سیدمحمد میرزامحمدزاده
اتخاذ تنها 31.5 درصد آرا را نمیتوان مرگ سیاسی برای یک حزب تلقی کرد، آنچنان که بسیاری این وضعیت را برای سیریزا توصیف میکنند. بله این حزب روز یکشنبه (شانزدهم تیرماه) در انتخابات شکست خورد، اما نتایج نشان میدهد که این حزب همچنان با قدرت به عنوان چپ میانه پابرجا است.
طبقه کارگر یونان که در سال ۲۰۱۲ حامی اصلی سیریزا در انتخابات بود به دلیل مشکلات اقتصادی دست از حمایت از این حزب کشید. هرچند الکسیس سیپراس سعی کرد با اجرای طرحهایی از جمله افزایش حقوق بیکاری و رساندن آن به ماهانه ۶۵۰ یورو حمایت این طبقه اجتماعی را به دست آورد، اما نتیجه انتخابات اخیر نشان داد که این تلاشها موفق نبوده است.
روزنامه گاردین در مطلبی در تشریح وضعیت کنونی یونان بعد از انتخابات و پیروزی حزب راست و تأثیر آن در آینده یونان نوشت: انتقادها، بیشتر از سوی چپها، دولت ائتلافی به رهبری حزب سیریزا را به دلیل پذیرش سیاستهای فاجعهبار ریاضتی اتحادیه اروپا و صندوق بینالمللی پول سرزنش میکنند. از نظر آنها، بال چپهای تند و تیز نتوانستهاند به صورت درخور با نیروهای نئوریبرال در بروکسل و واشنگتن در بیوفتند و همین امر رأیدهندگان یونانی را بر آن داشته تا این حزب را تنبیه کنند. یکی از حقایق تلخ این داستان این است که انتخابات اخیر هرگونه آثار انتخابات سپتامبر 2015 را از میان برد. این اتفاق زمانی روی داد که حزب سیریزا، برنامههای رادیکال چپ خود را کنار گذاشت و به نتایج همهپرسی که در آن مردم یونان به سیاستهای ریاضتی نه گفتند، خیانت کرد (به عقیده برخی) و شرایط کمک مالی اروپا را پذیرفت. حزب سیریزا در آن انتخابات 36.3 درصد آرا را از آن خود کرد. حالا از دست دادن تنها 5 درصد از آرا به معنای رد حداکثری نیست، اما یک عقبنشینی گسترده از این حزب به شمار میرود.
چیزی که حزب سیریزا تلاش داشت بر اساس شاخصههای موقعیتی که آن را به ارث بوده، عمل کند، حفاظت از برخی از آسیبپذیرترین اقشار جامعه بود. در میان برخی اقدامات، این حزب به نسل دوم مهاجران، امتیاز شهروندی داد و در اقدامی دیگر خدمات سلامت ملی را به یک میلیون نفری بازگرداند که این خدمات به دلیل بیمه نبودن آنها از سوی دولت قبل سلب شده بود؛ در واقع سیریزا این اقدامات را به منظور دفاع از چشمانداز اجتماعی یونان انجام داد. ضمن آنکه این حزب یکی از معدود احزاب در اروپا بود که چنین چشماندازی را حفظ کرد.
اگرچه پیادهسازی تفهیمنامه اتحادیه اروپا/صندوق بینالمللی پول به معنای انداختن بار سنگین بخشی از نظام مالیاتی بر دوش طبقه متوسطرو به پایین و طبقه متوسط بود و بسیاری از رأیدهندگان در نتیجه احساس طردشدگی داشتند. بر همین اساس اصلا اتفاقی نبود که کیریاکوس میتسوتاکیس، نخستوزیر جدید یونان، چند هفته پیش خطاب روبروی دوربینهای تلوزیونی به صاحبان مشاغل اشاره کرد که تدابیر مالیاتی برای کنترل و نظارت بر کسب و کارها که در زمان دولت سیریزا اجرا شده بود، از دید وی قابل حذف شدن هستند. جای این سوال پیش میآید که چطور شرکای یونان در اتحادیه اروپا که پیشتر طرحهای اقتصادی دولت این کشور را برای توزیع منصفانهتر هزینههای تفهیمنامه رد کرده بودند، با این مسئله کنار میآیند. اگرچه یونان احتمالا تا اوت 2018 (27 مرداد ماه) از این تفهیمنامه خارج شود، اما همچنان تحت نظارت باقی میماند.
