متهم به قتل در دادگاه:
برای بریدن خربزه چاقو همراه داشتم
گروه حوادث/ پسر معتاد که متهم است نوجوان 14 سالهای را در یک میهمانی به قتل رسانده است صبح دیروز در شعبه دهم دادگاه کیفری استان تهران محاکمه شد. بهگزارش خبرنگار حوادث «ایران»، رسیدگی به این پرونده از سال 94 و بهدنبال مرگ مرموز پسری نوجوان بعد از سقوط از بالکن خانهای آغاز شد. پس از حضور مأموران در صحنه و انتقال جسد به پزشکی قانونی، علت مرگ ضربه مغزی اعلام شد. در ادامه تحقیقات مشخص شد که پسر نوجوان شب حادثه در یک میهمانی بوده که از سوی جوانی بهنام داریوش تهدید به خوردن مشروب شده بود و پس از آن هم وقتی متوجه نیت شوم متهم شده با او درگیری پیدا کرده و کشمکش آنها منجر به سقوط پسر نوجوان از بالکن خانه شده است. بدین ترتیب متهم دستگیر شد و سرانجام بعد از 4 سال پس از وقوع جنایت صبح دیروز از زندان به شعبه دهم دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی قربانزاده انتقال داده شد تا با حضور اولیای دم محاکمه شود.
در ابتدای جلسه اولیای دم خواستار قصاص متهم شدند و پس از آن متهم برای دفاع از خود در جایگاه قرار گرفت و اظهار داشت: از 17سالگی معتاد شدم. من قبول دارم که آن شب با مقتول مشروب خوردم اما اتهام قتل را نمیپذیرم. چرا که او هیکلاش از من بزرگتر بود وقتی مقدار زیادی مشروب خورد حالش بد شد. من دیدم که او به طرف بالکن میرود اما نمیدانستم که قصد دارد خودش را به پایین پرتاب کند. وقتی هم که این کار را انجام داد من بسرعت او را به بیمارستان رساندم و هرگز قصدی برای کشتن او نداشتم.
پس از آن قاضی درباره چاقویی که در صحنه جنایت بود از متهم سؤال پرسید و متهم پاسخ داد: من آن چاقو را برای بریدن خربزه استفاده کردم وهرگز با آن چاقو پسر نوجوان را تهدید نکردم. پس از پایان اظهارات متهم پرونده قضات دادگاه برای صدور حکم وارد شور شدند.
عضویت در گروهک داعش بهانه ای برای سرقت
گروه حوادث- مرجان همایونی/ مرد هتلدار و 6 همدستش که با تشکیل باند مأموران قلابی از توریستهای خارجی و رانندگان ترانزیت به بهانه عضویت در گروهک داعش یا همراه داشتن پول قاچاق بیش از یک و نیم میلیارد تومان سرقت و اخاذی کرده بودند از سوی پلیس دستگیر شدند.
به گزارش خبرنگار جنایی «ایران»، از اوایل امسال تعداد زیادی از اتباع کشورهای سوریه، ترکیه و عراق با مراجعه به پلیس از سرقت پولهای خود توسط مأموران قلابی خبر دادند. بهدنبال اعلام این شکایتها بلافاصله کارآگاهان اداره پنجم پلیس آگاهی پایتخت وارد عمل شدند.
سرهنگ کارآگاه داود فرد، جانشین پلیس آگاهی تهران بزرگ در تشریح این خبر گفت: با شروع تحقیقات مشخص شد عدهای با معرفی خود بهعنوان مأمور سوار بر خودروهای پژو 405، پرشیا و پراید و با همراه داشتن تجهیزات پلیسی مانند بیسیم و دستبند در خیابان راه را بر اتباع خارجی سد کرده و به بهانه اینکه مظنون به عضویت در گروهک داعش هستید یا ارز قاچاق همراه دارید از آنها سرقت میکردند. در ادامه 7 عضو این باند در مخفیگاهشان در تهران و البرز شناسایی و بازداشت شدند. متهمان در بازجوییها به 20 فقره سرقت به ارزش 15 میلیارد ریال اعتراف کردند.
جانشین پلیس آگاهی پایتخت خاطرنشان کرد: متهمان اهل طایفه فیوج بوده و تبحر خاصی در صحبت کردن به چند زبان خارجی از جمله فرانسوی، انگلیسی و عربی داشته و یکی از متهمان در کشور ترکیه و بقیه در داخل کشور سابقه سرقت دارند.
گفتوگو با سر دسته باند
سردسته باند متخصص کف زنی و سرقت است یک بار در ترکیه دستگیر شده اما پس از آزادی کارش را در ایران ادامه داد تا این بار به اتهام 20 فقره سرقت دستگیر شد. وی در گفتوگو با خبرنگار «ایران»، از سرقتهای تخصصیشان گفت.
چطور سرقتها را انجام میدادید؟
در مقابل هتلها، سفارتخانهها یا بازار، اتباع خارجی را شناسایی کرده و با نشان دادن کارت شناسایی جعلی خودمان را مأمور معرفی میکردیم. در بازرسی بدنی یا بازرسی از کیفشان ارزهایی که به همراه داشتند را سرقت میکردیم. اما در بعضی از سرقتها نیز آنها را سوار ماشین میکردیم و پس از طی مسافتی در محلی خلوت وسایلشان را سرقت میکردیم. گاهی هم به بهانه بررسی واقعی بودن ارزهایشان کف زنی میکردیم.
کف زنی را از چه کسی یاد گرفتی؟
کف زنی در طایفه ما موروثی است. از 8 سالگی یاد گرفتم. در چشم برهم زدنی پولها را در دست گرفته و تعدادی از آنها را کف میرفتیم.
در کشورهای خارجی هم این کار را انجام میدادی؟
فقط در کشورهای اروپایی و البته امریکا.
سابقه دستگیری در ترکیه هم داری؟
من ساکن استانبول هستم. همسرم اهل آنجاست. 30 سال پیش وقتی 15سالم بود عاشق او شدم پدرش صاحب هتلی بود که من و خانوادهام در آنجا اقامت داشتیم. سنت طایفه ما این است که اگر بخواهیم با دختری ازدواج کنیم باید او را بدزدیم. من هم این کار را کردم اما در مرز ایران ما را دستگیر کردند. با این حال بالاخره ازدواج کردیم و من ساکن ترکیه شدم. من به بیشتر کشورهای دنیا سفر کردم و زبانهای زیادی را هم بلدم.
با پولهای سرقتی چه میکردی؟
هتل خریدم. پسر بزرگم این هتل را در ترکیه اداره میکند و پسر کوچکم هم در حال تحصیل است اما اجازه ندادم آنها وارد سرقت شوند.
با اعضای باند چگونه آشنا شدی؟
همه اهل یک طایفه و فامیل هستیم و همدیگر را میشناسیم.
نظر شما