شناسهٔ خبر: 32922024 - سرویس استانی
نسخه قابل چاپ منبع: فارس | لینک خبر

تبعیض و بی عدالتی ادامه دارد/بی‌مهری به شهناز، فرزند ناخوانده شهر

تبعیض و بی‌عدالتی را می‌توان به عینه در حق ساکنان محله شهناز دید. شهناز؛ این فرزند ناخوانده شهر تاکی باید از مورد بی‌مهری قرار گیرد؟.

صاحب‌خبر -

مگر ما چه گناهی کرده‌ایم که هیچ‌کس به مشکلات‌مان رسیدگی نمی‌کند؟ جرم‌مان فقر و نداری است؟ کوچه‌های محله پر از معتادانی است که پس از تزریق و استعمال راحت مواد مخدر، سرنگ و... را در کوچه‌های محله رها می‌کنند.

گاهی زن و فرزندان‌مان و حتی فرزندان دانش‌آموزان اولین صحنه‌ای که روبه رو می‌شوند معتادان درحال مصرف مواد در کوچه‌هاست. آیا حق فرزندان‌مان دیدن این صحنه‌هاست؟

کوچه غفار۶ را بیایید و ببینید که خانه‌ای را به عنوان خوابگاه معتادان استفاده می‌کنند که در کنار زمینی است که قرار است پارک محله شود. کودکان در آنجا بازی می‌کنند. خانواده‌ها بارها به بهزیستی مراجعه کرده‌اند تا این خوابگاه معتادان را تعطیل کنند که تاکنون همکاری نشده و هیچ‌کس به کودکان و خانواده‌های محله اهمیتی نمی‌دهد.

چرا برای معتادان خوابگاه را در دل محله قرار داده‌اند؟ کوچه‌ها را مأمن معتادان کرده‌اند. حتی حق تفریح و ورزش را از کودکان و نوجوانان و اهالی محله سلب کرده‌اند. خرده‌فروشان موادمخدر هم با امنیت اقدام به خرید و فروش مواد می‌کنند. گهگاهی اخباری از جمع‌آوری‌شان شنیده می‌شود که این جمع آوری مقطعی است و چند روز بعد برمی‌گردند. بنظرم بایستی قانون باید با شدت بیشتری با آنها برخورد کند. 

مرا به پشت زمین ورزشی محله راهنمایی می‌کند که کوچه ای باعرض نیم متر است و معتادان در حال استعمال و تزریق هستند و چندقدم آن طرف‌تر هم خانه خرابه‌ای در نبش غفار ۱۴ و ضلع شرقی این زمین ورزشی است که چندین زن و مرد در حال مصرف و تزریق مواد بودند و بارها معتادان اینجا را به آتش کشیده‌اند.

او می‌گوید: وقتی‌که کودکان و نوجوانان می‌خواهند به زمین ورزشی بیایند(که بایستی هزینه هم پرداخت کنند) مجبورند از بین همین معتادان رفت و آمد کنند و صحنه‌های ناخوشایندی را بینند و در ذهن‌شان ثبت کنند که مدیران و مسؤولان حتی دوست ندارند فرزندان‌شان این صحنه‌ها را در فیلم‌ها و فضای مجازی هم ببینند، تاچه برسد تا فضای واقعی.

گناه ما این است که پول نداریم تا از این محله برویم و مجبوریم بمانیم و فرزندانمان با دیدن این صحنه‌ها بسوزند و برخی هم الگو بگیرند و معتاد شوند. اگر معتادان جمع‌آوری می‌شدند و روز بعد به محله برنمی‌گشتند و کوچه‌ها پاکسازی می‌شدند، آن وقت بساط موادفروشان هم جمع‌آوری، و بازارشان کسادی می‌شد. اگر هم که موادفروشان و مشروب فروشان جمع‌آوری می‌شدند، آن وقت معتادان به این محله نمی‌آمدند.

