به گزارش گروه استان های باشگاه خبرنگاران جوان ازقم، بوی پیراهن یوسف میآید؛ اینجا هزاران یعقوب در انتظار ایستادهاند و چشمانتظار که با نسیم عطر شهادتش تبرک جویند.
اینجا قم است و همه چشمانتظار که نهفقط علمدار بیاید اینجا ایستادهاند و قاسمهای فردا را با خود آوردهاند. قاسمهایی که قرار است با بوی پیراهن یوسف که نه بینا که زنده شوند و جان بگیرند.
اینجا قم است، شهر شهادت و دلاوری و بوی خون بوی غریبی نیست برای مردمی که زینالدین دیدهاند و حیدریان را همسایگی کردهاند، اما بوی یوسف علی بوی دست علمدار است، بوی پارههای تن قاسم، بوی غریبی اصغر، بوی شجاعت حسین.
هنوز مردم تهران دل نکندهاند، اما اینجا هزاران چشمانتظار ایستادهاند تا خوشآمدش گویند و برایش رجز سربازی بخوانند که مردم قم نه سرباز که فداییان یوسف هستند و مقتدایش را مقتدا میدانند و چم انتظار فرمان جهادش کفن پوشیدهاند.
چندین ساعت ایستادن به انتظار آمدنت که دلخوشی ماست، اما بدان تا انتقام خونت ایستادهایم و قم سیاهپوش نبودنت است تا ابد و تا رسیدن منتقم خون شهدای کربلا ویارانش علمت را بر دوش میگیریم و نمیگذاریم پرچمی که برافراشتهای بر زمین بیافتد.
حاج قاسم! دخترت امروز گفت پدرم و ما فرزندان قم خطابت میکنیم پدرمان که دشمن بداند خون پدر در رگهای تکتک پسران و دختران این سرزمین به خونخواهی به جوش آمده است و تا ذلت دشمنت را نبینیم از پای نخواهیم نشست.
پرچمی که سرخیاش بوی تو را میدهد و سبزیاش بوی جوانههایی که از خونت سرزده است و همه نامشان قاسم است و نسبشان سلیمانی و نام پدرشان علی زمانه و بدان جمعهای که تو رفتی آغاز تقویم جهاد خواهد بود و هجرت و شهادت به ابتدای تاریخ رسیده است و دوباره همت و باکری و زینالدین و حاج قاسم خواهیم داشت.
امروز روز قیام است، ما اینجا چشمانتظارت ایستادهایم تا بیایی و با بوی شهادت زنده شویم.
انتهای پیام/ح
نظر شما