شناسهٔ خبر: 32856704 - سرویس استانی
نسخه قابل چاپ منبع: فارس | لینک خبر

از گل خندانی تا پیراهن مراد در رمضان مینودری

در گذشته در استان قزوین، ماه مبارک رمضان مانند بسیاری از ایام دیگر، آداب و رسوم مربوط به‌خود را داشته است. از مراسم گل‌خندانی گرفته تا پیراهن مراد، همه و همه در پیشینۀ تاریخی قزوین مانند لوحی ثبت و نگاشته شده است.

صاحب‌خبر -

به گزارش خبرگزاری فارس از قزوین مردم استان قزوین مانند بیشتر نقاط ایران برای استقبال از ماه مبارک رمضان آئین مخصوص به‌خود را داشتند. این آئین که گل‌خندانی نام داشت، در آخرین جمعۀ ماه شعبان برگزار می‌شد. اگر هم آخرین جمعۀ شعبان با اولین روز ماه مبارک رمضان فاصلۀ زیادی داشت، دو روز قبل از ماه رمضان این آئین در قزوین به اجرا در می‌آمد.

 علی‌اصغر یوسف گمرکچی، پژوهشگر فرهنگ عامه و عضو انجمن فرهنگ قزوین در این‌باره می‌گوید: در تابستان مراسم گل‌خندانی در باغستان سنتی و در فضای باز انجام می‌شد، در زمستان نیز یکی از بزرگ‌ترها بانی می‌شد و از بقیۀ اقوام و هم‌محلی‌ها دعوت می‌کرد که برای انجام مراسم گل‌خندانی به منزل آن‌ها بروند.

وی ادامه می‌دهد: گل‌خندانی اهداف زیادی داشت. نخست این‌که مردم با روحیه‌ای شاد و جسمی قوی به استقبال ماه مبارک رمضان بروند، زیرا اجداد و نیاکان ما به ماه رمضان به‌عنوان مسافر عزیزی می‌نگریستند که یک‌سال پیش رفته است و اکنون در حال بازگشت است، بنابراین با شور و شوق خاصی به استقبال آن می‌رفتند. این استقبال مانند برگزاری یک جشن بود.

این پژوهشگر فرهنگ عامه و عضو انجمن فرهنگ قزوین می گوید: در مراسم گل‌خندانی، مردم دور هم جمع می‌شدند، می‌گفتند و می‌خندیدند و غذاهای خاصی درست می‌کردند که یکی از آن‌ها حلوا ترک بود. حلوا ترک از شیرۀ انگور چفته، روغن حیوانی و آرد گندم درست می‌شد و فوق‌العاده مقوی بود. دومین هدف گل‌خندانی، برنامه‌ریزی برای برنامه‌های ماه مبارک رمضان بود. به این معنا که در گذشته از تلویزیون و رادیو و رسانه‌های مختلف خبری نبود، بنابراین در مراسم گل‌خندانی اذان‌گوهای ‌محله را مشخص می‌کردند، مناجات‌خوان‌ها تعیین می‌شدند و کسی که قرار بود مردم را برای سحر بیدار کند نیز معین می‌شد. سومین هدف هم ایجاد انگیزه و البته آموزش به روزه اولی‌ها بود. در این مراسم برای روزه اولی‌ها جایزه تعیین می‌کردند و به آن‌ها می‌گفتند اگر روزه‌تان را درست و کامل بگیرید و فقط به نخوردن و نیاشامیدن اکتفا نکنید، در روز عید فطر به شما جایزه خواهیم داد. جوایز نیز با توجه به شرایط مالی خانواده شامل بزغاله، بره، خروس، جوجه‌مرغ، روسری، گیوه، کلاه و یا هر چیز دیگری که در توانشان بود، می‌شد.

 

خرید برای خود، خرید برای فقرا

یکی از عادات خوب مردم قزوین در زمان فرا رسیدن ماه رمضان این بود که وقتی به خرید برای ماه مبارک رمضان می‌رفتند، در کنار خرید برای خانه و خانوادۀ خود، یک‌سری اقلام و کالاها را هم برای کسانی که دستشان تنگ بود خریداری می‌کردند. به این معنا که در استان قزوین دو نوع افطاری وجود داشته است، یکی این‌که خانواده‌ها را برای صرف افطاری به منزل خود دعوت می‌کردند، دوم این‌که در ابتدای ماه رمضان یک‌سری اقلام و خشکبار را تهیه می‌کردند و به‌دست خانواده‌های تنگ‌دست می‌رساندند که آنان برای افطار و سحر از این اقلام استفاده کنند. گمرکچی در رابطه با افطاری دادن‌های قزوین در گذشته می‌گوید: از خصوصیات بارز افطاری‌های گذشته می‌توان به پرهیز از اسراف و پرهیز از تجملات اشاره کرد.

