خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، امسال همزمان با آخرین روز بیست و ششمین دوره هفته کتاب جمهوری اسلامی ایران در نخستین روز آذر ماه، مراسم روز کتابگردی با حضور جمع گستردهای از مسئولان و فعالان فرهنگی، هنری، سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و ورزشی برگزار شد. روزی که کتابفروشیها رنگ و بوی دیگری به خود گرفته بودند و با استقبال خوبی از سوی مردم روبرو شدند.
برخی کارشناسان بر این باور هستند که این طرح در کنار همه رویدادهای فرهنگی، یکی از تاثیرگذارترین و بهترین طرحهای کتابی به شمار میآید و اما برخی دیگر معتقدند که اجرای چنین طرحهایی کمک زیادی به رونق نقدینگی در میان کتابفروشان نمیکند.
به همین بهانه، ایبنا میزبان نادر قدیانی؛ مدیر انتشارات قدیانی، حمیدرضا شعبانی؛ مدیر کتابفروشی دف، مهرشاد کاظمی؛ معاون فرهنگی و رسانهای اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان تهران و نیکنام حسینیپور؛ مدیرعامل موسسه خانه کتاب بود تا درباره تاثیرات روز کتابگردی بر فعالیت صنعت نشر و رونق کتابفروشیها گفتگو داشته باشیم.
به عنوان اولین سوال، به نظر شما در پنج سالی که طرح کتابگردی برگزار شده، توانسته به جایگاه اصلی و مورد نظر برسد یا خیر؟
نادر قدیانی: معتقدم احمد مسجد جامعی مردی خلاق با فکرهای نو در حوزه فرهنگ و هنر به خصوص در حوزه کتاب و نشر است، در چهار دهه پس از انقلاب اسلامی ایران اقدامات مختلف زیادی در حوزه فرهنگ و کتاب انجام شده است، اما گاهی شاهد هستیم که با یک بیانیه و معرفی طرح جدید از سوی او در حوزه فرهنگی کشور اتفاق جدیدی رخ میدهد. سالها قبل که من جوان 18 سالهای بودم در غرب تهران کتابفروشی داشتیم، آن زمان در مناسبتهای مختلف به ایستگاه حسنآباد میرفتیم و پای منبر سخنان آیتالله مصطفی مسجدجامعی؛ پدر احمد مسجدجامعی مینشستیم. اوایل دهه 70 زمانی که او به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی آمد، چهرهای آشنا برای من و بسیاری از اهالی نشر بود. مسجدجامعی در مدت 27 سال ابتکاراتی مثل هفته کتاب، نمایشگاههای استانی کتاب، نمایشگاه قرآن، ناشر نمونه سال و دهها موارد دیگر در حوزه سینما و تئاتر را پایهگذاری کرد. میتوان گفت کمتر دورهای بوده است که دولتها و وزرا تغییر کنند و این حرکتها را که در دوره وی پایهگذاری شده بودند را کنسل کنند. همچنین در آن دوران نشریهای به نام «کتاب هفته» منتشر میشد که احمد مسجدجامعی از بنیانگذاران آن بود، نشریهای که اکنون تعطیل شده است در حالی که هر هفته ناشران به دنبال آن بودند و الان هم حتی راهاندازی چند صفحهای نشریه برای ناشران اهمیت دارد.
گاهی پیش میآید برخی از دوستان سوال میکنند؛ کتابگردی به چه معنا است که در پاسخ به آنها میگویم همانطور که عید نوروز همه به دیدن یکدیگر میروند، کتابگردی هم به نوعی دیدن کتابها است و عیدگردی فرقی با کتابگردی ندارد و هر دو از یک جنس هستند. یکی از جنس اجتماعی درباره نوروز و یکی هم از جنس فرهنگ مطالعه. میتوان گفت که در طول این سالها کتابگردی موجب رونق کتابفروشیها شده است و همه این مسائل باعث میشود کتابفروشیها به این روز فکر کنند و برنامههایی برای خود تدارک ببینند به عنوان مثال نویسندگان و شاعران را به کتابفروشی خود دعوت کنند و این موضوع موجب شده است که اهالی قلم و خانوادهها با هم دیدار داشته باشند. ما همزمان با روز کتابگردی در کتابفروشی خود، حدود پنج نفر از نویسندگان و شاعران کودک و نوجوان را دعوت کردم که برای بچهها و خانوادههایشان کتاب بخوانند. طبق گزارشات رسیده، غیر از گروه کودکان کار حدود 450 نفر از مردم عادی به دیدن نویسندهها آمدند؛ مشاوره گرفتند، برای کتابهایشان امضا گرفتند و حتی علاقهمندان نویسندگی هم برای ادامه مسیر به سراغ این افراد آمدند تا راه خود را طی کنند.
