خرداد؛ ناصر هادیان، استاد دانشگاه تهران در گفتوگویی با سعیدهسادات فهری، خبرنگار دنیایاقتصاد به تحلیل تحولات اخیر روابط ایران و قدرتهای جهانی پرداخت.
به گزارش اقتصادنیوز گزیده این گفتوگو به این شرح است:
*من احساس میکنم که براساس گفتههای مقامات ایران، آمریکا و فرانسه، شرایط مذاکره فراهم شده است. همچنین با شناختی که نسبت به آقای ظریف دارم بعید میدانم ایشان کاری را بدون مجوز مقام عالی نظام انجام دهد. برداشت من این است که اکنون احتمال مذاکره نسبت به گذشته خیلی افزایش یافته و احتمالا به سمت مذاکره خواهیم رفت.
*ایران باید در شرایطی برای مذاکره پیش برود که دو تهدید اساسی را که در دوره باراک اوباما وجود داشت و آمریکا و اروپا را به این جمعبندی رساند که به سمت امضای برجام گام بردارند دوباره معتبرسازی کند؛ یکی از تهدیدها «تهدید ادراک طرف مقابل درباره ساخت بمب هستهای در ایران» بود و آنها گمان میکردند که ایران درحال ساخت بمب است و دیگری تهدید «جنگ» بود و بنابراین برجام تلاشی برای حل این معضل بمب یا جنگ بود.
*درحالحاضر نیز ایران آگاهانه در هر دو عرصه درحال فعالیت است؛ یعنی از یک طرف در شرایط فعلی، در ادراک طرف مقابل، جنگ یک سناریوی محتمل است و میدانند اگر ایران به سمت خروج تدریجی از برجام پیش برود باید با گزینه نظامی ایران را متوقف کنند. یعنی همان معضلی که باراک اوباما در آن مقطع با آن مواجه بود. به عبارتی اگر ایران به سمت غنیسازی ۲۰درصد گام بردارد و درحوزههای دیگر مانند سانتریفیوژهای نسل ۲ در فردو نیز فعالیتهایمان را آغاز کنیم و در نظام راستیآزمایی نیز محدودیتهایی را ایجاد کنیم در طرف مقابل به این جمعبندی میرسند که مساله جدی است. از سوی دیگر غرب درمییابد که برای متوقف کردن ایران راهی جز جنگ پیش پای خود ندارد و نسبت به تبعات جنگ نیز آگاه هستند.
*علاوه بر مسائل ذکر شده، دو شرط دیگر نیز باید محقق شود؛ نخست اینکه ترامپ و دولتش به این جمعبندی برسند که سیاست فشار حداکثری، آنها را به اهدافشان نخواهد رساند و دوم اینکه رهبری در ایران به این جمعبندی دست یابند که از موضع ضعف وارد مذاکره نخواهیم شد. این درحالی است که با اتفاقاتی که طی دو، سه ماه اخیر پیش آمد رئیسجمهور آمریکا به این جمعبندی رسید که رسیدن به اهداف مدنظرش بدون پرداخت هزینه سنگین ممکن نیست و تغییراتی در محاسبات استراتژیک او بهوجود آمده که [به این درک رسید که] سیاست فشار حداکثری، وی را به نتیجه مورد نظرش نخواهد رساند. در عین حال اتفاقاتی که در خلیجفارس درباره نفتکشها (توقیف نفتکش انگلیسی) و ساقط کردن پهپاد آمریکایی شاهد بودیم بیانگر اقتدار ایران است و نشان داد که جمهوری اسلامی ایران مرعوب نشده و آمادگی دفاع از خود را بهطور کامل دارد. بنابراین موضع اقتدار و عزت مدنظر رهبری حدودا تامین شده و اکنون با تکیه بر مصلحت و کاربست حکمت امکان گفتوگو و سپس مذاکره افزایش یافته است. البته فراموش نکنیم که در گفتوگو مخاطب ما عمدتا نیروهای ضدجنگ دنیا هستند و در مذاکره؛ دولتها. در نتیجه بهنظر میرسد اکنون شرایطی که قبلا ذکر کرده بودم در داخل ایران مهیا شده و بنابراین بهترین فرصت است که به سمت گفتوگو و سپس مذاکره گام برداریم.
*اولین اقدام ایران باید برداشتن گام سوم کاهش تعهدات برجامی باشد؛ در این گام باید غنیسازی اورانیوم ۲۰ درصد را استارت بزنیم و سه آبشار سانتریفیوژ نسلهای بعد را در فردو راهاندازی کنیم. در مرحله بعد نیز ابتدا برای گفتوگو و سپس نیز برای مذاکره اعلام آمادگی کنیم.اگر تاکید دارم که باید گام سوم را برداریم بعد به سمت گفتوگو برویم به این دلیل است که در طول مذاکرات طرف مقابل باید تحت فشار باشد و بداند که در صورت کندی پیشرفت مذاکرات، فاصله گریز هستهای کاهش خواهد یافت.
*اقدام دوم ایران باید این باشد که به سمت مذاکرات دوجانبه برود؛ برای آغاز مذاکرات بد نیست که گفتوگوها بهعنوان مثال درحضور امانوئل مکرون، رئیسجمهور فرانسه یا در قالب گفتوگوهای چندجانبه صورت بگیرد. اما نباید فراموش کنیم که هر بازیگری منافع خود را دارد و ممکن است در صورت حضور فرانسه در مذاکرات این کشور روی بحث موشکی بیش از آمریکا پافشاری کند. بنابراین دلیلی ندارد که بازیگران دیگر را بهعنوان میانجی وارد این بازی کنیم. البته اگر کشورهایی مانند عمان، عراقو سوئیس میانجیگر بین ایران و آمریکا باشند برای ما مطلوبتر است تا اینکه کشورهایی چون فرانسه، چین و ژاپن بخواهند در اینبازی وارد شوند. در این مقطع گزینه مطلوب برای ما این است که در صورت فراهم شدن شرایط بدون حضور و دخالت دیگران با آمریکا مذاکرات دوجانبه داشته باشیم.مساله سومی که در صورت آغاز مذاکرات باید مورد توجه قرار گیرد این است که دستور مذاکراتی جامع باشد. دستور مذاکراتی محدود منافع ایران را تامین نمیکند و سابقه مذاکراتیمان نیز این مساله را ثابت کرده است.در واقع در هر مقطعی یک مساله برای آمریکا حکم مساله فوری و اورژانسی دارد که بیشتر روی آن متمرکز میشوند و مذاکره میکنند اما وقتی فوریت آن موضوع از بین میرود آمریکا شروع به بازی درآوردن میکند.درنتیجه ما باید تقاضای مذاکرات همهجانبه را داشته باشیم تا تمام موضوعات مدنظر دو طرف را در بر گیرد. جمهوری اسلامی ایران یکسری دغدغههای امنیتی مشروع دارد، دغدغههای تحریمی دارد و حضور نظامی آمریکا در منطقه نیز یک مساله مهم برای ایران است. بنابراین ما باید تقاضاهایمان را در ارتباط با حضور نظامی آمریکا کاملا روشن کنیم.بنابراین باید مطالباتمان را لیست کرده و از آمریکا بخواهیم پاسخگو باشد که بهعنوان مثال حضورشان در کشورهای مختلف منطقه به چه صورت خواهد بود. مساله چهارم هم اینکه ما باید مطالبات خود را اولویتبندی کنیم.
نظر شما