به گزارش گروه دیگر رسانه های خبرگزاری دانشجو، علی اصغر گرجی در یادداشتی با طرح هفت نکته به بررسی دادگاه محمدرضا خاتمی و ادعاهای وی پرداخت.
این هفت نکته به شرح زیر است:
۱- دادگاه محمدرضا خاتمی در ادعای تقلب ۸ میلیونی در شرایطی برگزار میشود که به این ادعاها در ایام انتخابات ۸۸ و پس از آن بارها پاسخ داده شده و سئوالات و شبهات مختلف از زوایای گوناگون واکاوی شده است، اما ظاهراً واژه «اشتباه کردم» و «ببخشید» در قاموس برخی افراد هرگز تعریف نشده و قرار نیست اشتباه خود را بپذیرند و به خطا بودن آن اعتراف کنند. من مطمئنم اگر معدود افرادی که شبهه تقلب را در جامعه مطرح کردند و عدهای از مردم عزیز را به اشتباه انداختند و تردید در دلها افکندند، امروز که بر مردم بی پایه بودن آن ادعا ثابت شده به این اشتباه اعتراف نمایند و از پیشگاه مردم عذرخواهی نمایند قطعاً برای اعتبار و حیثیت آنان در نزد افکارعمومی بهتر خواهد بود. در غیر اینصورت مردم تردید نخواهند کرد که آنان عامدانه خود را به خواب میزنند و کاسبی دروغ پیشه آنان است.
۲- تا پیش از برگزاری دادگاه محمدرضا خاتمی بسیاری منتظر بودند تا بعد از گذشت ۱۰ سال از این رخداد، اسناد مورد ادعای مدعیان تقلب را ببینند و نسبت به حقانیت این ادعای بزرگ قانع شوند. بدلیل عدم انتشار اظهارات متهم در دادگاه، این انتظار تا پیش از انتشار عمومی آن توسط محمدرضا خاتمی همچنان وجود داشت و حس میشد او برای اثبات ادعای خود اسناد متقن و محکمی برای مردم و دستگاه قضایی دارد. اما با انتشار دفاعیات او، توخالی بودن ادعاهای او مشخص شد و نشان داد چند تکه پرینت خبرگزاریها و روزنامهها مستند ۸ میلیون تقلب شده و با همین چند کاغذ هزاران نفر را به خیابانها کشاندند و جامعه را دوپاره کردند و بذر اختلاف و تفرقه را در بین خانوادهها و دوستان مان پاشیدند و دشمن را جری و او را به تحریم ایران تشویق کردند. به راستی وجدان خاتمی از همین چند ورقه و مصاحبه فلان فرماندار و آمارهای مغشوش و ... آرام میگیرد؟ او میتواند با اینها جوابگوی خونهای ریخته شده، جوانان زندانی شده، خسارتهای به جای مانده، اموال عمومی و خصوصی تخریب شده، هزاران برنامه ماهوارهای تولید شده، اختلافات ایجاد شده، و ... باشد؟ اگر ادعای او در دادگاه ثابت نشد هزینه این خسارتها را پرداخت میکند؟
۳- اکنون درحالی دهمین سال از این ماجرای پرهزینه را پشت سر میگذاریم، که بسیاری از فعالان فتنه و سردمداران مدعی تقلب بارها در مصاحبهها و اظهارات خود ادعای تقلب را رد کردند و به قول معروف اکنون دیگر انکار بعد اقرار نیز مسموع نیست. چرا سخنان و مواضع امثال کرباسچی، آخوندی، محمد خاتمی، محمدعلی نجفی، محمد علی ابطحی، محمد عطریانفر و حتی تاجزاده -که امروز به جای تقلب از عبارت کودتا؟! استفاده میکند- که بعدها از موضع خود کوتاه آمدند یا تصریح کردند تقلب در انتخابات ایران امکانپذیر نیست و همگی نیز از اعضای ستادهای موسوی و کروبی بودند برای محمدرضا خاتمی قانع کننده نیست و او نمیخواهد سخنان هم حزبیهای خود را نیز بپذیرد؟
۴- مردم پس از ۸۸ بارها در انتخابات شرکت کردند و رئیس جمهور، نماینده مجلس خبرگان رهبری، نماینده مجلس شورای اسلامی و اعضای شوراهای اسلامی شهر و روستای خود را انتخاب کردند و نشان دادند به صندوق رأی و نهادهای مجری (فارغ از گرایشهای سیاسی و دولتی آنان) و نهاد ناظر (شورای نگهبان) ایمان دارند. اگر باور مردم به صندوق رأی و اعتماد و اطمینان آنها به مجریان و ناظران وجود نداشت چه دلیلی داشت پای صندوق رأیی حاضر شوند که نتیجه آن قرار بود چیزی غیر از اراده آنان باشد؟ آیا وقت آن نرسیده که این عده معدود از فعالان سیاسی، بازنشستگی خود را اعلام کنند و به توده عظیم ملت بپیوندند و ساز جدایی از مردم نزنند؟
۵- در انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ بنابر آمارهای رسمی نزدیک به ۱۶۰ هزارنفر ناظر مردمی شورای نگهبان، بیش از ۹۰ هزار نفر نماینده ۴ کاندیدا و معادل همین افراد نیز اعضای هیئتهای اجرایی پای ۴۶ هزار صندوق رأی بودند. در حقیقت فرآیند آن انتخابات توسط نزدیک به ۵۰۰ هزار نفر انجام شده است. آیا همه اینها برای آن تقلب بزرگ هماهنگ شده بودند؟ آیا این پانصد هزار نفر نفهمیدند، ولی فقط آقای خاتمی و دوستان شان فهمیدند؟ این ادعا توهین به شعور مردم نیست؟!
