فیلم تحسین شده بهرام توکلی فروش خوبی نداشت و خیلیها از معمای فروش نرفتناش میگفتند. زمانبندی نامناسب نمایش فیلم و موقعیت استراتژیک غلط اکران نوروزی مؤلفهای بود که اغلب کارشناسان سینمایی در آن اشتراک نظر داشتند و در عین حال برخی این نکته را هم یادآور میشدند که «میزان فروش، ملاک خوب یا بد بودن یک فیلم نیست». کیفیت فیلم و امتیازات سینمایی آن اگرچه با چرتکه گیشه قابل محاسبه نیست اما به هر حال سینما، هنر صنعت است و چرخش به چرخ دندههای اقتصاد چفت و بست شده است. بر همین اساس است که وضعیت ناامیدکننده فروش سینما در دو ماهه اخیر باعث شده مدیران پردیسهای سینمایی دست به قلم شوند و در بیانیهای نسبت به وضعیت موجود ابراز نگرانی کنند. در بخشی از این بیانیه آمده بود: «ادامه رکود و افت فاحش فروش سینمای ایران باعث فرار سرمایهگذاران ساخت سینماها و توقف فعالیت پردیسهای سینمایی ایران و تعطیلی آنان خواهد شد.»
در مسیر سراشیبی
حدود دو ماهی است که فروش سینمای ایران سیر نزولی پیدا کرده و مخاطب 4 و نیم میلیون نفریاش در فروردین ماه به دو میلیون و 700 هزار نفر در تیرماه تنزل پیدا کرده است. از این میزان حدود 700 هزار نفر هم در مردادماه ریزش داشته و به دومیلیون نفر رسیده است. در نهایت در شهریور ماه امسال فقط 955 هزارنفر به سالنهای سینما آمدهاند. با وجود افزایش قیمت بلیت، مرداد و شهریورماه امسال سینمای ایران نسبت به سال گذشته افت فروش چشمگیری هم داشته است. مجموع فروش فیلمها در مردادماه امسال با وجود افزایش قیمت بلیت 24 میلیارد تومان بوده، این در حالی است که در مردادماه سال گذشته (97) به فروشی بالغ بر 28 میلیارد تومان دست پیدا کرده است. ریتم ضرر مالی سینما در شهریورماه امسال نیز حفظ شده و از فروش 12 میلیارد و 779 هزار تومانی در سال 97 به فروش 10 میلیارد تومانی در شهریور 98 رسیده است. این در حالی است که آمار فروش شهریورماه نسبت به وضعیت مشابه در سال 96 که قیمت بلیت یک سوم این قیمت بود افت فروش 2 میلیاردی را نشان میدهد. تا چند ماه گذشته اگر رکوردشکنی در فروش و ثبت رکوردهای روزانه و هفتگی و... برای فیلمهای در حال اکران از فرط تکرار به خبری کم اعتبار تبدیل شده بود حالا جریان معکوس شکل گرفته و این بار فیلمها با کمفروشی رکوردشکن و خبرساز میشوند. فروش کم «صدای منو میشنوید» صادق پروین آشتیانی از جمله فیلمهایی است که در چند هفته اخیر سروصدای زیادی به پا کرده است. این فیلم از 6 شهریورماه روی پرده اکران رفته و در عرض 3 هفته تنها سه میلیون و 314 هزارتومان فروش داشته است. این فیلم حتی در روز تعطیل جمعه (22 شهریورماه) که به بهانه روز ملی سینما بلیت فیلمها نیم بها بود فقط 5 نفر تماشاگر داشت و 50 هزارتومان فروش کرد.
