شناسهٔ خبر: 35560919 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: هنرآنلاین | لینک خبر

تئاتر مستند در بوته نقد/ گزارش جلسه نقد و بررسی نمایش "به زبان خواب"

نمایش "به زبان خواب" به کارگردانی سما موسوی توسط منتقدان در تئاتر مستقل تهران بررسی و نقد شد.

صاحب‌خبر -

به گزارش هنرآنلاین، نخستین جلسه از میز نقد "عصر تجربه" در ساعات پایانی نخستین روز مهرماه در تئاتر مستقل تهران برگزار شد. در این جلسه که با حضور جمعی از مخاطبان نمایش "به زبان خواب" برگزار می‌شد، امید طاهری، سیدحسین رسولی و احسان زیورعالم، تازه‌ترین ساخته سما موسوی را در بوته نقد قرار دادند.

امید طاهری در نقد نمایش "به زبان خواب" با اشاره به وجود مقولاتی چون تجربه‌گرایی در تئاتر و تئاتر تجربی آنها را محصول زیست ما در اجتماع دانست و گفت: "در جوامع همگرا، تجربه کردن تفاوت بزرگی دارد با جوامع واگرا. واگرایی در جوامع منتهی می‌شود به چند پاره شدن جامعه. هر گروه، دسته و طبقه از افراد، در حلقه هم‌مسلکان خود، جهان و شیوه زیستی خود را می‌سازند که لزوما به شیوه زیستی، آرمان‌ها، طرز فکرها و تلقی‌های دسته‌های دیگر در تقابل قرار می‌گیرد."

وی افزود: "تجربیاتی که از درون این کلونی‌ها بیرون می‌آید، محصول شیوه زیستی آن کلونی است و لزوماً کلیت جامعه نیست. به همین دلیل ماحصل این تجربیات در ارتباط با مخاطب تئاتر که یک مخاطب همگانی است، اخته می‌ماند و محدود به زمان و مکان اجرا می‌شود. این تفاوت بزرگ تئاتر تجربه‌گرای ما است با نوع و محصول تئاتر تجربه‌گرایی که در جوامع همگرا وجود داشته و دارد."

طاهری با اشاره به اینکه تئاتر مستند یک شیوه تولیدی و محصول زیست و شرایط اجتماعی است، گفت: "این شیوه تکنیک‌ها و بنیان نظری دارد. دست‌اندازی در تکنیک‌های تئاتر مستند شدنی تر، راحت‌تر و پذیرفتنی‌تر از دست‌اندازی در مبانی نظری آن است. به هر حال تفاوت وجود دارد بین تئاتر تاریخی، قصه‌پرداز و متخیل و چیزی که از آن با عنوان تئاتر مستند یاد می‌کنیم. این اصول بنیانی به راحتی قابل تغییر و دفُرمه کردن نیستند؛ مگر اینکه ما با یک برهان نظری، بر ضد آن یا در تکمیل آن، ایده‌ای را طرح کنیم."

طاهری با بیان اینکه در تئاتر مستند قرار نیست از طریق چیزی جز چیدمان داده‌های عینی و مستند، معنا یابد، گفت: "شباهت نزدیکی هست بین این روش و تدوین روشنفکرانه آیزنشتاین. در این شیوه از تدوین مخاطب از ترکیب نمای a و نمای b نمای c را در ذهن خود می‌سازد. در نمایش به زبان خواب، سما موسوی با کنار هم قرار دادن هرتا مولر و سیمین دانشور، نمای a و b را برای ما تدوین می‌کند. تا اینجا ما کاملاً با الگوهای تئاتر مستند مواجه هستیم؛ اما آنجا که من باید نمای c را در ذهن خودم بسازم، نمایش هجم بالایی از تابلوهای راهنما را در چیدمانی مهندسی شده، در مولفه های اثر، مقابل من قرار می دهد که شکل گیری نمای c بیش از آنکه به اختیار من باشد، به میل نمایش است."

وی افزود: "این آن نقطه‌ای است که به زبان خواب، از بنیان‌های نظری تئاتر مستند فاصله می‌گیرد چرا که برای مهندسی ایجاد نمای c در ذهن مخاطب، مجبور می‌شود فقط آن بخش‌هایی از زندگی سیمین دانشور را روی صحنه عینیت ببخشد که در راستای هدف و تخیل نویسنده و کارگردان اثر است. همین می‌شود که ما اساساً روی صحنه سیمین دانشور را نمی‌بینیم. ما داریم جلال آل‌احمد را می‌بینیم. گویا سیمین به تمامی ذوب در جلال است. این در حالی است که سیمین جهان مستقل خود را داشته و رمانی به قدرت سووشون محصول همان جهان مستقل است اگر چه یوسف سووشون، جلال آل‌احمد باشد."

