گفت و گو از عبدالرحمن فتح الهی، عضو تحریریه دیپلماسی ایرانی
دیپلماسی ایرانی – با نگاهی به اهداف و تلاش های ایالات متحده آمریکا، اسرائیل و برخی کشورهای عربی خاورمیانه در نشست ورشو به نظر می رسد که یکی از مهمترین محورها و کانون های این تلاش های دیپلماتیک به منظور عادی سازی مناسبات اعراب و اسرائیل و به تبع آن رونمایی از معامله قرن باشد. اما این مسئله اساساً تا چه اندازه در دستور کار نشست ورشو بوده است؟ در این صورت میزان موفقیت واشنگتن، تل آویو و ریاض برای رسیدن به اهداف خود در رابطه با عادی سازی مناسبات اعراب واسرائیل چقدر بوده است؟ آیا نشست ورشو می تواند تضمینی برای عادیسازی روابط اعراب و اسرائیل و رونمایی از معامله قرن باشد؟ دیپلماسی ایرانی پاسخ به این سوالات را در گفت وگویی با اصغر زارعی، استاد دانشگاه و کارشناس مسائل خاورمیانه پی گرفته است که از نظر می گذرانید:
بعد از سر و صداهای بسیار و حواشی که برای نشست ورشو روی داد، آن چه بعد از برگزاری این نشست میتوان مورد ارزیابی قرار داد این است که به نظر می رسد ایالات متحده آمریکا کانون تلاشهای خود را در این نشست به عادی سازی مناسبات اعراب و اسرائیل اختصاص داده است. ارزیابی شما در این رابطه چیست؟
از نگاه من اهداف نشست ورشو و تلاش هایی که ایالات متحده آمریکا در برگزاری این نشست انجام داده بود در ابتدا به مسئله اجماع جهانی علیه ایران باز می گشت، اما زمانی که واشنگتن نتوانست آن اجماع جهانی مدنظر را برای اتحاد علیه ایران شکل دهد، دستور کار نشست تغییر پیدا کرد و یکی دیگر از اولویت های مهم کاخ سفید یعنی پیگیری عادی سازی مناسبات اعراب با رژیم جعلی صهیونیستی در دستور کار قرار گرفت. در این راستا من معتقدم که دونالد ترامپ کاخ سفید سعی کرد با یک تیر دو نشان بزند. یعنی در نشست ورشو سعی شد با مانور بر ایران هراسی بستر برای عادی سازی مناسبات اعراب و اسرائیل از طریق تعریف ایران به عنوان دشمن مشترک رژیم جعلی صهیونیستی و برخی کشورهای عربی منطقه پیگیری شود؛ این تلاش ها مضاف بر کوشش های پیدا و پنهان تل آویو در سال های گذشته است. متاسفانه رژیم جعلی صهیونیستی از همان زمان روی کار آمدن دونالد ترامپ توانسته بخشی از جامعه عربی را با خود همراه کند، چنانی که پیش از نشست ورشو دیدارهای بسیار زیادی میان سران و مقامات عربی با رژیم صهیونیستی شکل گرفته است که مهمترین آن دیدار اخیر سلطان قابوس، پادشاه عمان با بنیامین نتانیاهو در سایه سفر نخست وزیر رژیم صهیونیستی به کشور عمان بود. در همین راستا عمانی ها در نشست ورشو دوباره پیش قدم گفت وگو و مذاکره با بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل بودند و به موازاتش نیز نشست های پنهانی دیگری هم میان برخی از مقامات کشورهای عربی با نخست وزیر رژیم صهیونیستی انجام شده که همه این مسائل دال بر موفقیت نسبی برنامه های آمریکا و اسرائیل در خصوص عادی سازی مناسبات اسرائیل با کشورهای عربی است. در این راستا انتشار ویدیویی از جانب بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر رژیم جعلی صهیونیستی در رابطه با انجام دیدارهایی با برخی کشورهای عربی گواهی بر این است که تل آویو، ورشو را با دست پر خالی کرده است و به نظر میرسد که بسترهای لازم برای تداوم و گسترش مناسبات رژیمصهیونیستی با اعراب در این نشست شکل گرفته باشد، به گونهای که با پیش دستی عمانی ها در همین نشست ورشو رسماً از بنیامین نتانیاهو برای سفر مجدد به عمان دعوت کرد. لذا مجموع باید عنوان کرد که اگرچه کاخ سفید نتوانست برنامه ها و اهداف خود را در خصوص تقابل با ایران در نشست ورشو پیگیری کند، اما تا اندازه ای اهداف مد نظر مایک پمپئو، وزیر امور خارجه، مایک پنس، معاون اول رئیس جمهوری ایالات متحده و جارد کوشنر و بنیامین نتانیاهو که در این نشست حضور داشتند به منظور عادی سازی مناسبات اعراب و اسرائیل تحقق پیدا کرد. البته در این راستا برنامه تعریف ایران به عنوان دشمن مشترک اعراب و اسرائیل نیز در نزد کشورهای حاضر در نشست ورشو نیز پی گرفته شد.
