شناسهٔ خبر: 33272254 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: آنا | لینک خبر

محکمه تقلب

بعضی‌ها چهره جریان اصلاحات را چنان مخدوش کرده‌اند که نمی‌دانیم اصلاحات یک جریان اعتراضی است یا سیاسی؟

صاحب‌خبر -

به گزارش گروه رسانه‌های دیگر خبرگزاری آنا، قبل از اینکه وارد طرح تقلب و دادگاه خاتمی شوم، لازم می‌دانم مقدمه‌ای را بیان کنم که برای اصلاح‌طلبان به‌عنوان یک جریان سیاسی می‌تواند سودمند باشد. دیروز در بالای صفحه یک روزنامه سازندگی این عبارت از صادق خرازی نقش بسته بود که «خردمندان اصلاحات نیرو‌های مسئله‌دار اصلاح‌طلب را حذف کنند.» نگارنده نیز که ذره‌ای تعلق جناحی در خود حس نمی‌کنم بار‌ها می‌پرسم چرا ۲۰، ۱۰ نفر این‌قدر برای جریان اصلاحات هزینه می‌سازند؟ چرا چهره جریان را چنان مخدوش کرده‌اند که نمی‌دانیم اصلاحات یک جریان اعتراضی است یا سیاسی؟ یک جریان روشنفکری است یا سیاست‌ورز؟ یک جریان اپوزیسیون همتراز نهضت آزادی است یا درون نظام؟ در نظام است یا بر نظام؟ راه امام را می‌رود یا راه عقل خودبنیاد خویش را؟ و چرا فحول این جریان حاضر به زلال کردن آب خروجی چشمه خویش نیستند؟ نمونه آن مواجهه با ماجرای نجفی است که جهانگیری سیر تا پیاز آن را در حوزه اخلاقی می‌داند، اما چطور به یک مظلوم گرفتار آمده در تور نهاد‌های امنیتی تبدیل شد و آنان که پشت پرده گسترده اخلاقی آن را می‌دانند، نپرسیدند چرا جریان اصلاحات بر شهرداری وی تأکید کرد و شورای شهر به آن رأی داد؟ و چرا حالا هم باید هزینه پرداخت کنند؟

اما درباره مدعای تقلب اصلاح‌طلبان (همان اقلیت) طوری با دادگاه خاتمی مواجه شدند که گویی ۱۰ سال است اسناد را مهروموم کرده‌اند و از نشر آن حیا می‌کنند و اکنون همه ادعای خود را پشت عدم نشر رسانه‌ای دادگاه آورده‌اند که القای حقانیت کنند. دادگاه که هیچ، چرا در ۱۰ سال گذشته چنین ادعایی را نداشتید؟ چرا اسناد را به حسین باستانی در بی‌بی‌سی ندادید تا آن گزارش آبکی را چند ماه پیش در تأیید سخنان محمدرضا خاتمی منتشر نکند؟

منطق طرح تقلب را چندین بار نوشته و کتاب آن را نیز منتشر نموده‌ام، اما یک بار دیگر به آن می‌پردازم.

۱- سؤال اول این است که مگر تقلب از فردای نتیجه انتخابات (۲۳ خرداد ۱۳۸۸) طرح شده است که بگوییم اشتباه می‌کنند یا دچار سوء‌ظن شده‌اند و باید آنان را توجیه کرد؟ تقلب از زمستان ۱۳۸۷ طراحی شد و رهبری در عید نوروز در مشهد اعتراض کردند، اما وقعی نهاده نشد، سپس آن را به شعار «اگه تقلب بشه ایران قیامت میشه/ اگه تقلب نشه، موسوی برنده میشه» تبدیل کردند. آیا متقلب به شما اطلاع داده بود که قرار است چند ماه بعد تقلب میلیونی نماید؟
پس طرح تقلب امری پیشینی است نه پسینی و نامیدن «اسم رمز تقلب» برای آن از سوی محمدعلی ابطحی را صادقانه می‌دانیم.

۲- جناب خاتمی اسامی تعدادی از شخصیت‌های اصولگرا و سپاهی ناهم‌سو با احمدی‌نژاد را به قاضی می‌دهد که این‌ها را بخواهید و از آنان سؤال کنید. تناقض اول اینجاست که بعد از دادگاه دوم خاتمی مصاحبه تحلیلی فرمانده وقت سپاه را به‌عنوان سند تقلب به فضای مجازی آوردند و از سوی دیگر اسم برخی فرماندهان سپاه را به‌عنوان مدعیان و معترضان به تقلب به قاضی معرفی می‌کند. چرا پیشنهاد فراخوان هم‌جناحی‌های خود را نمی‌دهد که با صراحت در عیان و نهان بر عدم تقلب اصرار کرده‌اند؟ مگر تاج‌زاده نگفت از همه استان‌ها غیر از اردبیل گزارش گرفتم ما انتخابات را باخته بودیم؟ صفایی فراهانی نگفت تقلب نشده؟ کواکبیان اذعان بر عدم تقلب نکرد؟ سعید حجاریان نگفت تقلب نشده بود، اما تدلیس (توزیع سیب‌زمینی و...) صورت گرفته بود؟ بزرگان اصلاحات در پستو و در نامه‌های غیرعلنی به آن اذعان نکردند؟
و اگر رهبری را فصل‌الخطاب می‌دانید ایشان در خطبه معروف به «خطبه سکینه» در ۲۹ خرداد نفرمودند: «بنده به ملت ایران اطمینان می‌دهم که نظام جمهوری اسلامی اهل خیانت به آرای شما نیست؟»

