شناسهٔ خبر: 36730881 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: ایرنا | لینک خبر

گفت‌وگو با مردم شرط اول اصلاحات اقتصادی

تهران- ایرنا- اصلاحات ساختاری، واژه آشنایی است که حداقل در یک دهه اخیر بارها و توسط مسئولان مختلف به گوش رسیده‌است. اقتصاد ایران با چالش‌های بسیار جدی از محیط زیست، نظام بانکی، مالیات، صندوق‌های بازنشستگی گرفته تا بودجه و یارانه‌ها درگیر است که تمام آنها به مرز هشدار رسیده‌اند.

صاحب‌خبر -

روزنامه ایران در قسمتی از گفت و گوی با مسعود نیلی در تشریح چرایی و شرایط اصلاحات ساختاری در اقتصاد کشور، ‌آورده است: حال از میان تمام این چالش‌ها از آذرماه سال گذشته پس از نامه رهبر معظم انقلاب درخصوص ضرورت اصلاح ساختار بودجه، دولت تدوین طرح اصلاح ساختار بودجه را آغاز کرده است. حتی پیش از تصویب و نهایی شدن چارچوب‌های این اصلاح که دامنه آن بخش‌های مهم دیگری نظیر مالیات و یارانه‌ها را نیز دربرمی گیرد، بودجه امسال نیز با کاهش سقف فروش روزانه نفت به ۳۰۰ هزار بشکه تغییر شکل داد. اما قرار است از سال آینده در قالب نخستین بودجه دوسالانه غلتان کشور، نفت به طور کامل از بودجه جاری حذف و مالیات و حذف یارانه‌ها جای آن را بگیرد.

بدین ترتیب در شرایطی که اقتصاد ایران تحت بی‌سابقه‌ترین تحریم‌های اقتصادی بخصوص در صادرات نفت و نقل و انتقالات مالی قرار دارد، دولت قصد دارد درکنار قوای دیگر دست به بزرگ‌ترین جراحی اقتصادی بزند. با توجه به اینکه دامنه آثار اصلاح ساختار بودجه تمام بخش‌های اقتصاد را دربرمی گیرد، اجرای هدفمندی یارانه‌ها که در سال ۱۳۸۹ از آن به‌عنوان یک جراحی اقتصادی یاد می‌شد، در برابر اصلاحاتی که قرار است سال آینده انجام شود، تنها یک اصلاح سیاستی است.

حال اینکه چرا و چگونه نظام اقتصادی کشور در این شرایط تصمیم به اجرای اصلاح ساختاری بودجه گرفته است؟ آثار این اصلاحات چگونه است؟ و بسترهای اجرا و موفقیت آن چیست؟ پرسش‌هایی است که با مسعود نیلی اقتصاددان و رئیس دانشکده اقتصاد و مدیریت دانشگاه صنعتی شریف مطرح کرده‌ایم.

مسعود نیلی که تا چندی پیش به‌عنوان مشاور و دستیار اقتصادی رئیس جمهوری فعالیت داشت، درگفت‌وگوی ۱۲۰ دقیقه‌ای خود با روزنامه «ایران» تأکید ویژه‌ای بر گفت‌وگو با مردم و اقناع افکار عمومی به‌عنوان بستر اصلی اجرای اصلاحات اقتصادی دارد. به اعتقاد این اقتصاددان نام آشنا، باید پیش از این نسبت به اصلاح ساختار بودجه و قطع وابستگی آن به نفت اقدام می‌کردیم، اما اکنون اقتصاد ایران چاره دیگری جز آن پیش رو ندارد.

به‌گفته وی، مردم به‌عنوان ذی نفعان اصلی بودجه باید با این اصلاحات همراه باشند و برای آنها باورپذیر بشود، در غیر این صورت دولت را مقابل خود می‌بینند. گام اول برای همراه کردن مردم باورپذیر بودن این اصلاحات است. باید برای مردم به‌صورت شفاف توضیح داده شود که کاری که در چند دهه گذشته انجام می‌شده است   اشتباه بوده است و باید این موضوع را  به‌صورت جزئی تشریح کنیم.