در این زمینه معتقدم چنین حرکتها و جنب و جوشها اتفاقهای مبارکی است که موجب میشود کتابفروشیها روز شلوغی را بگذرانند و از نظر اقتصادی نیز برای آنها رونق
به همراه دارد و همه این اقدامات قابل ستایش و تقدیر است. اما به نظر من برنامهریزهای این طرح، باید از هماکنون برای سال آینده آغاز شود، دستاندرکاران این حوزه نباید کار خود را تعطیل کنند و با مدیریت بهتر از الان به بهرهوری بهتر در سال آینده نزدیک شوند. در این میان باید دقت داشته باشیم بهگونهای جلو نرویم که همه فکر کنند فقط تعدادی کتابفروشی خاص خیابان کریمخان یا مقابل دانشگاه تهران در این طرح هستند، بلکه کتابفروشیهای قدیمی زیادی در گوشه و کنار تهران قرار دارند که باید به سراغ آنها رفت. یکی از نقدهای من این است که طرح کتابگردی از دایره مرکزی شهر خارج شود و به دیگر منطقههای تهران برویم و مسیرهای مختلف را در نظر داشته باشیم.
حمیدرضا شعبانی: میتوانم بگویم در طرح کتابگردی از ابتدا کار فوقالعادهای انجام شده است، موضع انتقادی نسبت به موضوع دارم که به اجرا برنمیگردد، زیرا طرح در چارچوب خود یک شور و حال و هیجان فوقالعادهای با امکانات و بضاعت تقریبا صفر و دست خالی در جامعه ایجاد کرده است. در روز کتابگردی مردم با شور و علاقه به کتابفروشیها میآیند. در این روز، کتابفروشی ما دیگر جا نداشت که پذیرای مردم باشد به طوری که تا ساعت 12 شب مردم پیوسته آمدند و رفتند و حتی میتوانم بگویم آخر شب کرکره را پایین کشیدیم و عدهای را از کتابفروشی راهی خانههایشان کردیم. در مجموع میتوانم بگویم برای همه زحمات و تلاشهایی که دلسوزانه انجام میشود، در مرحله اول دستمریزاد میگوییم و قدردانی میکنیم.
اما موضع انتقادی من به مساله دیگری، فرای موضوع اجرای طرح کتابگردی است، ما در کشورمان به طور کلی و اساسی، طرح جامع مدیریت آمایش شهری نداریم؛ یعنی طرحی که مبتنی بر دانش و ریاضیات باشد و دستگاههای مختلف را برای یک هدف خاص با هم متحد و بسیج کند. اساساً در کشورمان فاقد چنین مدیریتی هستیم به طوری که ادارهها، وزارتخانهها و سازمانها به صورت ناحیهای و پارتیزانی هر یک طرحهای ابتدایی را در دست میگیرند و با آزمون و خطا اجرا میکنند که گاهی موفق میشوند و گاهی ناموفق، در این بین معتقدم که کتابگردی یکی از این طرحهای موفق بوده است. اما باید توجه داشته باشیم که در چنین موقعیتی ممکن است بعضی از منابع و فرصتها از دست برود. همچنین چون چشمانداز مشخصی برای اینکه بدانیم به کجا میخواهیم برسیم نداریم و به دلیل اینکه نمیدانیم پلکان و هدفگذاری دوره آتی ما شامل چه مختصات و مشخصاتی است، ممکن است بعد از مدتی انگیزههای اجتماعی هم از بین برود به طوری که مردم پنج تا ۱۰ سال از طرح استقبال کنند و بعد به هر علتی به یک عادت تبدیل نشود که در اینصورت نتوانستیم رتبه جدیدی در این حوزه داشته باشیم.
