شناسهٔ خبر: 30800372 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: فارس | لینک خبر

خط حزب‌الله 169 منتشر شد

دو گانه «تکلیف» و «نتیجه»

صد‌و‌شصت‌ونهمین شماره‌ی نشریه‌ی خط حزب‌الله با عنوان دو گانه«تکلیف» و «نتیجه» منتشر شد.

صاحب‌خبر -

به گزارش حوزه امام و رهبری خبرگزاری فارس، صد‌و‌شصت‌ و نهمین شماره‌ی نشریه‌ی خط حزب‌الله با عنوان دو گانه «تکلیف» و «نتیجه» منتشر شد.

 

در بخشی از گزارش خط حزب الله با عنوان آمریکا چگونه به محمدرضا پهلوی پشت‌پا زد؟ و سرنوشت محتوم دل سپردن به آمریکا آمده است: 

"ضعف مفرط" و "وابستگی" رژیم پهلوی به غرب آنچنان زیاد بود که ایران در زمان جنگ جهانی دوم، عملا تبدیل به مستعمره‌ی کشورهای غربی شده بود. متفقین گرچه قول داده بودند به ایران آسیبی وارد نکنند، اما مانند همه‌ی قول‌هایشان، این هم چیزی جز فریب و دروغ نبود. کشورهای آمریکا، انگلستان و شوروی هر ماه چیزی نزدیک به ۴۰۰ میلیون ریال در ایران هزینه می‌کردند. در مقابل اما دولت پهلوی، هیچگونه برنامه‌ای برای حل مشکلات مردم نداشت به‌طوری‌که شاخص هزینه‌ی زندگی بین سال‌های ۱۳۱۸ تا ۱۳۲۳ نزدیک به ۷۰۰ درصد افزایش یافت.
در همین حال، تورم بیش از حد به‌دلیل مصرف زیاد و همینطور احتکار کالاها توسط نیروهای اشغالگر، موجب کمبود کالاهای اساسی و ضروری مردم شد. مثلا در پاییز ۱۳۲۱ "بحران نبود نان" در ایران به‌وجود آمد تا جایی‌که در آذرماه، دانش‌آموزان تهرانی مدارس خود را تعطیل و به سمت بهارستان به نشانه‌ی اعتراض حرکت کردند. در میانه‌ی راه، مردم هم به آنها پیوستند و شعار می‌دادند "یا مرگ یا نان". حکومت پهلوی اما به جای حل مشکل مردم، ارتش را وارد معرکه کرد و به سوی مردم تیراندازی کردند به‌طوری که ده‌ها نفر کشته و زخمی شدند.
نیاز آمریکا به تسلط بر ایران
در این میان، محمدرضا پهلوی سعی کرد تا با نزدیک شدن به آمریکا، و اخذ کمک‌های متعدد مالی و انسانی، بر بحران‌ها فائق آید. از آن طرف آمریکا نیز به شدت نیازمند تسلط بر ایران بود. چراکه سرزمین ایران از منظر استراتژیک، در منطقه‌ی "هارتلند" (قلب زمین) واقع شده است، یعنی جایی‌که شاهراه و نبض انرژی جهان محسوب می‌شود. علاوه بر این، مساحت بزرگ سرزمین ایران، جمعیت زیاد، وجود منابع و ذخائر متعدد زمینی (نفت، گاز، سنگ‌های گران‌قیمت و...)، همجواری با خلیج فارس و دریای عمان در جنوب و دریای خزر در شمال، وجود همسایگان متعدد در پیرامون سرزمین و ده‌ها مؤلفه‌ی دیگر، از جمله موضوعاتی است که اهمیت سوق‌الجیشی ایران را افزایش داده است. در کنار این موضوعات، ایالات متحده که بعد از جنگ جهانی دوم، عملا وارد فضای "جنگ سرد" با اتحاد جماهیر شوروی شده بود، برای جلوگیری از نفوذ این کشور در ایران و به تبع آن منطقه، نیازمند استیلا بر امورات ایران بود. از همین روی، ایران به یکی از بزرگ‌ترین دریافت‌کنندگان تجهیزات نظامی آمریکا تبدیل شد و انبوهی از تجار و کارخانجات آمریکایی در ایران مستقر شد. در یکی از اسناد کشف‌شده از لانه‌ی جاسوسی آمریکا در این‌باره چنین آمده است: "در خلیج فارس، ما می‌خواهیم در عین حالی که از دسترسی خود به منطقه و نفت آن حفاظت می‌کنیم، نفوذ شوروی و کشورهای افراطی عرب را هم مهار کنیم. به همین دلیل، ما همکاری منطقه‌ای برای امنیت را به سرکردگی ایران و عربستان سعودی ترغیب می‌کنیم و تجهیزات و خدمات دفاعی را به مقادیر زیاد به کشورهای دوست می‌فروشیم. "