این گفته طاهری با مخالفت سما موسوی همراه بود و تأکید کرد که تمام گفته‌های شخصیت سیمین نمایش براساس مستندات و محصول دو سال تحقیق کتابخانه‌ای است. او افزود که انتخاب این بخش از زندگی سیمین نیز برایش اهمیت بسزایی داشته؛ چون قصد داشته مفهوم وفاداری این زمان‌نویس شهیر را برجسته کند.

طاهری در همین بار گفت: "انتخاب سما موسوی از ابتدا یک نقطه عزیمت از تئاتر مستند را با خود حمل می‌کند. اینکه جهان پر از جلال (بخوانید جهان استحاله یافته در جنس مذکر) را در کنار جهان مستقلِ هرتا مولر قرار دهد تا این تفکر مستبدانه در شرایط کنونی جامعه ما، که بخشی از دختران و زنان طبقه متوسط، پرچم استقلال و بی‌نیازی از هر که جز خود را برداشته‌اند، از این چیدمان استنباط شود. خصوصاً با تاکیدی بر آخرین تصویر نمایش. آنجا که هرتا مولر جایزه نوبل را دریافت می‌کند و منِ مخاطب ایرانی به این می‌اندیشم که چرا سیمین نوبل نگرفت."

این نگاه امید طاهری مورد تأیید سید حسین رسولی نیز قرار می‌گیرد و او نیز بر این باور است که نمایش بارقه‌هایی از فمنیسم را در خود دارد. این منتقد در مقدمه حرف‌هایش به سراغ تعریف نقد رفت و گفت: "واژه نقد مانند دیگر واژگان معانی صریح و ضمنی متفاوتی دارد که نسبت به تفکرات طبقه حاکم و تفکرات رادیکال شکل‌های مختلفی به خود گرفته است. نقد را امری بحرانی و رادیکال می‌دانم؛ زیرا این واژه در زبان یونان باستان و زبان‌های غربی هر دو معنی مذکور را با خود به همراه دارد. در واقع، امروز منتقد کسی است که مفاهیم و مناسبات تولید هنر را بحرانی می‌کند و ما باید در برابر نمایش "به زبان خواب" هم این رویه را در پیش بگیریم و از محاظفه‌کاری دوری جوییم."

او برای شروع سخنانش به به هربرت مارکوزه و  شش تز زیباشناختی وی نقبی زد و گفت: . " هربرت مارکوزه، ۶ تز زیباشناختی دارد: ۱-میان هنر و کلیت مناسبات تولید رابطه معینی وجود دارد؛ ۲-میان هنر و طبقه اجتماعی رابطه معینی وجود دارد؛ ۳- امر سیاسی و امر زیباشناختی، به جانب انطباق بر هم گرایش می‌یابند؛ ۴-نویسنده و هنرمند ملزم است علایق و نیازهای طبقه بالا رونده اجتماع را به روشنی بیان کند؛ ۵-یک طبقه رو به زوال یا نمایندگانش، جز هنر "تباهی‌زده" یا "منحط" قادر به فرا آوردن هیچ چیز دیگری نیستند؛ ۶-رئالیسم در معنای گوناگون، به منزله شکل یا فرم هنری در نظر آورده می‌شود که به شایسته‌ترین نحو با مناسبات اجتماعی انطباق دارد. البته با این نظر آخر موافق نیستم و امکان دارد به قول لوکاچ شاهد آثار رئالیستی واپس‌گرا هم باشیم که انتقادی را مطرح نمی‌کنند. بنابراین، نظریه "مولف‌گرایی" در هنر محکوم است و قطعاً سازمان‌ها، نهادها، خط قرمزها، عرف‌های جامعه، مسائل مادی، زمینه فرهنگی، فشار جامعه مردسالار و... در تصمیم‌ها و انتخاب‌های هنرمند اثرگذار هستند."