بنابراین به دلیل فقدان مدیریت علمی و جامع در کشور که به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و موسسه خانه کتاب هم ربط ندارد و بهنظرم مسالهای ملی است و همیشه در طول این سالها وجود داشته است، در این بخش انتظار داریم بعد از مدتی ضایعات و خطاهایی برای برگزارکنندگان طرح پیش بیاید. به همین دلیل نسبت به طرحهایی که از ابتدا برنامهریزی ندارند و روی کاغذ پلتفرمی برای آنها آماده نشده و دستگاههای مختلف درگیر نشدهاند همیشه سوءظن داشتم. البته باید بگویم همواره به عنوان یکی از اعضای خانواده کتاب با این طرحها و برنامهها همراهی کردهام اما در عین حال نگاه نگرانی دارم و از مسئولان میخواهم اگر قرار است کار تداوم داشته باشد آن را بلندمدت ببینیم و فقط دوره مدیریت در این ماجرا تعریف نشود و دستگاههای مختلف را درگیر کنیم، رتبههایی را برای آن در نظر بگیریم و سکوهایی را طراحی کنیم و بگوییم که در بازههای زمانی مختلف قرار است به کجا برویم و این مسیر به اهالی نشر و مردم هم اطلاعرسانی شود.
مهرشاد کاظمی: طرح کتابگردی از سال ۱۳۹۳ کلید خورد، ما در قالب تورهای تهرانگردی به همراه جمعی از خبرنگاران و اعضای شورای شهر به یک منطقه شهرداری میرفتیم و تمام ابعاد تاریخی اجتماعی و مشکلات شهرسازی آن منطقه را بررسی میکردیم. کمکم زمانی که به همه مناطق رفتیم، تهرانگردی ما شکل موضوعی گرفت به عنوان مثال به موضوعات کتاب، پژوهش، تکیهگردی و محیطزیست توجه کردیم و کتابگردی از جمله موضوعاتی بود که روی آن فکر شد. اینجا باید بگویم که این کار دولتی نبود و اصلا نمیخواستیم دولت در اجرای آن دخیل باشد بلکه یک حرکت اجتماعی ـ فرهنگی بود. هدف این بود که موجی در جامعه ایجاد شود و مردم پای کار بیایند، البته رسالت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ترویج کتاب و کتابخوانی است و من نیز چون مسئولیت برنامه تهرانگردی را داشتم و از سوی دیگر در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی حضور داشتم، همواره در پنج دوره همراه گروه بودم. در این سالها مجموعههای مختلفی با کتابگردی همراهی کردند که خوشبختانه در دوره چهارم و پنجم موسسه خانه
کتاب در روز کتابگردی حضور پررنگی داشت. اما هدف ما این بود که این کار دولتی نباشد اما گفیم دولتیها اگر میخواهند به اجرای طرح کمک کنند. در اطلاعیه پنج دوره از تمام هنرمندان، اهالی قلم، مترجمان نویسندگان، روحانیون و مقامات لشگری و کشوری خواستیم در این روز حاضر باشند و به کتابفروشیها بیایند.
در کنار این موضوع برخی کتابفروشیها نیز به مناسبت این روز طرحها و ابتکاراتی داشتند؛ به عنوان مثال یک ناشر و کتابفروش که با چندین نویسنده کار میکند در روز کتابگردی نویسندگان خود را به کتابفروشی دعوت میکند، مردم به کتابفروشی میآیند نویسنده را میبینند، کتاب خریداری کرده و او کتاب را برایشان امضا میکند. زمانی که این کتاب خریداری شد به خانهها میرود و خوانده میشود و به نظرم این یعنی همان ترویج فرهگ کتاب و کتابخوانی. به نظر من این طرح در طول پنج دوره برگزاری بسیارتاثیرگذار بوده است و اگر بخواهیم آن را با اقدامات و طرحهای دیگر مقایسه کنیم میبینیم که در مدت پنج سال به شکوفایی بسیار خوبی رسیده است.