۶- آقای خاتمی برای اثبات ادعای خود آقایان جنتی، کدخدایی، قاسم سلیمانی و … را برای شهادت جهت اثبات ادعای ایشان؟! به دادگاه دعوت کرده. اولاً اینان که بارها شهادت داده اند پای رأی مردم و حق الناس ایستاده اند و یک وجب خاک ایران را به دشمن نمیفروشند و این شما و دوستانتان هستید که برای دشمن خوراک آماده میکنید و ایران را به غرب میفروشید و آخر، هم حزبی هایتان به دامن انگلیس و آمریکا فرار میکنید. ثانیاً چرا در دادگاه برادرتان را که گفت: تقلب در انتخابات ایران امکانپذیر نیست یا آقای آخوندی نماینده آقای میرحسین موسوی را که گفت: اگر صدبار صندوقها شمرده شود نتیجه همین خواهد بود، را به عنوان شاهد دعوت نمیکنید؟
۷- آقای خاتمی حق دارند مثل همه محکومان دادگاهها به رأی بدوی اعتراض و تقاضای تجدیدنظر کنند. اما کسی که نظر یک نهاد قانونی و دادگاه انتخاباتی به نام شورای نگهبان را در سال ۸۸ نپذیرفته و همچنان اصرار به ادعای خود دارد، آیا رأی دادگاه را میپذیرد؟ یا یک نهاد قانونی دیگر -قوه قضائیه- را زیر سئوال میبرد؟! درس انتخابات ۸۸ تمکین به قانون بود، آیا او بالأخره زیر بار قانون خواهد رفت و از مردم عذرخواهی خواهد کرد؟
این هفت نکته به شرح زیر است:
۱- دادگاه محمدرضا خاتمی در ادعای تقلب ۸ میلیونی در شرایطی برگزار میشود که به این ادعاها در ایام انتخابات ۸۸ و پس از آن بارها پاسخ داده شده و سئوالات و شبهات مختلف از زوایای گوناگون واکاوی شده است، اما ظاهراً واژه «اشتباه کردم» و «ببخشید» در قاموس برخی افراد هرگز تعریف نشده و قرار نیست اشتباه خود را بپذیرند و به خطا بودن آن اعتراف کنند. من مطمئنم اگر معدود افرادی که شبهه تقلب را در جامعه مطرح کردند و عدهای از مردم عزیز را به اشتباه انداختند و تردید در دلها افکندند، امروز که بر مردم بی پایه بودن آن ادعا ثابت شده به این اشتباه اعتراف نمایند و از پیشگاه مردم عذرخواهی نمایند قطعاً برای اعتبار و حیثیت آنان در نزد افکارعمومی بهتر خواهد بود. در غیر اینصورت مردم تردید نخواهند کرد که آنان عامدانه خود را به خواب میزنند و کاسبی دروغ پیشه آنان است.