از آه «رحمان 1400» تا مورد عجیب «متری شیش و نیم»
بیرونقی گیشه حرف روز حوزه سینماست و اغلب کارشناسان، چیدمان غلط اکران، همزمانی اکران چند فیلم پرفروش و باکیفیت در اکران نوروز و عید فطر و برهم خوردن تعادل در اکران را عمده دلیل این اتفاق میدانند. اکران آثاری که کشش لازم برای جذب مخاطب ندارد و به تبع آن ایجاد بیاعتمادی مخاطب نسبت به فیلمهای روی پرده مؤلفه مشترکی است که اهالی سینما و فعالان این حوزه بر آن تأکید دارند. رضا سعیدیپور، مدیر پردیس سینمایی آزادی معتقد است در یکی دو ماه اخیر فیلم طنز پرکششی نداشتهایم که بتواند در کنار فیلمهای جدی ترکیب مناسبی را برای کشاندن مخاطبان به سینما ایجاد کند. او در این باره به «ایران» میگوید: «صاحبان فیلمها تلاششان این است که کارهایشان در 6 ماهه اول سال اکران شود اما بعد از حاشیههای «رحمان 1400» که به توقف اکران آن منجر شد هم صاحبان فیلمها چشمشان ترسیده و هم سازمان سینمایی به واسطه فشارهایی که برای این فیلم ایجاد شده تصمیم گرفت در 6 ماهه اول به فیلمهایی که ممکن است دردسرساز شوند با احتیاط بیشتری پروانه نمایش دهد. چند فیلمی که قرار بود در سرگروههای تابستان اکران شود از جمله فیلم «زیر نظر» از چرخه اکران خارج شد و فیلم «مطرب» هم که باید اکران میشد هنوز به اکران نرسیده است. هر فیلمی که قرارداد بست بعد از سه هفته افت کرد و از چرخه اکران خارج شد. خیلی از فیلمهای دیگر که در نوبت اکران بودند از اکران امسال انصراف دادند و برای اکران سال آینده برنامهریزی کردند. سازندگان «تگزاس» ریسک کردند که فیلمشان را در آن مقطع اکران کردند.» سعیدیپور هم معتقد است همزمانی اکران دو فیلم اجتماعی خوب مخل فروش آنهاست: «ترکیب دو فیلم «متری شیش و نیم» و«رحمان 1400» در اکران نوروز خیلی خوب بود. «متری شیش و نیم» بعد از 6 ماه اکران با وجود این که چند هفتهای است به شبکه نمایش خانگی آمده همچنان در پردیسهای سینمایی نمایش دارد و مخاطب هم از آن استقبال میکند. فیلمهای «سرخپوست» و «شبی که ماه کامل شد» هم این قابلیت را دارند، کاش به جای این که همزمان اکران شوند یک فیلم طنز خوب در کنارشان اکران میشد در آن صورت هم «سرخپوست» بیشتر میفروخت و هم «شبی که ماه کامل شد». وقتی دو فیلم جدی همزمان اکران میشود همپوشانی دارد و به هم ضربه میزنند. کسی که فیلم خانم آبیار را دیده ممکن است فیلم «سرخپوست» را نبیند یا بالعکس. وضعیت معیشتی مردم افت کرده و هر کسی هزینه نمیکند که حتماً دو فیلم اجتماعی را با هم ببیند.» «کیفیت فیلمها» دلیلی است که رضا سعیدپور هم بر آن تأکید دارد: «سرگروهها دنبال آن هستند که کسی فیلمی داشته باشد و بخواهد اکران کند. در دو ماه اخیر فیلمی نداشتیم که قابلیت گیشه را داشته باشد. از طرف دیگر با محدودیتهای اکران فیلمهای کمدی در ماه محرم هم رو به رو بودیم و امسال بر خلاف روال 40 سال اخیر، در کج سلیقگی عجیب بعد از دهه اول هم اجازه از سرگیری نمایش فیلمهای کمدی را نداشتیم. با پیگیریها و جلساتی که با شورای اکران داشتیم توانستیم بالاخره از سهشنبه 26 شهریورماه فیلمهای کمدی را به پرده بازگردانیم.»او تأکید میکند که چراغ گیشه با فیلم روشن است و مطرح شدن مباحث پولهای مشکوک مخل این مهم است: «با ادامه این روند برای بخش خصوصی، نه دیگر سالن سینما میسازند و نه برای ساخت فیلمها سرمایهگذاری میکنند. بیدردسر سرمایههایشان را میبرند سمت برجسازی که هم بازارش مطمئنتر است و هم کسی انگشت اتهام به سمتشان نمیگیرد که پولشان مشکوک بوده و منبعاش نامشخص است. رکود و افت فروش سینمای ایران باعث فرار سرمایهگذاران ساخت سینماها میشود.»