آیا آمار یا عدد و رقمی درباره کمک کتابگردی به رونق فعالیت کتابفروشان دارید؟
کاظمی: طبق آمار منتشر شده موسسه خانه کتاب، بیشتر از یک میلیارد تومان خرید کتاب طرح پاییزه کتاب در روز کتابگردی بوده است. همچنین من در روزهای اخیر در تماس با ۱۵ کتابفروش در نقاط مختلف شهر تهران متوجه شدم که فروش کتابفروشان بین ۱۸ و نیم تا ۵۰ درصد در روز کتابگردی بیشتر شده است. در این میان طبق صحبتهایی که با محسن جوادی؛ معاون فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی داشتیم قرار شد روز کتابگردی در تقویم اجرایی وزارت ارشاد گنجانده شود. همانطور که در اردیبهشت ماه برای نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران، در آبان ماه برای هفته کتاب و در آذر ماه برای هفته پژوهش برنامهریزی میشود، برای روز کتابگردی نیز برنامه داشته باشد، زیرا اینروز مشارکت حداکثری مردم و هنرمندان است و لازم است که اطلاعرسانی بیشتری برای آن انجام شود.
در این زمینه میتوانم بگویم ما به اهدافی که مدنظرمان بوده است، رسیدهایم. سال اول اجرای طرح به یاد دارم که روز کتابگردی با روزی مصادف شد که باراک اوباما به یک کتابفروشی رفت و کتاب خریداری کرد، که همزمانی آن با روز کتابگردی جالب بود. همچنین در طول سالهای بعد مطلع شدم که تعدادی از ایرانیان در کشورهای دیگر مثل روسیه و آلمان به کتابفروشیها رفتهاند و کتاب خریداری کردهاند. در این زمینه شاید بلندپروازانه باشد اما چون کتابگردی یک حرکت مردمی است به نظرم در آینده نزدیک اجرا میشود اما خوب است جهان بداند که مردم ایران در طول سال یک روز به کتابفروشیها میروند و کتابگردی میکنند و کتاب خریداری میکنند و در سالهای آینده با تبلیغات رسانهای گسترده میتوان به طوری برنامهریزی کرد که روزی در دنیا برنامهریزی کرد که مردم به همراه خانوادههایشان به کتابفروشیها بروند و کتاب خریداری کنند.
نیکنام حسینیپور: به نظر من مدیران ما در ایران چند دسته هستند؛ برخی مدیران تاسیسی هستند، برخی دیگر کار مدیران دیگر را ادامه میدهند. به نظر من احمد مسجدجامعی از مدیران تاسیسی بوده، به طوری که در هر مقام و جایگاهی که بوده در نهادسازی حوزه فرهنگ گوی سبقت را از بقیه مسئولان ربوده است. پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران وزرای زیادی در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی آمدند و برخی بعد از دوره وزارت خیلی به حوزه فرهنگ وارد نشدند و کار قبل از وزارت خود ادامه دادند اما مسجدجامعی تنها کسی بود که قبل، حین و پس از دوران وزارت با اصحاب فرهنگ و هنر ارتباط و تعامل داشته و آن را حفظ کرده است. زمانی که وزیر یا معاون فرهنگی بود، حتی الان که در شورای اسلامی شهر تهران است به شکل دیگری دغدغه حوزه فرهنگ را داشته و یک فرد فرهنگی کامل است که علاقهمندی او به حوزه کتاب بیشتر بوده است و میتوان گفت از او انتظار میرود که چنین پویشهایی را دنبال کند.
کتابگردی نیز با این هدف آغاز شد که دولتی نشود و فکر میکنم یکی از رموز موفقیت طرحها این است که دولتی نشوند و زیرا اگر رنگ و بوی دولتی بگیرند و در تقویم سالیانه قرار گیرد، نگاه عملکردی به آن میشود ولی اگر مردمی باشد یک پویش است و نیازی به جلسات، برنامهریزی و بودجه خاصی نیست. باید سعی کنیم خیلی از برنامهها را مردمی کنیم و یکی از موفقیتهای کتابگردی این است که نگاه مردمی جایگزین نگاه دولتی شده است.
