکادمیسین و نمایندگان نهادهای جامعه مدنی از 117 کشور هستند.
جمهوری اسلامی ایران تا قبل از دوره سید محمد خاتمی هیچگاه حضوری در قامت کارگزاران سطح اول خود در این اجلاس نداشته است اما خاتمی در سال 2004 به عنوان رئیس جمهوری،در داووس شرکت کرد و بعد از او نیز حسن روحانی در سال1392 به داووس رفت. محمدباقر قالیباف هم یک بار به عنوان شهردار تهران در این اجلاس حضور داشته است.
مهمان حاشیه ساز در داووس
مسیح علینژاد به عنوان یک خبرنگارمعاند نظام که حالا جامه فعالیت مدنی به تن کرده، همیشه جنجال آفرین بوده است. حالا برخی از منابع از جمله دویچهوله، تایید کردهاند که او به عنوان یک فعال مدنی، مهمان این دوره اجلاس است.
برخی از رسانهها حضور او در داووس و لغو برنامهی ظریف را بیارتباط به هم نمیدانند. سخنان سید عباس موسوی، سخنگوی وزارت امور خارجه نیز بر ابهامات افزود وقتی که گفت: «قرار بود آقای ظریف همین روزها برای شرکت در نشست مجمع جهانی اقتصاد در داووس به سوئیس برود که به رغم دعوت رسمی و حضوری اولیه از ایشان، برنامه تنظیمی و برنامهای که توافق شده را به هم زدند و ترتیبات دیگری را در نظر گرفتند که این سفر متاسفانه انجام نمیشود». هرچند برخی از نظارهگران این صحنه هم، لغو سفر ظریف با این دلیل را شوخی میدانند.
با این حال، آسوشیتدپرس به نقل از «بورگ برند»، رئیس مجمع جهانی اقتصاد نوشته بود که مساله لغو حضور وزیر خارجه ایران در پیوند با «ابهامات موجود در منطقه و اتفاقات داخل ایران» است.
فرصت از دست رفته
شاید اصلا اهمیتی نداشته باشد که دلیل لغو سفر ظریف به داووس چه بوده است!زیرا حالا که دولت حسن روحانی دارد بسیاری از فرصت ها را خواسته و ناخواسته از دست می دهد،«فرصت دیپلماسی داووس» که شاید از متن مذاکرات و جلسات رسمی با اهمیتتر باشد نیز، از دست رفته است.
مجمع جهانی اقتصاد به این دلیل که مرکز آمد و شد سیاسیون طراز اول جهان است به طور طبیعی در حاشیه خود، زمینه نشستها و مذاکرات دوجانبهای را فراهم میکند که شاید یک نمونه بالاتر از آن، نشست مجمع عمومی سازمان ملل باشد اما به این دلیل که در داووس نمایندگان کارفرمایان، فعالان اقتصادی، نهادهای مدنی و ... هم حضور دارند، این نشست ،بسیار متفاوت با نشست سازمان ملل است.
به هر روی اگر ظریف میتوانست در این فضای مبهم و پر اتهام و پر ابهام، در اجلاس داووس شرکت کند، این احتمال وجود داشت که بتواند از امکان مذاکرات حضوری با همتایان خود در حاشیهی چنین نشستی، سود ببرد؛آن هم در زمانی که شرکای اروپایی برجام به فکر فعال ساختن مکانیسم ماشه علیه جمهوری اسلامی ایرانی هستند.فرصتی که حالا از دست رفته است.
نظر شما