پردیسهای سینمایی بازار مکارهاند
علیاکبر ثقفی فیلمسازی که این روزها «روسی» را به کارگردانی پسرش روی پرده اکران دارد با اشاره به شرایط اجتماعی و اقتصادی جامعه معتقد است بازار اقتصادی ضعیف است و سینما در اولویت مردمی که لنگ معاششان هستند، نیست. او در واکنش به این سؤال که آیا شرایط اقتصادی نسبت به ماههای اول سال که سینما فروش خوبی داشت، تغییری کرده میگوید: «یک خانواده برای رفتن به سینما حداقل باید صدهزار تومانی خرج کند، خب با این هزینهکرد یک چیزی هم باید گیر مخاطب بیاید اما فیلمهای روی پرده چنین ویژگی ندارند. برخیشان اساساً سینما نیستند و مخاطب را پس میزنند. وقتی کتابی میخوانید حداقل یک پاراگراف میبینید که برایش حاشیهنویسی کنید، فیلم هم باید همین طور باشد اگر دره را نشان نمیدهد حداقل گودالی از یک واقعیت را نشان بدهند. برای فیلمهایی مثل «سرخپوست» و «شبی که ماه کامل شد» زحمت کشیده شده، سینماست و ارزش دارد صد تومن هم خرج تماشایش شود اما برخی فیلمها بلیت نیمبها هم برایشان گران است.»
این فیلمساز البته معتقد است که بیاعتمادی مخاطب نسبت به فیلمهای روی پرده مربوط به یکی دو ماه اخیر نیست و به تعبیر او شبیه میکروبی است که زمان میبرد تا واکنش نشان دهد. ثقفی میگوید: «مخاطب با یک نگاه کلی پیشبینی میکند که فلان فیلم شبیه کدام فیلم است و ارزش دیدن ندارد.»
«چیدمان غلط اکران» در نهایت علتی است که ثقفی هم بر آن تأکید دارد: «نوروز و عید فطر فیلمهایی که توانایی کشاندن مخاطب به سینما را داشتند نمایش دادیم و یک شوک به سینما وارد کردیم و بعد اکران را به حال خودش رها کردیم. پردیسها بازار مکاره شدهاند آنقدر فیلم زیاد است و زمان برخی سانسها آنقدر بد است که کسی نمیرود فیلم را ببیند. مثلاً چه کسی ساعت 11 صبح میرود «روسی» را ببیند؟»
این تهیهکننده و کارگردان سینما ادامه رکود و افت فاحش فروش سینمای ایران را زنگ خطری جدی برای تهیهکنندگان مستقل و بخش خصوصی میداند: «سینمادار فقط به فکر صندلیاش است با اینکه 50 درصد از فروش فیلم برای اوست اما یک ریال هم برای تبلیغات هزینه نمیکند و حتی برای زدن یک تابلو تبلیغاتی هم از تهیهکننده پول میگیرد. چنانچه فیلمی 3 میلیارد فروش داشته باشد فقط یک میلیارد از آن سهم تهیهکننده است. صاحب فیلم برای 50 بیلبورد در تبلیغات میدانی باید یک میلیارد و دویست هزارتومان هزینه کند. فیلمی که برای ساختش 4 میلیارد تومان هزینه شده حداقل باید 12 میلیارد بفروشد تا بازگشت سرمایه داشته باشد. در چنین فضایی بخش خصوصی کمتر اعتماد میکند که فیلم بسازد. من تهیهکنندهای را میشناسم که بیش از 10 سال است فیلمی تهیه نکرده است.»
بحران فروش تابستان سینمای ایران در گفتوگو با رضا سعیدیپور و علیاکبر ثقفی
سایه سنگین بیاعتمادی
آژیر خطر جدی اگرچه حدود دو هفته قبل با بیانیه جمعی از مدیران پردیسهای سینمایی به گوش رسید، اما هشدارهای احتیاط پیش از این به صدا درآمده بودند. از همان ابتدای سال و اکران نوروزی که شرایط فروش سینما عادی و خوب به نظر میرسید، وضعیت فروش «غلامرضا تختی» پیام هوشیارباشی بود تا مدیریت اکران را متوجه شرایط اضطراری آینده کند.
صاحبخبر -
∎
نظر شما