در این میان فکر میکنم که در طرح کتابگردی چند اتفاق در حال رخ دادن است؛ نخست حضور همه اقشار مختلف جامعه شامل هنرمندان و اصناف مختلف به طوری که موضوع کتاب برای جامعه عمومی شده است و مردم به تبع گروههای مرجع در کتابفروشیها حضور پیدا میکنند و ادامه این پویش منجر به فروش کتاب میشود. موضوع دیگر بحث اقتصاد نشر است که اهمیت ویژهای دارد و البته یکی از جنبههای کتابگردی است. جنبه دیگر طرح این است که کتابگردی موجب میشود بسیاری از مسائل، مشکلات و دغدغههای ناشران و کتابفروشان جنبه عمومیتر پیدا کند به طوری که با حضور اصحاب رسانه و مسئولان در کتابفروشیها فعالان این حوزه بتوانند از نزدیک مشکلات خود را مطرح کنند
و در تصمیمگیری مسئولان موثر باشد تا با سرعت و دقت بیشتری انجام شود.
در کتابگردی امسال اتفاقات مختلف دیگری هم روی داد؛ به عنوان مثال برای ادامه فعالیت برخی کتابفروشیهایی که در حال تعطیلی بودند تصمیمگیر شد. کتابفروشی ایرانیان از جمله محلهایی بود که کتابفروش قصد داشت مغازهاش را بفروشد، در آنجا مدیران شهری بدون اینکه به جلسه و بررسی و تخصیص اعتبار نیازی باشد، حضور پیدا کردند و قرار شد این کتابفروشی به سبک قدیمی بازسازی و احیا شود. به نظرم رخداد این موضوع یکی از برکات طرح کتابگردی بود و باید چنین کارهایی در زمینه حل مشکلات ناشران و کتابفروشان در این روز بیشتر داده شود و مسئولان تصمیمهای عملیاتی روی موضوع بگیرند.
من قبل از اجرای کتابگردی امسال در دیدار با احمد مسجدجامعی به این نکته تاکید کردم که تلاش کنیم این طرح به مرور به ضد خودش تبدیل نشود یعنی صرفا این طرح در مکانهایی که انباشت کتابفروش و ناشر است مثل خیابان انقلاب و خیابان کریمخان نباشد و نگاه ما به کتابفروشی محلهها بیشتر باشد و در سالهای آینده نیز روی این موضوع تاکید شود. در این زمینه حتی کتابفروشیهایی در مناطق مختلف تهران از شهرری تا پیروزی تا غرب تهران شناسایی و به مسئولان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی اعلام کردم و هدف اصلی این بود که کتابفروشیهای محلی تقویت شده و دیده شوند. بسیاری از کتابفروشیهای محلی اکنون در گمنامی مشغول فعالیت هستند اما کارهای چشمگیری انجام میدهند سرزدن مدیران باعث ایجاد انگیزه در میان آنها میشود.
همچنین نکته دیگری که روی آن تاکید داشتیم این بود که طرح کتابگردی فقط به تهران منحصر نشود، خوشبختانه از سال گذشته اقداماتی برای عملیاتی شدن آن انجام شده است و امسال نیز استانداران، فرمانداران و مسئولان محلی همزمان با روز کتابگردی از کتابفروشیها بازدید داشتند. در این میان به نظر میآید روحانیت باید در این طرحها بیشتر وارد شود، من احساس میکنم جنس روحانیت با کتاب است، ائمه جمعه و حوزههای علمیه نیز به بحث کتابگردی و کتابخوانی وارد شوند تا تاثیر بیشتری داشته باشد و همه افراد احساس کنند نیاز است که به فضای کتابفروشیها وارد شوند.