 امروزه متأسفانه این مسائل کمرنگ شده‌اند و برخی از مردم در تالارهای لوکس با چندین نوع غذا که حتی نیمی از آن‌ها نیز خورده نشده و دور ریخته می‌شود، افطاری می‌دهند. هم‌چنین یکی دیگر از آداب مردم قزوین این بود که دعوت‌ها برای مراسم افطاری از پانزدهم ماه مبارک رمضان به بعد آغاز می‌شد.

 

مراسم مقابله مختص بانوان

در ماه مبارک رمضان، مردها معمولاً بعد از صرف سحری و خواندن نماز، از منازل بیرون می‌آمدند و جهت کار و فعالیت به باغستان سنتی می‌رفتند. بانوان نیز این فرصت را مغتنم می‌شمردند و در منازل جلسات قرائت قرآن تشکیل می‌دادند. نام این مراسم، مقابله بود.

یکی از پژوهشگران فرهنگ عامه در رابطه با مراسم مقابله می‌گوید: در مقابله، هر کسی که قرآن خواندن بلد نبود، کنار کسی که قرآن خواندن بلد بود می‌نشست. در زمان قدیم بسیاری از افراد بودند که قرآن را راحت و روان می‌خواندند ولی سواد نوشتن نداشتند، یعنی فقط سواد قرآنی داشتند. این‌ها کسانی بودند که در اثر تمرین و ممارست قرآن خواندن را یاد گرفته بودند و به دیگر افراد نیز آموزش می‌دادند. به دو دلیل مقابله در صبح برگزار می‌شد، یکی این‌که آقایان در منزل نباشند که نامحرم صدای قرآن خواندن بانوان را نشنود، دوم این‌که خانم‌ها بتوانند بعدازظهر به کارهای منزل و افطاری درست کردن برسند. البته برای آقایان نیز عصر یا بعد از افطار جلسات قرائت قرآن در مساجد تشکیل می‌شد.

 

 

وقتی طنین اذان همۀ محله‌ها را فرا می‌گرفت

یکی از آداب خوب و پسندیدۀ مردم قزوین در گذشته این بود که پدربزرگ‌ها و پدرهایی که در خانه نوجوان پسر داشتند، به آنان مناجات خواندن و اذان گفتن را آموزش می‌دادند. زیرا آن‌زمان به معنای فعلی از رادیو و تلویزیون خبری نبود، به‌همین دلیل به نوجوان‌ها آموزش داده می‌شد که مناجات‌خوانی کنند یا اذان بگویند.

عضو انجمن فرهنگ قزوین در این‌باره می‌گوید: هنگام سحر، مناجات‌خوان‌ها به یک جای بلند نظیر پشت‌بام یا بالکن منازل می‌رفتند و مناجات می‌خواندند. یک ربع مانده به اذان، کار مناجات‌خوان‌ها به پایان می‌رسید و اذان‌گوها خود را جهت اذان گفتن آماده می‌کردند. دلیل فاصلۀ بین مناجات و اذان این بود که این‌دو با هم ادغام نشوند، دیگر این‌که با قطع صدای مناجات، مردم متوجه می‌شدند اذان صبح نزدیک است و دست از خوردن و آشامیدن می‌کشیدند. زمان اذان صبح نیز چند نوجوان به بالای پشت بام‌ها می‌رفتند و اذان می‌گفتند، به این ترتیب طنین اذان تمام فضای محله را فرا می‌گرفت.

ماه مبارک رمضان برای قزوینی‌ها ماه آمرزش و آموزش بود. به این معنا که هم به نوجوانان و افراد کم‌سن آموزش می‌دادند که چطور روزه بگیرند و چگونه مناجات و اذان بگویند، هم در این ماه به عبادات گوناگون مشغول بودند و از پروردگار متعال طلب آمرزش و مغفرت می‌کردند.

 

بخت‌گشایی دختران توسط پیراهن‌مراد

در گذشته مردم قزوین در رمضان علاوه بر کارهایی که برای آخرت خود انجام می‌دادند، برای دنیای خود نیز برنامه‌هایی داشتند. یکی از این برنامه‌ها و آئین، بخت‌گشایی دختران بود که از آن تحت عنوان پیراهن‌مراد یاد می‌شد.