 آمریکا اقتصاد و کشاورزی ایران را فلج کرد
فروش تجهیزات نظامی به شاه به بهانه‌‌ی واهی مقابله با کمونیسم اما همه‌ی ماجرا نبود. مقامات آمریکایی که به دنبال وابستگی هرچه بیشتر ایران به خود بودند، در زمینه‌ی دادوستدهای غیرنظامی نیز شاه ساده‌لوح را به شدت چاپیدند به‌طوری‌که "ریچارد هلمز" سفیر آمریکا در زمان نیکسون در ایران درباره‌ی مناسبات اقتصادی با ایران چنین می‌گوید: "مهم‌ترین تحولات در روابط ایران با آمریکا، افزایش صادرات غیرنظامی آمریکا به ایران است. این صادرات در چند سال گذشته از حدود چهارصد میلیون دلار در سال ۱۹۷۲ به بیش از دو میلیارد دلار در سال ۱۹۷۵ رسیده است و پیش‌بینی می‌شود که در پنج سال آینده، میزان تجارت دو جانبه به چهل میلیارد دلار برسد. " "ویلیام سولیوان"، دیگر سفیر آمریکا در ایران نیز درباره‌ی چگونگی سوء‌استفاده‌های ناعادلانه‌ی شرکت‌ها و مؤسسات آمریکایی در ایران می‌گوید: "بسیاری از شرکت‌ها و مؤسسات آمریکایی که در ایران مشغول کار بودند، در رشته‌های غیرنظامی فعالیت می‌کردند... بیشتر این شرکت‌ها بدون اینکه سرمایه‌ای در ایران به کار بیاندازند، قراردادهای خدماتی با دولت و مؤسسات ایرانی داشتند و بعضی از آنها هم به جای سرمایه‌گذاری، سرویس و خدمات خود را بر مبنای شرکت در سود حاصله، قرار داده بودند. "
بخشی دیگر از اقتصاد ایران نیز به‌واسطه‌ی اجرای طرح آمریکایی "اصلاحات ارضی"، دستخوش تغییرات و نابسامانی‌های عدیده شد به‌گونه‌ای که اولین نتیجه‌ی اجرای این طرح، وابستگی شدید کشاورزی ایران به آمریکا و سایر کشورها بود. یک سال پس از اجرای این طرح، تولید کشاورزی ایران به نصف کاهش یافت و با اجرای مرحله‌ی دوم آن، ایران ناگزیر به خرید ۶۰ هزارتن گندم از شوروی، ۲۵ هزارتن ذرت و ۱۴ هزارتن گندم از آمریکا شد. مجله‌ی اکونومیست در این‌باره نوشت: "ایران که قبل از انقلاب سفید قسمتی از محصولات کشاورزی خود را صادر می‌کرد، در سال ۱۹۷۷ مبلغ ۲/۶ میلیارد دلار را صرف واردات محصولات کشاورزی کرد. " ویلیام شوکراس نویسنده‌ی معروف روزنامه‌ی واشنگتن‌پست نیز چنین نوشت: "در فاصله‌ی ۱۹۷۰ تا ۱۹۷۶ بیش از ۵۰ هزار روستایی از زمین‌های خود محروم شدند، آن هم به خاطر هیچ! " امام خمینی () در دوم آبان‌ماه ۱۳۵۷ درباره‌ی این طرح آمریکایی سراسر زیان‌آور چنین فرمودند: "با اصلاحات ارضی خواستید کاری بکنید، برای آمریکا هم کردید آن کار را، و مأموریتتان را برای وطنتان هم انجام دادید و مأموریتی که آمریکا به شما داده بود، انجام دادید و یک مملکتی را محتاج کردید در همه‌چیز به آمریکا و خارج. "
مجموعه‌ی همین اقدامات بود که پایه‌های لرزان حکومت استبدای پهلوی را سست‌تر و لرزان‌تر کرد، به‌طوری‌که کارتر، همان رئیس‌جمهوری که ایرانِ زمانِ محمدرضا را "جزیره‌ی ثبات" نامیده بود، وقتی صدای انقلاب میلیونی مردم ایران را شنید، با نادیده گرفتن همه‌ی دم‌تکان‌دادن‌های محمدرضا برای او و اذنابش، صراحتا اعلام کرد: "شاه باید برود و در دنیای جدید دیگر جایی برای سلطنت نیست. " این، سرنوشت محتوم همه‌ی سرسپردگان به شیطان بزرگ است.  

برای مطالعه تمامی صفحات این شماره خط حزب الله اینجا را ببینید. 

انتهای پیام/ 

 

نظر شما