همچنین یکی از شرطهای فعالیتهای فرهنگی استمرار در اجرای آن است، تلاش کنیم طرحها مقطعی نباشد، زیرا استمرار کتابگردی مهم است و شاید بتوانیم به صورت غیررسمی بدون اینکه در تقویم رسمی کشور درج شود این عادت ایجاد شود که پنجشنبه آخر هفته کتاب به نام روز کتابگردی ثبت شود و در تقویم غیررسمی قرار گیرد و در جو دولتی و رسمی قرار نگیرد. همچنین از قبل برای آن برنامهریزی شود و گستره جغرافیایی آن را در شهر تهران توسعه دهیم.
کتابفروشان با مشکلات مختلف اقتصادی در سالهای اخیر روبرو شدهاند، از سوی دیگر توسعه فضای دیجیتال و فروش اینترنتی کتاب نیز از مشتریان آنها کاسته است. به نظر شما کتابگردی با یک روز در سال میتواند برای حضور مردم در کتابفروشیها در بقیه روزها اثرگذار باشد؟
حسینیپور: من در صحبتهایم گفتم شاید یکی از اهداف این طرح در اوایل اجرای آن بحث فروش و اقتصاد نشر بوده است، اما به مرور با حضور نویسندگان و مترجمان، برگزاری جشنهای امضا و رونمایی کتاب و برنامههای فرهنگی مختلف قطعا به فروش بیشتر کتابفروشان دامن میزند و در آن روز اتفاقات مثبتی رخ میدهد. کتابگردی یک پویش اجتماعی و مردمی است که بخشی از آن به فعالیت کتابفروشان مرتبط است، به طوری که خود کتابفروشان آن را در روزهای دیگر ماه آن را ادامه بدهند. به نظرم این هنر کتابفروش است که با توجه به ظرفیت محله و منطقهای و بومی که در آن قرار دارد با برنامهریزیهای مختلف مردم را به سمت فروشگاه خود جذب کند تا کتابفروشی به عنوان پاتوق فرهنگی برای مردم باشد. در خیلی از کتابفروشیها این برنامهها رخ میدهد اما خیلی از کتابفروشیها به خصوص در استانها چنین اقداماتی را دنبال نمیکنند و اغلب هم فروش پایینی دارند و این موضوع به متراژ ارتباطی ندارد چون نهادهای مختلف در اجرای جشن و پویش مشارکت خواهند داشت.
شعبانی: پاسخ روشن من به سوال شما خیر است. اگر فقط یک روز در سال طرح کتابگردی برگزار شود، باید گفت که پاسخ دقیقی برای رفع مشکلات ناشران و کتابفروشان نیست. من فکر میکنم طرح کتابگردی مثل سرمه چشم بانوی فرهنگ است کاری ظاهری، دلربا و خوب است که در جای خود تایید میشود اما صنف ما مشکلاتی دارد که مثل زخم روی صورت است؛ به عنوان مثال ممیزی کتاب. باید برای این موضوع چارهجویی کنیم. بعضی دولتها که سرکار میآیند این زخم را عمق میبخشند و برخی دیگر در جهت التیام آن نقش دارند.
معتقدم مسایل ریشهای در حوزه فرهنگ و کتاب وجود دارد که همه مردم باید به آن دقت داشته باشند؛ از یکسو ما شاهد تغییر و تحولات دنیا مثل رشد فضای مجازی و تکنولوژیهای جدید هستیم و از سوی دیگر در مساله توسعه نشر مشکلات خرد و کوچک داریم. باید ادعا کنم که در مساله توسعه نشر وامانده شدهایم و نمیدانیم این توسعه را با توجه به تغییر و تحولات بزرگ دنیا چطور باید انجام بدهیم.
وزیر ارتباطات که جوانترین وزیر کابینه است بارها در سخنان خود به اینترنت اشیا اشاره کرده و گفته است در آیندهای نه چندان دور همه چز در دنیا به وسیله اینترنت کنترل میشود.
