آریا رهنورد
سالهای سال است که «فوتبال» اصلیترین اولویت کنفدراسیون فوتبال آسیا به شمار نمیرود. حضور در لیگ قهرمانان با این روند سیاسی، اصلا کمکی به فوتبال ایران نکرده که حالا غیبت احتمالی نمایندگان فوتبال ایران در این رقابتها، بیش از حد نگرانکننده باشد. برنامهریزی لیگ قهرمانان، همیشه به سود تیمهای شرقی بوده و آرای انضباطی نیز، همواره به نفع تیمهای غربی تمام شده است. فوتبال ایران اما انگار طفل سر راهی کنفدراسیون فوتبال آسیا بوده و هیچوقت مورد توجه قرار نگرفته است. این وضعیت در حالی اتفاق افتاده که کشورهایی مثل عربستان و یمن، در وضعیت جنگی قرار دارند اما کنفدراسیون فوتبال آسیا، تنها در مورد فوتبال ایران حساسیت به خرج میدهد. حتی دیدار ایران و هنگکنگ در شرایطی به میزبانی حریف برگزار شد که آن کشور، سرشار از اعتراضهای مردمی و تظاهرات بود. باورکردنی نیست که ای.اف.سی واقعا ایران را یک کشور امن نداند.
اساسا هر اتفاقی که در داخل ایران رخ میدهد، بهانه را برای سعودیها به وجود میآورد تا علیه این فوتبال موضع بگیرند و از حمایت همه جانبه کنفدراسیون فوتبال آسیا نیز برخوردار شوند. طبیعتا شیخ سلمان بحرینی، علاقه زیادی دارد تا شرایطی را به وجود بیاورد که تیم ملی کشورش مجبور نباشد در ورزشگاه آزادی با ایران مسابقه بدهد. با این حال رای در مورد مسابقههای ملی، توسط فیفا صادر خواهد شد. شاید حالا که فوتبال ایران به همه صحبتها و توصیههای اینفانتینو گوش داده، وقتش رسیده که این مدیر نیز پشت فوتبال ایران را خالی نکند و اجازه صدور چنین رایی را ندهد. شکلگیری حرف و حدیثها در مورد کنار کشیدن باشگاههای ایرانی از آسیا، ای.اف.سی را وادار به یک قدم عقبنشینی کرده است. آنها در بسته پیشنهادی جدید، اعلام کردهاند که این میزبانی در دور برگشت بازیهای گروهی به ایران برمیگردد اما شاید در آن مرحله، تنها «یک مسابقه» برای میزبانی باقی مانده باشد. به نظر میرسد این طرح تنها برای جلوگیری از انصراف است و اصلا ضمانت اجرایی نیز ندارد.
درست به همان اندازه که آرای سیاسی و یکطرفه ای.اف.سی تلخ و گزنده به نظر میرسند، ناتوانی مدیران ایرانی در عوض کردن شرایط نیز نگرانکننده است. برای سالها همه دیپلماسی مدیران فوتبال ایران، در تقدیم کردن قالیچه دستبافت و گز آردی(!) به روسای ای.اف.سی و یا گرفتن عکس یادگاری با روسای فیفا خلاصه میشد. ما حتی در کنفدراسیون آسیا، کرسی نیز تصاحب کردیم اما این کرسی، عملا کوچکترین تاثیری در این فوتبال نداشته است. تا زمانی که مدیران فوتبال ایران، لابی کردن را بلد نباشند و درباره نفوذ داشتن در نهادهای قدرت فوتبال، تنها «دروغ» بگویند، این فوتبال تکان نخواهد خورد. شاید این رای با همه تلخیهایش، یک دوران تازه را در فوتبال ایران شروع کند. باید به خودمان برگردیم و همه چیز را از ابتدا شروع کنیم. فوتبال ایران حالا کمتر از همیشه به مربیان خارجی و ستارههای گرانقیمت نیاز دارد. شاید این دوره از انزوا، در نهایت شرایط را برای شکوفایی باشگاههای ایرانی فراهم کند. در چند دهه گذشته، باشگاههای ایرانی فقط سه بار به فینال لیگ قهرمانان رفتهاند و هر سه بار نیز شکست خوردهاند. این حجم از ناکامی اصلا تصادفی به نظر نمیرسد. باید باور کنیم که باشگاههای ایرانی، اهمیت چندانی برای ای.اف.سی ندارند و بهتر است که آمار استقبال فوقالعاده تماشاگرهای ایرانی نیز از لیگ قهرمانان آسیا گرفته شود. حضور نمایندگان ایران در لیگ قهرمانان تا امروز بیشتر از آن که به سود فوتبال ایران باشد، به سود کنفدراسیون فوتبال آسیا بوده و وقت آن است که فوتبال ایران، نشان بدهد که قرار نیست مقابل هر تصمیم و هر رای ناجوانمردانهای، سر تعظیم فرود بیاورد!
برنامهریزی لیگ قهرمانان، همیشه به سود تیمهای شرقی بوده و آرای انضباطی نیز، همواره به نفع تیمهای غربی تمام شده است. فوتبال ایران اما انگار طفل سر راهی کنفدراسیون فوتبال آسیا بوده و هیچوقت مورد توجه قرار نگرفته است
هزینه انتقال ستارهای مثل مانژوکیچ به الدوحیل قطر، به اندازه گردش مالی چند باشگاه در لیگ برتر ایران است. امکانات یکی از باشگاههای ژاپنی، به تنهایی به اندازه همه امکانات فوتبال در ایران است.
وقت آن است که واقعبین باشیم و قبول کنیم که قافیه را باختهایم. ما از قدرت لازم برای درخشیدن در لیگ قهرمانان برخوردار نیستیم و شاید به چند سال زمان، برای ترمیم داخلی فوتبالمان نیاز داریم. نهاد خوشخدمتی مثل ای.اف.سی هم با حذف ایران به جای همه این رفتارهای تبعیض آمیز، با خیال راحت مسابقهها را برگزار خواهد کرد. ما همیشه در این تورنمنت «اضافه» بودهایم و دیگر نباید این بازی را ادامه بدهیم.