ابراهيم علي آبادي
اصلا اينبار وارد مقدمه و نمونه و داستان و ... نميشويم، چرا که همين اعتراف کارشناس وقايع ناخواسته وزارت بهداشت کافي است که گفته است:« اگرچه نميتوان آمار دقيقي از بروز خطاهاي پزشکي ارائه داد اما بنا بر ارزيابيهاي موجود 18 تا 25 درصد بيماران بستري با خطاهاي پزشکي مواجه ميشوند. بنابراين تا يک چهارم بيماراني که در بيمارستانها بستري ميشوند، پس از خود بيماري با تهديد خطاي پزشکي مواجهاند. اين يک چهارم، يعني اينکه بيمار ما در بيمارستان از امنيت و توجه لارم برخوردار نيست و هر آن ممکن است براي او اتفاقي بيفتد که منجر به معلوليت يا حتي فوتش شود؛ همچنان که گاهي چنين خبرهايي را درمورد مشاهير شنيدهايم.
اينکه چرا بيمارستانهاي ما به چنين فضاي نا امني تبديل شدهاند جاي بحث و گفتوگوي بسيار دارد که مجالش اينجا نيست. اما سوال اين است که چرا با چنين خطاهايي که روند افزايشي دارند، برخورد جدي نميشود؟ و چرا وقتي خانواده بيماري که دچارعوارض اين خطاها شده، وارد پروسه شکايت ميشوند، بايد کفش آهنين به پا کنند چون معمولا روند شکايت از پزشک خاطي وبيمارستان مسئول بسيار کشدارو طولاني است. و اغلب هم راي به نفع بيمار صادر نميشود.
از سوي ديگر دقت کنيد به اين سخن کارشناس وقايع ناخواسته وزارت بهداشت که گفته است:«در گام نخست برنامه هيچ برخوردي با مراکز درماني پرخطا انجام نمي گيرد چراکه هدف ما در ابتدا تشويق مراکز درماني به شفافسازي و صداقت کاري است تا بتوان آمار دقيقي از وضعيت وقايع ناخواسته و خطاهاي پزشکي در کشور بدست آوريم.»
اين اظهارات از آنجا عجيب است که ميدانيم و ميدانند که خطاهاي پزشکي مدتهاست در بيمارستانها اتفاق ميافتد و مورد، بار اولي نيست که ابتدا ناديده گرفته شود.
مسئله مهم ديگر اين است که مرتکب خطا نشدن از اوليات وظيفه پزشکي است؛ وکسي که اين اوليات را رعايت نکند بايد دردم پاسخگو باشد، چرا که مور خطا جان يک انسان است که گاهي به هيچ طريقي نميتوان آنرا جبران کرد.
∎
نظر شما