در چنین فضایی نویسندهای با چند صدهزار نفر فالوئر در فضای مجازی داستانهای خود را بر روی صفحه مجازیاش قرار میدهد، دوستان او در لحظه میتوانند داستانکهایش را بخوانند و نظر بدهند و نویسنده نیز در همان زمان آرا و نظرات مردم را بخواند. اما برای صدور مجوز ۵۰۰ نسخه از کتاب کاغذیاش طرح سوال از وزیر در مجلس مطرح میشود، متوجه میشوم ما در کشورمان آمادگی لازم برای استقبال از تغییر و تحولات بزرگ را نداریم.
ما ناشران و کتابفروشان همیشه باید موضع مطالبهگری خود را در کمال احترام و صمیمت نسبت به مدیران جامعه محفوظ نگه داریم و این حق انسانی ما است که دوستی ما با مدیران دولتی برقرار باشد اما مطالباتی هم داشته باشیم.
در کل بهر این باورم کتابگردی فقط پرداختن به ظاهر زیبای قضیه است، این میهمانی و ضیافت یک روز در سال کافی نیست و در این زمینه مسائل اساسی وجود دارد که مدیران باید نسبت به آن توجه کنند و نباید بگذارند که انباشته شوند و به شیوههای گذشته بازنگری کنند.
همانطور که میدانید نقدهای مختلفی هم به این رویداد فرهنگی وجود دارد، برخی میگویند یک عده مسئول در یک روز میآیند به کتابفروشیها و میروند تا سال آینده، یا اینکه هرسال یک عده آدم مشابه میآیند و میروند و جریان کتابگردی را بیشتر مسئولان برگزار میکنند؛ نه مردم. ضمن اینکه نه در محلات و شهرهای کوچکتر نیز کمتر شاهد کتابگردی هستیم. در این میان چطور میشود این جریان را به عنوان یک پویش اجتماعی تقویت کرد؟
کاظمی: به نظر من مساله روز کتابگردی را باید در حد روز کتابگردی ارزیابی کنیم. کتابگردی نیامده که مشکلات نشر کشور را حل کند یا پاسخگوی مشکلات ناشران باشد و یک برنامه و پویش مردمی اجتماعی و فرهنگی است که در حد خودش موفق بوده است. اگر با کارهای مشابه در این حوزه مقایسه شود میتوان گفت که کتابگردی یکی از اقدامات موفق در این زمینه بوده است و حضور هنرمندان خیلی زیاد بوده است. در راسته کتابفروشیهای مختلف بسیاری از هنرمندان و مجریهای معروف در نقاط مختلف شهر در کتابگردی شرکت کردند و فقط به خیابان انقلاب و کریمخان زند محدود نبوده است. این طرح حتی در شهرهای مختلف کشور مثل بوشهر و یکی از بندرهای آن، یزد، اصفهان، قروه کردستان، قرچک ورامین و شهر نور نیز این طرح اجرا شده و در حد خودش خوب بوده است.
به نظر من کتابگردی تاثیر زیادی در کتابفروشیها داشته است و در اقتصاد نشر هم بیتاثیر نبوده است؛ آنچنانکه گفتم کتابفروشان در فروش خود ۱۸ و نیم تا ۵۰ درصد رشد داشتند و به طور کلیحتم دارم این رویداد تکان دستِ کم کوچکی را در اقتصاد کتاب ایجاد کرده است. با این وجود تاکید دارم که این روز، یک روز نمادین است؛ به این معنا که خرید کتاب در این روز در سبد خانواده قرار گیرد. بارها و بارها میگوییم چیپس و پفک قیمت زیادی دارند و حتی قیمت یک پیتزا با قیمت کتاب یکسان است، ما سعی داریم بگوییم در این روز نمادین کتاب در سبد خانواده قرار گیرد و ماه آینده هم استمرار داشته باشد.
و در این میان برای توسعه این طرح در دیگر ماههای سال چه باید کرد و چه اقداماتی به رونق فعالیت اهالی نشر کمک میکند؟
کاظمی: به نظر من وقتی به مرور خرید کتاب در روز کتابگردی در میان خانوادهها به عادت تبدیل شود، کتاب در ماههای بعد هم در سبد خانوادهها قرار میگیرد. وقتی خانواده یک کتاب برای فرزندش خریداری کرده، آن کودک ماه بعد کتاب جدیدی از پدر و مادرش مطالبه میکند.