در سایه نکاتی که به آن اشاره داشتید آیا می توان عنوان داشت که مواضع کوشنر در خصوص رونمایی از معامله قرن بعد از انتخابات پارلمانی اسرائیل، مواضعی است که احتمالا محقق خواهد شد؛ از سوی دیگر آیا به واقع شرایط و اقتضائات مناسبات اعراب و اسرائیل اکنون به نقطه ای رسیده است که بتوان معامله قرن را از جانب ایالات متحده آمریکا پیگیری کرد؟
معامله قرن برنامه ای بود که دونالد ترامپ از همان ابتدای دولتش آن را در دستور کار قرار داده بود تا بتواند از یک سو تنش های برخی کشورهای عربی را با رژیم جعلی صهیونیستی از بین ببرد و از سوی دیگر امنیت این رژیم را در سایه همراهی و حمایت جامعه عربی از صهیونیست ها حفظ و ارتقاء بخشد شود. از این رو با تلاشهایی که ایالات متحده برای عادی سازی مناسبات رژیم صهیونیستی با کشورهای عربی در نشست ورشو انجام داد به نظر می رسد که مواضع جارد کوشنر، داماد ترامپ و یکی از برنامه ریزان همین معامله قرن برای رونمایی از این پروژه بعد از انتخابات پارلمانی رژیمصهیونیستی، سناریوی تکمیل کننده اهداف کلان کاخ سفید برای خاورمیانه و به حاشیه کشاندن آرمان فلسطین باشد. نکته مهم دیگری که باید به آن اشاره کرد این است که ایالات متحده آمریکا سعی کرد مضاف بر پیگیری عادی سازی مناسبات رژیم جعلی صهیونیستی با جامعه عربی در نشست ورشو، حمایت دیگر کشورهای جهانی حاضر در این نشست را به منظور انجام پروسه معامله قرن در آینده کسب کند.
در خصوص بخش دوم سوال شما باید عنوان کرد که علیرغم کسب برخی موفقیت ها و حمایت های جامعه جهانی در خصوص عادی سازی مناسبات رژیم جعلی صهیونیستی با کشورهای عربی و معامله قرن در نشست ورشو نمی توان عنوان کرد که اکنون بستر و شرایط لازم برای عملیاتی شدن این پروژه آمریکایی ها (معامله قرن) در غرب آسیا وجود دارد. چرا که خود مسئله به اندازه کافی چالش برانگیز است و به موازاتش امکان دارد تبعات منفی برای سران کشورهای عربی به واسطه احتمال خیزش های مردمی و افکار عمومی خاورمیانه به دلیل همراهی با رژیم جعلی صهیونیستی شکل گیرد. از سوی دیگر اگرچه بنیامین نتانیاهو ورشو را با دست پر ترک کرد و پیش از آن هم دیدارهایی را با برخی کشورهای عربی مانند عمان و کشورهای آفریقایی از قبیل چاد و موریتانی در سایه سفرهایش برای تثبیت معامله قرن انجام داده است، اما مشکلات داخلی سرزمین های اشغالی و نیز حضور محور مقاومت در نزدیکی مرزهای رژیم جعلی صهیونیستی موجب شده است تا این رژیم امروز در ضعیف ترین و شکننده ترین حالت امنیتی خود قرار داشته باشد و این سطح از آسیب پذیری به بزرگ ترین مانع تحقق معامله قرن بدل شود. امروز احساس تهدیدی که صهیونیست ها از جانب نوار غزه، کرانه باختری، لبنان، سوریه، دریای مدیترانه، عراق و دیگر نقاط دریافت می کنند سبب شده است تا نگرانی این رژیم به بیشترین و پررنگ ترین حالت خود برسد، لذا عادی سازی روابط این رژیم با برخی کشورهای عربی به معنای پیروزی نتانیاهو و شکل گیری بسترهای لازم برای انجام معامله قرن نیست.