عوامل مختلفی در شکست سیریزا مشارکت دارند. تصاویر ویرانگر پس از آتشسوزی گسترده متی در سال 2018 که جان نزدیک به 100 نفر را در این کشور گرفت، تأییدی بر تداوم جرم ناکارآمدی دولت در دوران حزب سیریزا بود
اگرچه عوامل مختلفی در این شکست مشارکت دارند. تصاویر ویرانگر پس از آتشسوزی گسترده متی در سال 2018 که جان نزدیک به 100 نفر را در این کشور گرفت، تأییدی بر تداوم جرم ناکارآمدی دولت در دوران حزب سیریزا بود. توافق با مقدونیه جنوبی، یکی از بزرگترین پیروزیهای اخیر یونان با هزینهای همراه بود: این اقدام به راستهای افراطی فرصت داد تا مباحث ملیگرایانه خود را در بخشهایی از یونان پیش ببرد.
ائتلاف ناخوشایند با حزب راست و ملیگرای آنل، حتی پس از انحلال آن، همچنان حزب سیریزا را به چهرههایی مربوط میسازد که بیشتر حامیان متمایل به چپ آن را ناامیدکننده میدانند. انتخابات روز یکشنبه اثبات میکند که سیریزا با وجود همه گناهانش، همچنان نیرویی قدرتمند در سیاستهای یونان است.
در همین حال بیشتر رسانههای کشور در تلاش هستند تا میتسوتاکیس، نخستوزیر جدید (پسر کنستانتینوس میتسوتاکیس و عضوی از خانوادهای که چندین نسل در سیاستهای یونان برجسته بودند) را به عنوان شخصیت مدرن کنندهای میانهرو بروز دهند. در یونان (همچنان که در کل اروپا از جمله در بریتانیا در حال رویداد است) حزب سنتی راست گفتمان راست افراطی را به عنوان سیاست خود پذیرفته و آن را به جریان اصلی بدل کرده است.
در جریان کمپین انتخاباتی، حزب دموکراسی جدید (حزبی راستگرا)، دو خط مباحثهای را در فضای رقابتی دنبال میکرد. اول مبحث مدرنکردن نئوریبرال درباره رشد و سرمایهگذاری از طریق تسهیل مالیات برای کسب و کارها، خصوصیسازی بیشتر (شامل مباحث سلامت) و تمام آن چیزهایی است که بعد از بحران اقتصادی سال 2008، صدها هزار نفر در یونان و دیگر کشورهای اروپایی به زانو در آورد. رشته دوم گفتمان ترامپ/جانسون را بازگو میکند: حمله به هر اقلیت و استهزای هرکسی که دم دست است. یونان هیچوقت خانه طبیعی یک حزب لیبرال یا راست میانه تلقی نشده است، اما با توجه به چیزهایی که بر این کشور بعد از سال 2010 گذشت، مشاهده وحشیگری این حملات تقویت شده بر ارزشهای اجتماعی، شوکهکننده است.
حزب سیریزا به نسل دوم مهاجران، امتیاز شهروندی داد و در اقدامی دیگر خدمات سلامت ملی را به یک میلیون نفری بازگرداند که این خدمات به دلیل بیمه نبودن آنها از سوی دولت قبل سلب شده بود
یکی از دلایلی که باید برای آن خوشحال بود، خروج حزب فاشیست گلدن داون از مجلس یونان (این حزب نتوانست حد 3 درصد را کسب کند) است، یک پیروزی عظیم برای فعالان ضد فاشیسم. اما این حس خوشحالی سریعاً از بین میرود اگر بدانیم که حداقل بخشی از رأیدهندگان راست افراطی، آرای خود را از حزب فاشیست گلدن داون به سمت حزب دموکراسی جدید روانه کردند. برای همین مهم است که یک حزب مخالف قوی با این حزب برای زنده نگه داشتن دموکراسی در یونان حاضر شود.
نظر شما