۲- تا پیش از برگزاری دادگاه محمدرضا خاتمی بسیاری منتظر بودند تا بعد از گذشت ۱۰ سال از این رخداد، اسناد مورد ادعای مدعیان تقلب را ببینند و نسبت به حقانیت این ادعای بزرگ قانع شوند. بدلیل عدم انتشار اظهارات متهم در دادگاه، این انتظار تا پیش از انتشار عمومی آن توسط محمدرضا خاتمی همچنان وجود داشت و حس میشد او برای اثبات ادعای خود اسناد متقن و محکمی برای مردم و دستگاه قضایی دارد. اما با انتشار دفاعیات او، توخالی بودن ادعاهای او مشخص شد و نشان داد چند تکه پرینت خبرگزاریها و روزنامهها مستند ۸ میلیون تقلب شده و با همین چند کاغذ هزاران نفر را به خیابانها کشاندند و جامعه را دوپاره کردند و بذر اختلاف و تفرقه را در بین خانوادهها و دوستان مان پاشیدند و دشمن را جری و او را به تحریم ایران تشویق کردند. به راستی وجدان خاتمی از همین چند ورقه و مصاحبه فلان فرماندار و آمارهای مغشوش و ... آرام میگیرد؟ او میتواند با اینها جوابگوی خونهای ریخته شده، جوانان زندانی شده، خسارتهای به جای مانده، اموال عمومی و خصوصی تخریب شده، هزاران برنامه ماهوارهای تولید شده، اختلافات ایجاد شده، و ... باشد؟ اگر ادعای او در دادگاه ثابت نشد هزینه این خسارتها را پرداخت میکند؟
۳- اکنون درحالی دهمین سال از این ماجرای پرهزینه را پشت سر میگذاریم، که بسیاری از فعالان فتنه و سردمداران مدعی تقلب بارها در مصاحبهها و اظهارات خود ادعای تقلب را رد کردند و به قول معروف اکنون دیگر انکار بعد اقرار نیز مسموع نیست. چرا سخنان و مواضع امثال کرباسچی، آخوندی، محمد خاتمی، محمدعلی نجفی، محمد علی ابطحی، محمد عطریانفر و حتی تاجزاده -که امروز به جای تقلب از عبارت کودتا؟! استفاده میکند- که بعدها از موضع خود کوتاه آمدند یا تصریح کردند تقلب در انتخابات ایران امکانپذیر نیست و همگی نیز از اعضای ستادهای موسوی و کروبی بودند برای محمدرضا خاتمی قانع کننده نیست و او نمیخواهد سخنان هم حزبیهای خود را نیز بپذیرد؟
۴- مردم پس از ۸۸ بارها در انتخابات شرکت کردند و رئیس جمهور، نماینده مجلس خبرگان رهبری، نماینده مجلس شورای اسلامی و اعضای شوراهای اسلامی شهر و روستای خود را انتخاب کردند و نشان دادند به صندوق رأی و نهادهای مجری (فارغ از گرایشهای سیاسی و دولتی آنان) و نهاد ناظر (شورای نگهبان) ایمان دارند. اگر باور مردم به صندوق رأی و اعتماد و اطمینان آنها به مجریان و ناظران وجود نداشت چه دلیلی داشت پای صندوق رأیی حاضر شوند که نتیجه آن قرار بود چیزی غیر از اراده آنان باشد؟ آیا وقت آن نرسیده که این عده معدود از فعالان سیاسی، بازنشستگی خود را اعلام کنند و به توده عظیم ملت بپیوندند و ساز جدایی از مردم نزنند؟
۵- در انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ بنابر آمارهای رسمی نزدیک به ۱۶۰ هزارنفر ناظر مردمی شورای نگهبان، بیش از ۹۰ هزار نفر نماینده ۴ کاندیدا و معادل همین افراد نیز اعضای هیئتهای اجرایی پای ۴۶ هزار صندوق رأی بودند. در حقیقت فرآیند آن انتخابات توسط نزدیک به ۵۰۰ هزار نفر انجام شده است. آیا همه اینها برای آن تقلب بزرگ هماهنگ شده بودند؟ آیا این پانصد هزار نفر نفهمیدند، ولی فقط آقای خاتمی و دوستان شان فهمیدند؟ این ادعا توهین به شعور مردم نیست؟!
۶- آقای خاتمی برای اثبات ادعای خود آقایان جنتی، کدخدایی، قاسم سلیمانی و … را برای شهادت جهت اثبات ادعای ایشان؟! به دادگاه دعوت کرده. اولاً اینان که بارها شهادت داده اند پای رأی مردم و حق الناس ایستاده اند و یک وجب خاک ایران را به دشمن نمیفروشند و این شما و دوستانتان هستید که برای دشمن خوراک آماده میکنید و ایران را به غرب میفروشید و آخر، هم حزبی هایتان به دامن انگلیس و آمریکا فرار میکنید. ثانیاً چرا در دادگاه برادرتان را که گفت: تقلب در انتخابات ایران امکانپذیر نیست یا آقای آخوندی نماینده آقای میرحسین موسوی را که گفت: اگر صدبار صندوقها شمرده شود نتیجه همین خواهد بود، را به عنوان شاهد دعوت نمیکنید؟
۷- آقای خاتمی حق دارند مثل همه محکومان دادگاهها به رأی بدوی اعتراض و تقاضای تجدیدنظر کنند. اما کسی که نظر یک نهاد قانونی و دادگاه انتخاباتی به نام شورای نگهبان را در سال ۸۸ نپذیرفته و همچنان اصرار به ادعای خود دارد، آیا رأی دادگاه را میپذیرد؟ یا یک نهاد قانونی دیگر -قوه قضائیه- را زیر سئوال میبرد؟! درس انتخابات ۸۸ تمکین به قانون بود، آیا او بالأخره زیر بار قانون خواهد رفت و از مردم عذرخواهی خواهد کرد؟
نظر شما