او به کتاب "جامعه‌شناسی رمان" لوکاچ اشاره کرد و از قول این نویسنده گفت: "رئالیسم سترگ راستین، انسان و جامعه را از دیدگاهی صرفاً انتزاعی و ذهنی به نمایش نمی‌گذارد؛ بلکه آنها را در تمامیت پویا و عینی‌شان به روی صحنه می‌آورد. بر مبنای این معیار، گرایش به درونی ساختن صرف و گرایش به بیرونی ساختن صرف، هر دو به شیوه‌ای واحد موجب فروکاستن و تباهی همه انواع هنر می‌شود. در مقابل، رئالیسم مستلزم انعطاف‌پذیری، ترسیم همه‌جانبه اشخاص، زندگی مستقل انسان‌ها و روابط آنان با یکدیگر است. رئالیسم به هیچ وجه به معنای رد صرف رنگ آمیزی‌های مختلف که در دل زندگی مدرن گسترش می‌یابد، و رد پویایی خلق و خوها و حالت‌های روانی نیست و فقط مخالف آن است که پرستش رنگ و خلق و خوی گذرا، کلیت انسان و خصلت تیپیک عینی افراد و موقعیت‌ها را پاره‌پاره کند." لوکاچ اعتقاد دارد "رئالیسم واپس‌گرا" در برابر "رئالیسم انتقادی" قرار می‌گیرد و هدفی جز توجه به گذشته و فضایی بسته ندارد و کاملا ضد رهایی است."

رسولی سپس به سراغ مارتین کارول و کتاب "تئاتر امر واقع" رفت و از قول این نویسنده نیز گفت: "تئاتر مستند تئاتری است که از اسناد و اطلاعات از پیش موجود چون روزنامه‌ها، گزارش‌های رسمی، مصاحبه‌ها، مدارک حقوقی، رسانه‌ها، مکاتبات و نامه‌ها استفاده می‌کند و معمولا درباره افراد و رویدادهای واقعی است که کم‌ترین دخل و تصرفی هم در آن صورت می‌گیرد. کارول اعتقاد دارد تئاتر مستند شامل انواع و اقسامی چون "تئاتر ورباتیم"، "تئاتر پژوهشی"، "تئاتر وقایع و شواهد"، "تئاتر شاهدمحور" و "اتنودرام" (درام قوم‌نگارانه مشاهده‌ای) است. اتنودرام از "اتنوگرافی" می‌آید و اتنوگرافی هم به عنوان یک روش میدانی (مشخصا مشاهده مشارکتی) است..اتنوگرافی در معنای ساده یعنی "تصویر کردن مردم". اتنوگرافی توصیف نوشته شده‌ای از فرهنگ خاص، رسوم، عقاید و رفتار است که مبتنی بر اطلاعات جمع‌آوری شده از طریق کار میدانی است؛ بنابراین "اتنودرام" هم به معنی "درام‌ مردمی ‌مشاهده‌گر" است؛ درامی که دیگر به مسائل خیالی و تاریخی نمی‌پردازد و در "زمان اکنون" جریان دارد و نزدیکی بسیاری هم به نگاه "اروین پیسکاتور" دارد."

رسولی در نقد نمایش سما موسوی گفت: "پرسش‌های اساسی این است که چرا باید شاهد اجراهایی باشیم که در آن توده‌های مردم حذف هستند و نخبگان راوی هستند؟ چرا باید کاراکترهای مرده به منظور اجرا برگزیده شوند؟ چرا باید از وضعیت بحرانی گذشته حرف بزنیم؟ چرا "امر روزمره" و پروبلم‌های مردم فعلی از اجراها حذف شده است؟ چرا "تئاترهای تجربه‌گرا" به سوی "فرمالیسم" رفته‌اند؟ نمایش فیلم برنده‌شدن جایزه نوبل توسط هرتا مولر در نمایش "به زبان خواب" چه سودی برای مخاطب امروز تئاتر ایران دارد؟ چرا "کنش دراماتیک" یا "کنش ضد دراماتیک" در چنین نمایش‌هایی شکل نمی‌گیرد و مدام حرف می‌شنویم؟ الگوی اجرایی و میزانسن‌های اخته و خنثی سما موسوی، زنانی پشت پرده را نشان می‌دهد که به جلوی صحنه می‌آیند و مدام از خودشان تعریف می‌کنند. این نوع از تئاتر مستند چه سودی دارد؟ رابطه این شکل از مستندها با آثار "سینما حقیقت"، "سینما چشم" و "سینما مشت" ژیگا ورتوف و حتی تئاتر سیاسی و مستند اروین پیسکاتور چیست؟ آیا اجرای موسوی مخاطب خاصی را هدف گرفته است؟ که جواب این پرسش بله است. طبقه‌ای نخبه و الیت و روشنفکر‌نما هدف کارگردان هستند که در گذشته سیر می‌کنند."

