شکستهای متوالی پس از چند نتیجه خوب، تجربهای است که تراکتوریها اصلا با آن بیگانه به نظر نمیرسند. این تیم فصل گذشته نیز ناگهان در چنین باتلاقی قرار گرفت و شانس قهرمانی را از دست داد. قرمزها این بار بر خلاف فصل قبل، زمان کافی را برای برونرفت از شرایط فعلی دارند اما انگار نه حواشی دست از سر این باشگاه برمیدارند و نه این باشگاه، حاشیهها را به حال خودشان رها میکند. تراکتور یک باشگاه ثروتمند است اما در زمینه مدیریت بحران، آنها با «فقر» راهکار طرف شدهاند!
«تعویق لیگ، تنها قهرمانی تراکتورسازی را به تعویق میاندازد». این جمله رشید مظاهری پیش از شروع فصل، به وضوح نشان میداد که قرمزها در لیگ نوزدهم به جز قهرمانی با هیچ چیز دیگری راضی نخواهند شد. با این وجود اصرار برای جار زدن این هدف بزرگ در رسانههای مختلف، شاید تنها فشار روی شانههای تراکتور را بیشتر و بیشتر کند. حتی همین هفته با وجود شکست در زمین سپاهان، مصطفی دنیزلی به هواداران تیمش «قول» قهرمانی داده و با اطمینانی مثلزدنی، از فتح جام توسط تیمش صحبت کرده است. ظاهرا این مربی توجیه شده که با هر نتیجه دیگری، شغلاش را از دست خواهد داد و با این مصاحبه، به نوعی به شاگرداناش اولتیماتوم داده که باید به کیفیت هفتههای ابتدایی فصل برگردند. قرمزهای تبریز بعد از تحمیل یک شکست سنگین به نساجی در قائمشهر، روی ابرها سیر میکردند. آنها تیمی شکستناپذیر محسوب میشدند که دروازهاش را در چندین و چند مسابقه متوالی، بسته نگه داشته بود. همه چیز اما از بازی در زمین نفت آبادان تغییر کرد. پسران دنیزلی که انگار حریف را کمی دستکم گرفته بودند، در برابر ضربههای شروع مجدد تیم اسکوچیچ غافلگیر شدند و بعد از پایان روند کلینشیتها، تا حدودی روحیهشان را نیز از دست دادند. بازی با استقلال، بهترین فرصت برای فراموشی شکست هفته قبل به شمار میرفت اما این فرصت، به یک تهدید تمامعیار برای تبریزیها تبدیل شد. دنیزلی که با «محافظهکاری» و بردهای یک بر صفر تیمش را در جمع بالانشینها قرار داده بود، ناگهان به اصل خودش برگشت و یک سیستم جدید و پرریسک را برای بازی انتخاب کرد. دفاع سه نفره جدید این تیم، هماهنگی لازم را برای رویارویی با مهاجمان استقلال نداشت و این اتفاق در نهایت قرمزها را به دردسر انداخت. آنها به این چینش تازه، عادت نداشتند و برای دومین هفته متوالی، شکست خوردند. باشگاه هنوز درگیر «بحران» نشده بود اما باختن در سومین بازی پیاپی، نشانههای ورود به یک دوره بحرانی را در تبریز زنده کرد. آنها درست قبل از شروع اردوی تیم ملی، در برابر سپاهان نیز شکست خوردند تا از سه جدال با سه تیم بالانشین در جدولردهبندی، حتی یک امتیاز هم به دست نیاورده باشند. تراکتورسازی حالا دیگر یک تیم «برنده» نیست. آنها به راحتی گل میخورند، به سادگی با شکست روبرو میشوند و روزهای خوبی را پشت سر نمیگذارند. این تیم حالا به رده پنجم جدول لیگ سقوط کرده و نامش حتی در بین 5 خط دفاعی برتر لیگ نیز دیده نمیشود. آنها تا حدود زیادی به اشکان دژاگه وابسته هستند و در غیاب اشه، تیم خطرناکی به نظر نمیرسند. مهرههایی مثل مسعود شجاعی نیز بیشتر از مفید بودن برای این تیم، توی زمین مشغول راه رفتن هستند. تنزل تراکتورسازی را نمیتوان تنها به مسائل «فنی» ربط داد. باشگاه درست مثل همیشه با حواشی ریز و درشتی روبرو شده و همین موضوع، تیم را از مسیر پیروزی منحرف کرده است. ماجرا از جایی شروع شد که یکی از مهرههای جوان این تیم با انتشار یک نوشته جنجالی در اینستاگرام، به جنگ ترکیه با کردها در سوریه واکنش نشان داد. طبیعتا انتظار میرفت که باشگاه با رفتار غیرمسئولانه بازیکن تیمش برخورد کند اما «مهدی ببری» مورد حمایت نیز قرار گرفت. این اتفاق، شروع جریاناتی بود که در نهایت تمرکز تراکتورسازی را هدف قرار داد. جو ورزشگاه این تیم در دیدار خانگی با استقلال نیز چندان «فوتبالی» به نظر نمیرسید. اگر آنها قصد دارند در زمین فوتبال نتیجه بگیرند و به موفقیتهای فوتبالی برسند، باید همه حواشی دیگر را به فراموشی بسپارند. نه شعارهای ناخوشایند ضدملی میتواند این تیم را «قهرمان» کند و نه پول دادن به وبسایتهای خارجی برای انتشار اطلاعات غیرواقعی، راه نجات تراکتور است. راه نجات تیم دنیزلی، از مستطیل سبز میگذرد. موضوعی که ظاهرا مدیران باشگاه اعتقاد چندانی به آن ندارند.
فصل گذشته، تراکتور شانس فوقالعادهای برای قهرمانی لیگ برتر داشت اما چند اشتباه از محسن فروزان در برابر سپیدرود، ناگهان آژیر قرمز را در این باشگاه به صدا درآورد. زنوزی و همکارها، میتوانستند به سادگی ماجرا را مدیریت کنند و تیمشان را برای دیدارهای حساس بعدی آماده نگه دارند اما این تیم، تحت تاثیر حواشی بزرگی که از سوی مدیران خودش ایجاد شده بود، در چند بازی بعدی نیز شکست خورد و علاوه بر جام قهرمانی، سهمیه آسیا را نیز از دست داد. پول داشتن، تنها شرط لازم برای مدیریت یک باشگاه بزرگ نیست. پول زیاد، تراکتور را میسازد اما حواشی زیاد، این بنای ساخته شده را به راحتی تخریب میکنند.