شناسهٔ خبر: 31048219 - سرویس علمی-فناوری
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه آفرینش | لینک خبر

آثار منفي ترس بر سلامت انسان

صاحب‌خبر -

شنيدن سر و صداي عجيب در ميانه هاي شب مي تواند به افزايش ضربان قلب، گشاد شدن چشم ها و احساس تنش در تمام بدن منجر شود.

به گزارش عصر ايران به نقل از "هلث فکتي"، دليل صدا هر چه بوده باشد، آنچه تجربه مي کنيد احساس ترس است. ما مي دانيم که ترس بر روان ما تاثير مي گذارد، اما اين احساس به روش هاي مختلف مي تواند بر سلامت بدن ما اثرگذار باشد.

ناتواني در کسب آرامش

مثالي که در ابتدا به آن اشاره شد را دوباره مد نظر قرار دهيد. بي ترديد، پس از توقف سر و صدا به ندرت پيش مي آيد که احساس آرامش و راحتي بار ديگر به سرعت در شما شکل بگيرد، حتي اگر منبع سر و صدا را کشف کرده باشيد. زماني که بدن واکنش ترس را تجربه مي کند، کسب آرامش دشوار مي شود. بدن خود را براي صدايي ديگر يا نياز دوباره براي واکنش جنگ يا گريز آماده مي کند که بي ترديد کسب آرامش را دشوار مي سازد. زماني که احساس ترس شما بسيار قوي يا در بلند مدت ادامه داشته باشد، اين شرايط وخيم‌تر نيز مي شود.

اضطراب و هراس

اضطراب اغلب مبتني بر موقعيت است. به عنوان مثال، احساس ترس از ارائه سخنراني در برابر همکلاسي ها مي تواند به اضطراب و بروز علائمي مانند تعريق کف دست ها، ضربان قلب سريع، يا حالت تهوع يا حتي يک اختلال اضطراب منجر شود که مي تواند در آينده و زماني که فرد در موقعيتي قرار مي گيرد که احساس ترس را در وي تقويت مي کند، خود را در قالب حملات هراس نشان دهد.

سيستم ايمني ضعيف

واکنش ترس بدن شامل افزايش سطوح هورمون هاي آدرنالين و کورتيزول مي شود. مواجهه بلند مدت با اين مواد شيميايي و ديگر هورمون هاي مرتبط مي تواند اثر منفي بر سيستم ايمني بدن انسان داشته باشد. تضعيف سيستم ايمني توانايي آن در مبارزه با عفونت ها، ويروس ها، يا بيماري هاي ديگر را به همراه دارد. در شرايطي که ترس به صورت مستقيم شما را بيمار نمي کند، اما تجربه آن در بلند مدت براي سيستم ايمني بدن مضر بوده و آن را در برابر ميکروب ها آسيب پذير مي کند.

تقويت غرايز بقا

هنگام احساس ترس، بدن شرايطي به نام واکنش جنگ يا گريز را تجربه مي کند. اين غريزه اوليه از اجدادمان به ما ارث رسيده است که در مواجهه با يک موجود شکارچي بايد براي مبارزه يا فرار تصميم مي گرفتند. زماني که مي ترسيم، قلب سريع‌تر مي تپد و جريان خون از اندام هاي انتهايي، مانند دستها و بيني، به سمت اندام هاي مرکزي هدايت مي شود تا در زمان مبارزه يا فرار براي حفظ زندگي فعاليت هاي کليدي بدن همچنان ادامه داشته باشند.

افسردگي

احساس ترس در بلند مدت مي تواند نه تنها به اضطراب، بلکه به افسردگي، احساس غم، کج خلقي و خستگي منجر شود. افسردگي ناشي از ترس اغلب در افرادي که اين احساسات را به طور منظم تجربه مي کنند و به نظر مي رسد نمي توانند کاري براي بهبود شرايط انجام دهند، رخ مي دهد. به عنوان مثال، مي توانيد فردي را در نظر بگيريد که فوبياي استفاده از آسانسور دارد، اما براي حضور در محل کار خود بايد هر روز از آن استفاده کند.

فوبياها

ترس بلند مدت درباره يک موضوع يا موقعيت خاص مي تواند در نهايت به يک فوبيا از آن موضوع يا موقعيت منجر شود. تجربيات بد، مانند گزيده شدن توسط يک عنکبوت، مي تواند به فوبيا منجر شده يا امکان دارد اين شرايط بدون دليل مشخصي شکل بگيرد که مي توان ترس از پرندگان حتي زماني که هرگز آسيبي به فرد نرسانده اند را مثال زد. فوبياها مي توانند به سرعت گسترش يابند و فرد نه تنها از يک نوع خاص عنکبوت، بلکه از تمام عنکبوت ها و در نهايت حتي تمام حشرات بترسد.

آسيب قلبي

شايد يکي از بدترين آثار بدني ناشي از ترس آسيبي باشد که به قلب و سيستم قلبي عروقي وارد مي شود. ترس شديد در بلند مدت مي تواند به مشکلات قلبي جدي منجر شود. قلب تحت تاثير سطوح بالاي هورمون هاي استرس با کار و تنش بيشتر مواجه مي شود و پس از مدتي ديگر نمي تواند عملکرد درست خود را ارائه کند. از آنجايي که اين اتفاق در بلند مدت رخ مي دهد، همواره فرصت براي معکوس کردن آسيب پيش از آن که جدي شود، وجود دارد.

عدم اعتماد به نفس

ترس پايدار و بلند مدت مي تواند کاهش اعتماد به نفس را در پي داشته باشد. اين شرايط نه تنها مي تواند به از دست دادن فرصت ها منجر شود، بلکه خطر ابتلا به افسردگي و اضطراب را نيز افزايش مي دهد.

سهل انگاري

ترس مي تواند افراد را از انجام کارهايي که ممکن است براي آنها خوب باشد، باز دارد. نه تنها ممکن است فرد رويدادهاي مرتبط با سلامت مانند انجام معاينات پزشکي را ناديده بگيرد، بلکه امکان دارد از حضور در جمع دوستان و اعضاي خانواده و فعاليت هاي ديگر که براي بهزيستي انسان مهم هستند نيز پرهيز کند.

تضعيف حافظه

ترس مي تواند اثر منفي بر حافظه داشته باشد. هنگام احساس ترس، مغز چنان مشغول آماده شدن براي واکنش جنگ يا گريز مي شود که خاطرات را به درستي ثبت نکرده و اغلب نمي تواند به جز ترسي که احساس مي کند روي چيز ديگري متمرکز شود. بدن تلاش مي کند تا با کمک اين فرآيندها از شما محافظت کند، اما در نهايت، اين شرايط تنها احساس نگراني، ترس و سردرگمي بيشتر را به همراه دارد.

نظر شما