به گزارش ایسنا، حشمتالله فلاحتپیشه، نماینده مجلس، در یادداشتی در روزنامه ایران نوشت: «برجام رژیم حقوقی بیسابقه و بیبدیلی بود که تا پیش از این در جهان و نظام بینالملل سابقه نداشت. نمونهای وجود ندارد که قدرتهای روز دنیا به همراه سازمانهای بینالمللی تأثیرگذار که ذیل فصل هفتم منشور ملل متحد صاحب قدرت هستند، با یکدیگر جمع شده و در یک سمت میز مذاکره قرار بگیرند و سمت دیگر میز هم تنها یک کشور به نام ایران باشد. اتفاقاً دیدیم که مذاکرات در قالب این سازوکار در نهایت به یک توافق منتهی شد.
برجام بهعنوان محصول نهایی این کشمکش سیاسی، دیپلماتیک و کشمکش در قالب حقوق بینالملل، در نهایت خود را بهعنوان یک مبنای حقوقی بیبدیل تثبیت کرد. البته منکر نمیتوان بود آن چه از طریق برجام به دست آمد، به طور کامل مطلوب یک طرف نبود، اما برای همه طرفها برد - برد به حساب میآمد. از جمله مواردی در برجام که میتوان از آن به عنوان یکی از نقاط ضعف نسبت به ایران یاد کرد، مواد ۱۱ تا ۱۳ قطعنامه ۲۲۳۱ است که به اصطلاح مکانیسم ماشه را تعریف کرده است.
اما این کاستی نمیتواند ما را از جنبههای بسیار مثبت برجام که تحریمزدایی از اقتصاد جمهوری اسلامی ایران است، غافل کند. از مسیر توافق هستهای با قدرتهای جهانی، حداقل تا زمان خروج ترامپ از برجام، از هزار و ۲۴۸ تحریمی که علیه ایران وضع شد، ۹۱۵ مورد آن برداشته شد. هرچند پس از خروج آمریکا از برجام، عملاً این تحریمها به همراه تحریمهای دیگر بازگشت اما این فرآیند ناشی از عدول آمریکا از یک توافق بینالمللی است، نه خود برجام.
دستاوردهای توافقی که با کشمکشهای گسترده دیپلماتیک حاصل شد، تنها در حوزه تحریمها خلاصه نمیشود و اتفاقاً در مجامع مختلف سیاسی و حقوقی بینالمللی کارکرد خود را نشان میدهد.
به عبارت دیگر، برجام توان چانهزنی ایران را در نظام بینالملل ارتقا داده است که آخرین نمونه آن در نشست اخیر شورای حکام دیده شد. این که برجام هنوز هم کارایی خود را دارد و توان چانهزنی ایران را حفظ کرده است را میتوان از مقایسه با دفعات پیشینی که پرونده هستهای ایران به شورای حکام ارجاع شد دریافت. هرچند نباید کاری کنیم حضور پرونده ما در شورای حکام نهادینه شود، زیرا در این صورت پرونده ما به یک بحث روز تبدیل شده و میتواند پیامدهای درازمدتی برای ایران داشته باشد. در ادوار گذشته، بویژه در نشست سال ۲۰۰۶ شورای حکام که متعاقب آن پرونده هستهای ایران به شورای امنیت ارجاع و تحریمهای بینالمللی ذیل فصل هفتم علیه ما وضع شد، فقط کشورهای عضو گروه «نم» یا غیر متعهدها آن هم فقط با صدور بیانیه از ما حمایت میکردند. حمایت این کشورها تنها در این بیانیه خلاصه میشد و در عمل، حتی اعضای غیر متعهدها نیز علیه جمهوری اسلامی ایران رأی دادند. اما این بار اغلب کشورها برجام را به عنوان یک بنیان حقوقی پذیرفته، آن را مبنا قرار داده و بر اساس آن آمریکا را نقد و حتی ادعاهای این کشور علیه ایران را رد کردند. به این ترتیب شکست اخیر آمریکا در شورای حکام را میتوان در این واقعیت جستوجو کرد که آمریکاییها با وجود اعمال قدرتهای خود برای پیشبرد سیاستها و رویکردها، آنجا که بحث برجام به میان میآید، دستشان در قبال جمهوری اسلامی ایران خالی است.
از همین جا باید به منتقدان برجام که برای پاره کردن آن تعجیل دارند، گوشزد کرد که در این صورت کشوری آسیب نمیبیند و تنها دست ما را از یک بنیان و استدلال حقوقی آن هم با دست خودمان خالی میکند. زیرا امروز حتی در میان جمهوریخواهان آمریکا که به رئیسجمهوری این کشور نزدیکاند، هستند کسانی که خروج احساسی ترامپ از برجام را نقد میکنند. آنان هرچند معتقدند که از ابتدا نباید با برجام فضای تنفسی به ایران داده میشد، اما در عین حال میگویند در صورت تداوم حضور آمریکا در برجام، میشد به بهانههای مختلف از مکانیزم ماشه استفاده و شرایط را برای ایران سختتر از امروز کرد. زیرا در این صورت، ایران نه به تحریمهای یکجانبه آمریکا که مثلاً چین مقابل آن ایستادگی میکند، بلکه با تحریمهای بینالمللی مواجه میشد که همه کشورهای جهان ملزم به رعایت آن بودند.
این نیز استدلال دیگر است برای اثبات این واقعیت که برجام برای جمهوری اسلامی ایران یک بنیاد برای چانهزنی حقوقی پدید آورده است. از این رو ما نیز باید در کاهش تعهدات خود، ملاحظات دیپلماتیک را لحاظ کنیم تا در نهایت به گونهای نشود که ایران به عنوان طرفی که روی برجام پا گذاشته و باید از ظرفیت آن استفاده کنیم. در این میان برخی میپرسند چرا باوجود دستاوردهای متعدد برجام، برخی همچنان در داخل آن را میکوبند و فضا را دوقطبی میکنند. در پاسخ باید گفت که این اظهار نظرها، به دلیل رویکرد سیاسی و مخالفتی که از ابتدا وجود داشت، طبیعی است. ضمن این که خروج ترامپ از برجام موضع مخالفان داخلی را تقویت کرد.»
انتهای پیام
نظر شما