به مشکلات داخلی سرزمین های اشغالی اشاره شد در این راستا بسیاری معتقدند که وضعیت و جایگاه بنیامین نتانیاهو در انتخابات پارلمانی چندان مناسب نیست و احتمال عدم پیروزی حزبش و کسب مجدد قدرت از جانب نخست وزیر وجود دارد؛ ضمن اینکه برخی از رقبای وی مانند نفتالی بنت که از جریان های رادیکال دینی سرچشمه می گیرند اساساً اعتقادی به معامله قرن و عادی سازی روابط با اعراب ندارند، آیا در صورت عدم حضور بنیامین نتانیاهو در آینده سیاسی اسرائیل، می توان گفت که رونمایی و انجام این پروژه آمریکا با بن بست مواجه خواهد شد؟
به نکته بسیار مهمی اشاره داشتید به واسطه اقتضائات شخصیتی و نگاه سیاسی که بنیامین نتانیاهو دارد اکنون بیشترین هماهنگی و همسویی میان سیاستهای رژیم جعلی صهیونیستی و ایالات متحده آمریکا به وجود آمده است، لذا اگر ساختار و نقشه سیاسی اسرائیل بعد از انتخابات پارلمانی در سرزمینهای اشغالی بههم بخورد، احتمال دارد دونالد ترامپ در رونمایی و اجرای معامله قرن با مشکلات زیادی روبه رو شود، به خصوص این که جریان های رادیکال دینی که شما به آن اشاره داشتید اساساً اعتقادی به برنامه کاخ سفید تحت عنوان معامله قرن ندارند و سعی می کنند قدرت و هژمونی رژیم صهیونیستی را از طریق قوه قهریه پیگیری کنند. لذا اگر این دست از جریانات سیاسی قدرت را در سرزمین های اشغالی بعد از انتخابات پارلمانی به دست گیرند، عملا تمام برنامه ها و موفقیت های امروز آمریکا، عربستان، امارات متحده عربی، بحرین، عمان و خود بنیامین نتانیاهو به حاشیه خواهد رفت. مضاف بر این نکاتی که مطرح شد شرایط کنونی بنیامین نتانیاهو به واسطه تخلفات و فساد مالی و اداری خود و خانواده اش در پرونده های هزار، دوهزار و چهارهزار که حتی امکان دستگیری و زندانی شدنش را محقق می کند، سبب شده است تا جایگاه و نفوذ نتانیاهو روز به روز در افکار عمومی صهیونیستی کاهش پیدا کند. از سوی دیگر شکست های مکرر ارتش صهیونیستی در برابر محور مقاومت که آخرین مورد آن به نبرد یک روزه غزه بازمیگردد سبب شد بخشی از بدنه دولت استعفا دهند و شرایط را برای انجام انتخابات زودهنگام در سرزمین های اشغالی شکل دهد نیز محبوبیت نخست وزیر کنونی اسرائیل را با خطر جدی مواجه کرده است. لذا در مجموع امکان شکست نتانیاهو و متوقف شدن طرح های آمریکا به خصوص معامله قرن بعد از انتخابات پارلمانی رژیم جعلی صهیونیستی طبق گفته ها و مواضع جارد کوشنر وجود دارد.
∎
نظر شما