جناب دکتر زارعی همانطور که میدانید تاکنون راهکارهای مختلفی برای حل بحران فلسطین ارائه شده، اما به دلیل خوی تجاوزگرانه اسرائیل، این رژیم تلاش میکند به رویکرد متجاوزانه و جنگطلبانه خود ادامه دهد. به نظر شما طرح معامله قرن چه تفاوتی با راه حلهای پیشین دارد؟
معامله قرن چندمین پروژهای است که برای حلوفصل بحران اعراب و اسرائیل و مسئله فلسطین مطرح میشود. در سال 1993 پس از کسب یکسری موفقیتها و در دستور کار قرار گرفتن پروسه صلح با اعراب، کتابی توسط «شیمون پرز» تحت عنوان «خاورمیانه جدید» به رشته تحریر درآمد که آرمانهای رژیم صهیونیستی و دولت آمریکا برای گسترش نفوذ این رژیم در منطقه طرح شده بود. در این طرح چگونگی روابط اقتصادی، سیاسی و دفاعی رژیم صهیونیستی با برخی کشورهای عرب تدوین شده بود، اما بعد از ترور «اسحاق رابین» و روی کار آمدن جناح افراطی به رهبری «بنیامین نتانیاهو»، افراطیون در اسرائیل کارها را بر عهده گرفتند و با توجه به تشدید درگیریها با مقاومت فلسطین بر سر توسعه شهرکهای یهودی، پروسه صلح تحت تأثیر قرار گرفت. در دوران بوش پروسه صلح به عنوان راهکار جدید برای حل بحران اعراب و اسرائیل مطرح شد. در آن برهه رئیسجمهور آمریکا به دنبال تغییر در جغرافیای منطقه بود و پروژهای را به نام خاورمیانه بزرگ مطرح کرد که در آن ایجاد یک فضای امن برای رژیم صهیونیستی در نظر گرفته شده بود. باتوجه به تحولات منطقه و شکستهایی که اسرائیل و ایالاتمتحده متحمل شدند، ازجمله عدم توفیق در عراق، سوریه و... این پرونده هم بسته شد. با روی کار آمدن دولت ترامپ طرح سومی مطرح شد به نام «معامله قرن» که در این پروژه طی فازبندی و مراحلی که چیده شده، قرار است روند بهبود روابط کشورهای عرب منطقه با رژیم صهیونیستی با سرعت بیشتری استمرار پیدا کند. یکی دیگر از نکات این طرح استقرار ملت فلسطین و به رسمیت شناخته شدن آن توسط اعراب منطقه و اسرائیل است. البته تشکیل دولت فلسطینی در این طرح مشروط بر این است که هیچ پناهنده فلسطینی از خارج از سرزمینهای اشغالی به این منطقه وارد نشود و فشارهای عربی منطقه ازجمله عربستان سعودی محوریت موضوع را در اختیار داشته باشند. در همین حال سایر کشورهای عضو اتحادیه عرب ازجمله بحرین، مصر و... تلاش میکنند روند علنیسازی روابط خود با رژیم صهیونیستی را تصریح کنند و از همین رو شاهد رفتوآمدهای دیپلماتیک بین این کشورها با اسرائیل هستیم. با این حال افراطیگری و سیاستهای توسعهطلبانه اسرائیل ازجمله توسعه شهرکهای یهودی و یا توسعه پروژه انتقال مرکزیت رژیم صهیونیستی از تلآویو به بیتالمقدس، موجب شده موج جدیدی از مقاومت در سرزمینهای اشغالی صورت گیرد. برخوردهای فلسطینی-اسرائیلی طی ماههای گذشته و تشدید اختلافات میان جناح سازشکار محمود عباس با حماس و گروههای انقلابی فلسطینی به دنبال همین موضوع شکل گرفته است. معامله قرن پروژهای از قبل شکست خورده است. شکست قطعنامه چند وقت پیش ایالاتمتحده علیه فلسطین در مجمع عمومی سازمان ملل نیز ازجمله نشانههای افول قدرت اسرائیل و آمریکا در منطقه است. از طرفی صدور قطعنامههای متعدد در دفاع از ملت فلسطین حکایت از آن دارد که رویکرد جدیدی نسبت به حمایت از مقاومت و ملت فلسطین شکل گرفته و مخالفتها نسبت به سیاست سازشکارانه دولتهای عربی افزایش یافته است.
نظر شما در ارتباط با جریان حماس چیست؟ برخی معتقدند این جریان سیاسی-شبهنظامی رفتاری دوگانه دارد و نمیتوان بر آن تکیه کرد. این در حالی است که حماس در حال حاضر شاید بزرگترین جریان مبارز فلسطینی علیه اسرائیل است. تحلیل شما در این ارتباط چیست؟
حماس یکی از جریانهای انقلابی سرزمینهای اشغالی است، اما گروههای انقلابی دیگری مانند جهاد اسلامی، گروههای چپگرا و... هم وجود دارند. در بدنه حماس مخالفانی علیه معامله قرن وجود دارد که حاضر به سازش با اسرائیل نیستند. من فکر میکنم ایالاتمتحده و متحدان عرب این کشور در منطقه با قطع کمکها و محدود کردن گروههای فلسطینی در سرزمینهای اشغالی سعی دارند این جریانها را وادار به سازش و عقبنشینی کنند. با توجه به موفقیتهایی که مقاومت در منطقه به دست آورده، الگوی محدودسازی و فشار نمیتواند باعث عقبنشینی مقاومت در سرزمینهای اشغالی شود. از طرفی سیاستهای شکست خورده رژیم صهیونیستی در توسعه اراضی شهرکهای یهودینشین و همچنین سیاستهای اجرایی در تخریب اماکن مقدسه و یا انتقال برخی از اماکن یهودی به اماکن مقدسه و مناطق عرب نشین باعث میشود روزبهروز تنفر و انزجار در جبهه مقاومت فلسطین افزایش پیدا کند و افکار عمومی جهان همانطور که در مجمع عمومی سازمان ملل به نمایش گذاشت، در کنار ملت فلسطین قرار گیرند