گمرکچی در رابطه با آئین بخت‌گشایی دختران در رمضان می‌گوید: چند خانم بین خودشان مقادیری پول جمع‌آوری می‌کردند، سپس این مبالغ را به یک خانم که سعی می‌کردند سادات باشد، می‌دادند. این سادات‌خانم به یک بزازی می‌رفت و پس از سلام، بدون این‌که حرفی به زبان بیاورد دستش را روی پارچه‌ای می‌گذاشت و مبالغ جمع‌آوری‌شده توسط خانم‌ها را روی پیشخوان مغازه قرار می‌داد. بزاز متوجۀ مقصود این خانم می‌شد، به پول‌ها نگاهی می‌انداخت و یک قواره پارچه می‌برید. معمولاً بزازها به‌محض قیچی زدن پارچه، کلمۀ مبارک باشد را به زبان می‌آورند، اما در اینجا بزاز می‌گفت حاجت‌روا شوید. سپس این خانم پارچۀ بریده شده را به مسجد می‌آورد، چند خانم در مسجد با نخ و سوزن منتظر پارچه بودند که با آن پیراهن بدوزند. در نهایت، پیراهن دوخته شده در شب بیست‌وهفتم رمضان که مصادف است با به هلاکت رسیدن ابن‌ملجم ملعون، تن دختر موردنظر می‌شد. در این آئین، قرارداد نانوشته‌ای بین آن بزاز و این خانواده بسته می‌شد، به این معنا که اگر این دختر تا ماه رمضان سال آینده تکلیفش مشخص می‌شد و یا به خانۀ بخت می‌رفت، این خانواده خود را موظف می‌دانستند تمام وسایل پارچه‌کار جهیزیۀ این دختر را از آن بزازی تهیه کنند.

 

شب‌های قدر و احیا در مساجد

در گذشته در لیالی قدر مردم قزوین همانند امروزه به مساجد می‌رفتند و شب‌زنده‌داری می‌کردند، قرآن به سر می‌گرفتند و دعای جوشن‌کبیر می‌خواندند و برای خود و اموات طلب مغفرت و آمرزش می‌کردند و از پروردگار طلب سالی نیکو و عاقبت به‌خیری می‌کردند.

 

عیدفطر، صرف ناهار در منزل بزرگ‌ترها و عمل به وعده‌ها

در عید فطر مردم قزوین سحر از خواب بیدار می‌شدند و پس از صرف چای کمی استراحت می‌کردند. سپس جهت اقامۀ نماز عیدفطر به مساجد می‌رفتند. در مراسم عید نیز برخی افراد نذری‌هایی نظیر زولبیا و بامیه پخش می‌کردند، این‌ها همان‌‌هایی بودند که از قبل برای برآورده شدن مراد خود تا قبل از عید فطر، نذر کرده بودند.

پس از اقامۀ نماز عید فطر، اگر کسی نوعید داشت مردم به منزل او می‌رفتند. سپس به منزل بزرگ‌تری که از قبل آنان را برای صرف ناهار دعوت کرده بود عزیمت می‌کردند. قبل از صرف ناهار نیز معمولاً یک آش‌سبک نظیر آش امام میل می‌کردند تا معدۀ آنان جهت خوردن ناهار آمادگی لازم را داشته باشد.

در ادامه نیز به وعده‌هایی که در گل‌خندانی به روزه اولی‌ها داده بودند عمل می‌کردند و هدیه‌های آنان را تقدیم می‌کردند.

مردم قزوین مانند مردم دیگر مناطق کشور، آداب و سنن بسیار زیبا و پسندیده‌ای برای ایام و مناسبت‌های گوناگون داشته‌اند که متأسفانه با ورود فرهنگ‌های مختلف به استان و البته ورود رسانه‌های گوناگون به میان مردم، بسیاری از این آئین از بین رفته و یا کمرنگ شده است و جز یاد و خاطره چیزی از آن‌ها باقی نمانده است.

 لازم است رسانه‌ها و مسؤولین فرهنگی استان در جهت احیای این فرهنگ غنی و پربار گام‌های مؤثری بردارند تا به فرهنگ و آئین چندهزارۀ خویش برگردیم و به‌جای حضور مداوم در فضای مجازی، قدری نیز به فضای حقیقی جامعه و به آئین نیاکان خود بازگردیم.

گزارش از معصومه امینی

انتهای پیام/

نظر شما