هم‌اکنون اقتصاد ایران در شرایط ویژه‌ای قرار دارد و به‌گفته مسئولان بی‌سابقه‌ترین تحریم‌های اقتصادی را تجربه می‌کنیم. برهمین اساس اصلاحاتی در بودجه آغاز شده است. در بودجه سال‌جاری سقف فروش نفت به روزانه ۳۰۰ هزار بشکه کاهش یافت و در بودجه سال آینده که دو سالانه و غلتان خواهد بود، نفت به‌طور کامل حذف می‌شود و اگر درآمدی باشد به‌سمت پروژه‌های عمرانی هدایت می‌شود. حال سؤال این است که تا چه حد دراین شرایط می‌توان دست به اصلاحات اقتصادی زد. به‌هر حال هر اصلاحی آثاری نیز به‌همراه دارد. آیا مردم و تولیدکنندگان آمادگی این اصلاحات را دارند؟
اصولاً واژه اصلاحات اقتصادی را می‌توان با این مثال توضیح داد که خودرویی در مسیر نادرست یا به‌عبارت دیگر، انحرافی حرکت می‌کرده و حالا تصمیم گرفته شده که به مسیر درست برگردد. اگر بخواهیم به این مفهوم بپردازیم به‌صورت منطقی می‌توانیم بگوییم که اگر خودرو درمسیر درست حرکت می‌کرده اصلاح مسیر معنی ندارد. پس برای کشوری که اشتباه اساسی درانتخاب رویکردهای اقتصادی نداشته اصلاحات اقتصادی هم بی‌معنی است. این حالت ایده‌آل است. حالت دیگر این است که قبل از آنکه خیلی از راه درست دور شده باشیم تصمیم به برگشت به مسیر درست بگیریم و در زمان مناسب اصلاحات را انجام دهیم. اما در حالت سوم اصلاحات به‌صورت جبری انجام می‌شود و در واقع اساساً چاره‌ای جز آن نیست. اگر یک جاده را مثال بزنیم، در حالت دوم هنوز از مقصد اصلی خیلی دور نشده‌ایم و برمی گردیم و بدین ترتیب هدر رفت منابع نیز محدود است، ولی در حالت سوم از نزدیک، دره‌ای که احتمال سقوط در آن وجود دارد را می‌بینیم و ناچاریم که برگردیم. بدین ترتیب گزینه اول مطلوب، گزینه دوم خوب وگزینه سوم اجتناب‌ناپذیراست.
اصلاحات اقتصادی نیز شبیه همین مثال است. ما وقتی عملکرد بلند مدت اقتصادیمان را مورد بررسی قرار می‌دهیم مشاهده می‌کنیم ویژگی‌های بلند مدت اقتصاد ما را نرخ تورم بالا، نرخ رشد اقتصادی پایین و نوسانات اقتصادی زیاد تشکیل می‌دهد. وقتی به چرایی این ویژگی‌های پایدار و نامطلوب می‌پردازیم متوجه می‌شویم که مجموعه‌ای از روابط علت و معلولی این شرایط را به وجود آورده است که سر منشأ اصلی آن سیاست‌های اقتصادی محوری و مهمی است که به‌صورت ارادی اتخاذ شده‌اند. به‌عنوان مثال، چرا تورم داریم، چون رشد نقدینگی زیاد است، رشد بالای نقدینگی نیز به رشد پایه پولی برمی گردد و رشد پایه پولی هم برآمده از ناترازی نهادینه شده در بودجه و نظام بانکی است. دلیل نوسانات اقتصادی نیز وابستگی به نفت است. بازار جهانی نفت در ذات خود نوسان زیادی دارد و این نوسانات به‌صورت مستقیم روی بودجه و سر سفره‌های مردم تأثیر می‌گذارد. اگر قیمت نفت افزایش یابد با وفور منابع مواجه می‌شویم و اگر کاهش یابد، دچار کمبود می‌شویم.
همین موضوع را راجع به رشد اقتصادی نیز می‌توان گفت. وقتی مشکلات را بررسی کنیم، می‌بینیم که تمام مشکلات همانند شاخه‌های درخت به یک تنه اصلی وصل می‌شود. مشکلات اقتصاد ایران به یک درخت می‌ماند که صدها شاخه از آن رشد کرده است، ولی مشکل اصلی و مادر همان تنه درخت است.
این موضوع ما را راهنمایی می‌کند که در ابتدا باید به سراغ مشکل مادر برویم که سایر مشکلات از آن نشأت می‌گیرد، چرا که مشکلات ریشه واحدی دارند. براین اساس صحبت کردن با مردم نیز ساده‌تر می‌شود و به جای مطرح کردن صدها مشکل تنها راجع به مشکل اصلی با آنها سخن می‌گوییم. علاوه براین یافتن راه حل و درمان مشکل نیز ساده‌تر و عملیاتی می‌شود.

نظر شما