معتادانی که بیشترشان از شهرهای دیگر کشور به این محله می‌آیند. کوچه‌های خیابان مسجد معروف به عبدالله کریم نامگذاری نشده‌اند و یکی از کوچه‌های بعد از این مسجد به سمت بلوار جمهوری اسلامی به نام کوچه حنیری (حنا) پاتوق ده‌ها زن و مرد معتادی است که شبانه روز در آنجا مواد مصرف می‌کنند و تزریق دارند و به دلیل نامگذاری نشدن کوچه‌ها، نمی‌توان آدرس را دقیق نوشت و گفت. 

یکی دیگر از اهالی محله شهناز (آیت الله غفاری فعلی ) هم می‌گوید: اولین اینکه اسم این محله را که عوض کرده‌اند و نام یک عالم گذاشته‌اند که انتظار می‌رود اقداماتی انجام دهند که در شأن آن عالم باشد، نه اینکه محله را به حال خود رها کرده اند و محله در انواع و اقسام آسیب‌های اجتماعی و...  غرق شده است.

چرا برای فعالیت‌های فرهنگی، ورزشی و... سرمایه‌گذاری نمی شود؟ یک زمین ورزشی در محله وجود دارد که از کسانی که می‌خواهند ورزش کنند، پول می‌گیرند و هر کس پول ندارد، نمی‌تواند ورزش کند و شکی نیست که به سمت موادمخدر و مشروب خواهد رفت. نظارت لازم هم در این بخش وجود ندارد. 

تاریکی کوچه‌ها

برخی از اهالی هم از تاریکی کوچه‌ها و شاخ و برگ درختان که سیم‌های برق را احاطه کرده‌اند، گلایه‌مندند و می‌گویند: تاریکی کوچه‌های تنگ باعث شده که معتادان و سارقان راحت‌تر خلاف کنند و برخی هم این کوچه‌ها و مخروبه‌ها رابه پاتوق خودشان تبدیل کرده‌اند.

یکی از مسؤولان برق استان، خودش در همین محله بزرگ شده است و وضعیت محله را بهتر از هر کسی می‌داند و انتظار داشتیم، چاره‌ای اساسی برای تامین روشنایی کوچه‌ها و معابر محله بیندیشند که متاسفانه در این بخش هم کوتاهی شده است. ای کاش استاندار و فرماندار دوساعت وقت می‌گذاشتند و داخل کوچه‌های محله می‌آمدند تا واقعیت‌ها را ببینند. مگر مسؤول وظیفه اش چیست؟ آیا باید فقط در دفترشان بنشینند و در همایش‌ها شرکت کنند؟ بیایند و نمایش معتادان، مواد و مشروب‌فروشان را هم در این محله ببینند. از همایش تا نمایش راهی نیست؟ چرا کودکانی را نمی‌بینند که برخی از آنها قبل از ورود به مدرسه با انواع مواد مخدر آشنایی دارند و همین موضوع باعث می‌شود که در آینده‌ای نه چندان دور آلوده شوند. کوچه‌ها پر از معتاد است که اگر بیشتر کوچه‌ها دیوارکشی شوند، دیگر معتادان جایی برای پاتوق کردن ندارند. آیا مسؤولان نمی‌خواهند در دنیای دیگر پاسخ دهند که به داد مظلومان نرسیدند؟ 

یکی دیگر از اهالی می‌گوید در حالی‌که خانه‌های محله انشعاب فاضلاب ندارند و به طرح فاضلات متصل نیستند، اما در قبض آب، بایستی هزینه فاضلاب را در هر دوره پرداخت کنند. 

نهادهای حمایتی، مددجویان‌شان را نمی‌بینند

یکی دیگر از ساکنان شهناز می‌گوید: در این محله خانواده‌های زیادی تحت پوشش بهزیستی و کمیته امداد هستند، اما این نهادهای حمایتی هم مددجویان خود را در این محله فراموش کرده‌اند. معلولی بایستی برای درآمدزایی به کمک دوستانش، بنزین فروشی کند و از ویلچر فردی استفاده کند که فوت کرده است. به وی ویلچر نداده‌اند و حالا هم ویلچرش خراب است و مادرش توان پرداخت سهم آورده مسکن مهرش را ندارد و بی‌خانمان مانده است و سهم‌شان فقط وعده مسؤولان بوده است.