البته این منتقد در بیان  نکات مثبت اجرای "به زبان خواب" گفت: "هرتا مولر و سیمین دانشور هر دو مبارز علیه طبقه و افکار طبقه حاکم بودند. نکته مثبت دیگر حضور امید است. در این اجرا شاهد امید به تغییر زندگی و رسیدن به بزرگ‌ترین جایزه ادبی دنیا و خلق اولین رمان ایرانی توسط یک زن هستیم که می‌تواند تاثیر مثبتی روی مخاطب داشته باشد."

احسان زیورعالم، دیگر منتقد این جلسه به مفهوم تئاتر مستند پرداخت و از آن داشت که متأسفانه در ایران تئاتر مستند آن گونه که نیاز بوده مورد بحث و مجادله قرار نگرفته است و منابع آموزشی درباره تئاتر مستند بسیار اندک است و اساساً آنچه در این سال‌ها به عنوان تئاتر مستند روی صحنه آمده است، محصول برداشت‌های هنرمند از مفاهیم پراکنده تئاتر مستند است."

وی با بیان آنکه نیاز است بیشتر درباره تئاتر مستند بحث شود و در این مسیر مطالعات جدی صورت گیرد به این موضوع اشاره کرد که تئاتر مستند به سبب تئاتر بودنش وجوه دراماتیک تئاتر پیش از خود را حفظ می‌کند و نیاز است در یک اثر مستند مؤلفه‌هایی چون کنش و کشمکش در کار باشد تا اساساً درام شکل بگیرد.

این منتقد درباره تاریخ تئاتر مستند در ایران گفت: "برایم این پرسش مطرح است که تئاتر مستند که محصول جنگ و انقلاب است؛ چرا در ایران چنین با فاصله مطرح می‌شود و نمایش‌هایی چون اکبرآقا کارگر ایران ناسیونال رشد نمی‌کنند و به سوی این شکل از تئاتر پیش نمی‌روند."

زیورعالم در همین باره گفت: "در نمایش سما موسوی اساساً شخصیت‌ها، به خصوص شخصیت سیمین دانشور فاقد کنش است و نمی‌دانیم کشمکش او با چیست؛ در حالی که زندگی پرفراز و نشیب او مملو از رویدادهای سیاسی است. همانطور که هرتا مولر از کنش‌های سیاسیش می‌گوید و روی صحنه به شدت فعال است؛ اما دانشور در رابطه‌‌اش با جلال می‌ماند و این نوعی انفعال می‌آفریند. مشخص نیست کشمکش او در چیست."

وی افزود: "به نظر نمایش واجد آن وجه فمنیستی نیست. زمانی که به شب‌های گوته اشاره می‌شود و برای معرفی سیمین دانشور از یادگار جلال آل‌احمد استفاده می‌شود، می‌بینیم نمایش نیز در همین وجه می‌ماند و تمایلی ندارد دانشور را جدا از جلال ببیند. هر چند اگر انتخاب من بود همان سخنرانی شب گوته را بازسازی می‌کردم؛ چرا که هیچ تصویری از آن نیست و برای بسیاری ناآشناست؛ اما زندگینامه دانشور برای بسیاری آشناست و نمایش فکت جدیدی ارائه نمی‌دهد. برای همین است که ماجرای هرتا مولر جذابیت بیشتری دارد."

سما موسوی در برابر نقدها با اشاره به اینکه پایان‌نامه کارشناسی ارشداش در باب تئاتر مستند بوده است، این نمایش را محصول تعاملاتش با مونا احمدی دانست. وی درباره ریشه‌های تئاتر مستند در ایران گفت: "به نظرم نخستین گام‌های تئاتر مستند در ایران را امیررضا کوهستانی در نمایش کوارتت برداشته است و بعدها نمایش‌هایی چون ویران پدید آمدند."

این کارگردان درباره انتخاب دو شخصیت مدنظرش تأکید کرد شرایط زیستی مشترک این دو نویسنده و تقابلشان با سیاه‌ترین روزهای تاریخ بسیار مهم بوده است و قصد داشته رابطه رفتاری این دو نویسنده را به نمایش بگذارد.

موسوی همچنین درباره نمایش خود اذعان داشت به واسطه بازبینی‌ها بخش‌هایی از نمایش دستخوش تغییر شده است. او در پاسخ به تقدم و تأخر شخصیت‌ها توضیحاتی داد و گفت این نمایش قرار است در آلمان نیز روی صحنه رود.

میزهای نقد عصر تجربه قرار است به صورت مداوم در تئاتر مستقل تهران برگزار شود.

 

نظر شما