۳- محمدرضا خاتمی و احتمالاً همان تیمی که موسوی را به خاک سیاه نشاندند اکنون برای رهایی خود در عین ژست حق‌به‌جانب تلاش می‌کنند تقلب را حصر در دولت وقت و وزارت کشور نمایند تا به قول خود نظام را تبرئه کنند. این راهبرد بچگانه است، زیرا اولاً نظام یکپارچه است، ثانیاً همه هدف مشروعیت‌زدایی از رهبری بود. اقدامات آنان در ۱۳۸۸ خروج بر حاکمیت و قانون بود. شعار‌ها علیه آرمان‌های انقلاب و امام بود، نه احمدی‌نژاد و رهبری در دیدار دانشجویان در ماه رمضان ۱۳۸۸ فرمودند: «مسئله اصلی این بود که از فردای انتخابات کاری کردند که نظام اسلامی نتوانست با مشارکت ۸۵ درصدی مردم سرش را در مقابل ملت‌های اسلامی بالا بگیرد.» (با بغض در گلو)

۴- چندین بار نوشته‌ام که موسوی به دلیل عدم پیچیدگی شخصیت و تمایلات روشنفکری در ۲۱ خرداد ۱۳۸۸ در مصاحبه با نشریه تایمز طراحی از پیش تعیین‌شده را لو می‌دهد چرا اصلاح‌طلبان حاضر نیستند در این نقطه بایستند؟ او می‌گوید: درصورتی‌که پیروز شود با تجمعات چشمگیر هفته‌های گذشته موجب تغییر ماهیت قدرت خواهد شد و این کار با فشار بر رهبری اتفاق خواهد افتاد و وقتی خبرنگار درباره شکست (نه تقلب) سؤال می‌کند باز به آن جمعیت خیابان‌ها اشاره می‌کند و ساماندهی آنان را لو می‌دهد که «پیام من به آنان رسیده است، تغییر از مدتی قبل آغاز شده، پیروزی در انتخابات بخشی از این تغییر است. بحث‌های دیگر ادامه خواهد یافت و هیچ عقب‌گردی درکار نخواهد بود.» ایشان با صراحت می‌گوید: شکست را نمی‌پذیریم و به جوانان هم پیام داده‌ام که بایستند. حال شما از نظام ۸ یا ۱۱ میلیون رأی مطالبه می‌کنید؟

۵- حدیث معصوم است که حرف از دو نفر که عبور کرد پنهان نمی‌ماند و پخش می‌شود. اکنون باید پرسید ۸ میلیون یا ۱۱ میلیون را چند نفر انجام داده‌اند؟ کجا انجام داده‌اند؟ چرا یک نفر از آنان را برای شرح تقلب به میدان نمی‌آورید؟
باید از نیرو‌های معتقد به انقلاب در جریان اصلاحات خواست تکلیف خود را روشن کنید. این همه هزینه و اشتباه اندر اشتباه برای چیست؟ ژست اپوزیسیونی علیه نظام و از قاضی تا نهاد‌های امنیتی تا نظارتی تا قوانین همه را ابزار یک جناح دیدن یعنی چه؟ اکنون که غرب خصوصاً امریکا شما را جزئی از نظام می‌داند و حساب مجزا باز نکرده است فرصت خوبی است که به سیاست‌های کلی نظام احترام بگذارید. با تحلیل، سوءظن و پیوند بی‌ربط بین پدیده‌ها نمی‌توان ۱۱ میلیون تقلب بیرون کشید. شهامت پذیرش خطا انسان را بزرگ می‌کند.

اگر درصدد تبرئه نظام از تقلب هستید با صراحت اشتباه و طراحی خود را بپذیرید. گیریم چند صد نفر اپوزیسیون در غرب علیه شما شورش کنند، اما نفس لوامه‌تان آرام خواهد گرفت؟ مطمئن باشید احساس تعلق به نظام جمهوری اسلامی هزینه‌اش از ژست اپوزیسیونی در مقابل آن هم در دنیا و هم در آخرت کمتر خواهد بود. ان‌شاءالله.

منبع: جوان

انتهای پیام/4112/

نظر شما