کودکی دیگر برای تهیه سمعک مشکل دارند و مادرانی توانایی پرداخت هزینه درمان‌شان را هم  ندارند. اینجا همه غریبه هستند. فقرا و مددجویان هم برای مسؤولان غریبه هستند. گویا فراموش کرده‌اند که این سازمان‌های حمایتی را برای حمایت از همین محرومان راه‌اندازی کرده‌اند.

اینجا مرگ هم ماتم می‌گیرد. خانه‌ها فرسوده‌اند و برخی خود به خود و برخی در بارندگی فروریخته‌اند و کسی به فریادشان نرسید. گویا اینجا مردمانش، در زیر دیوار و سقف‌های لرزان خانه‌های پیر و فرسوده‌شان، مرگ را انتظار می‌کشند و توانایی برای بازسازی ندارند.

خانه‌های فرسوده برخی از خانواده‌های شهدا هم از خسارت بارندگی در امان نماندند و دچار خسارت شدند. گرچه که بنیاد شهید اعلام کرده که خانه‌های این خانواده‌ها تحت پوشش بیمه هستند، اما برخی از آنها اطلاع ندارند و از خرابی خانه‌شان نگرانند و نمی‌توانند نسبت به بازسازی آنها اقدام کنند.

درحال تنظیم گزارش هستم که یکی از ساکنان تماس می‌گیرد و می‌گوید بارندگی امشب(چهارشنبه شب) باعث شده است که یکی از خانواده شهدا که سقف خانه اش که آسیب دیده و مانند آبکش شده است و در بارندگی قبلی هم خانه اش پر از آب شده بود، ترس این را دارد که سقف ریزش کند و الان به خانه همسایه پناهنده شده است. تعداد این خانه‌ها در محله کم نیست و بیم آن می‌رود که روزی نه چندان دور بیشتر ساکنان بر اثر زمین لرزه و... در زیر آوار مدفون شوند. گویا مسؤولان می‌خواهند نوشدارو را پس از مرگ شهناز به این محله بیاورند.

سرمایه‌گذار بخش خصوصی

یکی دیگر از اهالی می‌گوید: در رسانه‌ها خواندم که گویا سرمایه‌گذار بخش خصوصی با همکاری شهرداری می‌خواهد طرح‌هایی را برای رفع مشکلات و آبادانی و بازگشایی معابر محله اجرا کند که امیدوارم این وعده عملیاتی شود و از آن طرف طرح به‌گونه‌ای عملیاتی شود که حقی از کسی ضایع نشود و از آن طرف وضعیت محله دگرگون شود.

محلات شهناز و کوی فرهنگیان فقط یک خیابان به نام بلوار مادر بین‌شان فاصله انداخته است. اما ببینید آن محله چه موقعیتی دارد و این محله چه وضعیتی دارد؟ اگر استانداری، فرمانداری، بهزیستی، شهرداری، فنی و حرفه‌ای، ورزش و جوانان، اداره برق و... هرکدام به وظایف‌شان به خوبی عمل می‌کردند، حالا وضعیت محله اینگونه نبود و مشکلات برطرف شده بود. ای کاش مسؤولان اندکی هم به فکر مردم این محله بودند.

تبعیض و بی‌عدالتی را می‌توان به عینه در حق ساکنان محله شهناز دید. چرا برای فرزندان و کودکان شهناز مهدکودک وپیش دبستانی وجود ندارد و این موضوع باعث تبعیض آموزشی می‌شود. شهناز، این فرزند ناخوانده شهر تاکی باید از مورد بی‌مهری قرار گیرد؟ چرا مسؤولان خود را سرپرستش نمی‌دانند که برای رفع مشکلاتش اقدام کنند و در حقش تبعیض روا می‌دارند.

انتهای پیام/88030/

نظر شما