از سوی دیگر من معتقدم که وضعیت نشر کشور خیلی هم خراب نیست، در حوزههای دیگر نیز مشکلات اقتصادی وجود دارد. از سوی دیگر تیراژ روزنامهها پایین آمده است زیرا مردم خبرها را از طریق تلفن همراهشان میخوانند و دیگر روزنامهها کارکرد خود را ندارند و جنبه خبری اهمیت ندارد و تحلیل مهم است. باید در حوزه کتاب به دنبال راهکارهای دیگر برویم تا مردم را به سمت آن ترغیب کنیم. میتوان گفت که مجوز موسسات و نشر در طول پنج سال اخیر اصلا کاهش نداشته و درخواست برای تاسیس انتشارات پایین نیامده است، همچنین عناوین انتشار کتابها نیز کاهش نداشته و بیشتر هم شده، هرچند تیراژ کتابها پایین آمده است و در این زمینه معتقدم دولت باید در زمینههای مختلف به ناشران در زمینه تعدیل امور مالیاتی و رفع دغدغهها و مشکلات مالی کمک و و از آنها حمایت کند.
نمایشگاههای کتاب در تهران و استانها از جمله برنامههای حمایتی ما برای ناشران به شمار میآید. در هفته کتاب نمایشگاههای کتاب مختلفی را در پاکدشت برگزار کردیم که ۱۰۸ میلیون تومان کتاب در این نمایشگاه فروخته شد، همچنین در شهرری، اسلامشهر و دیگر شهرها هم نمایشگاه کتاب با مشارکت ارگانهای مختلف برگزار کردیم. اینها اتفاقات خوبی است که در بازار کتاب رخ میدهند و نشان میدهند اقتصاد نشر آنقدرها هم که میگویند، ضعیف نیست.
قدیانی: معتقدم همه کسانی که به دنبال اجرای طرحهای مختلف مثل کتابگردی و دیگر برنامهها هستند به دنبال یک انگیزه هستند و آن رشد کتابخوانی است. اما چگونه میشود این کارهای مختلف را به مردم معرفی کرد؟ من به عنوان یک فرد عادی دوست دارم به یک سایت وارد شوم و ببینم کتابفروشی در نزدیکی محله من کجا واقع شده است؟
اتحادیه
ناشران و کتابفروشان تهران در یک سایت فهرستی از اعضای خود را دارد، اما در اینجا توقع ما از موسسه خانه کتاب این است که روی این موضوع توجه بیشتری داشته باشد تا من در یک شهرستان دور هم بتوانم از کتابفروشی نزدیک محلهام مطلع شوم و آدرس و شماره تلفن آن را داشته باشم. به نظرم میتوان سامانه جامعی در این زمینه راهاندازی کرد، البته این اقدام نیازمند بودجه است اما چه اشکالی دارد اگر به عنوان مثال ما یک دوره طرح فصلی کتاب را برگزار نکنیم و بودجه آن را برای اطلاعرسانی به مردم هزینه کنیم؟ اگر بتوانیم کل کتابفروشیهای سراسر کشور را در یک سامانه سراسری معرفی کنیم کمک زیادی به مردم میشود. ما باید سایت بزرگی راهاندازی کنیم و همه کتابفروشان در آن عضویت داشته باشند تا خلاءهای موجود در حوزه اطلاعرسانی برطرف شود.
موضوع دیگر این است که مساله رونمایی کتاب در اوج دهه گذشته رونق پیدا کرده است و کتابگردی هم به نوعی به رونماییها کمک میکند، به طوری که در این روز تعداد زیادی از کتابفروشیها مراسم رونمایی داشتند و جمعی از نویسندگان آنها آمده بودند که به رونق کتابفروشیها کمک میکرد و در این روزها یک سایت و سامانه جامع میتواند اطلاعات این نشستها را به مخاطبان بدهد.
همچنین در سالهای آینده میتوانیم در روز کتابگردی به جای اینکه به صورت چند دقیقهای به راسته کتابفروشیهای خیابان انقلاب برویم، طوری برنامهریزی کنیم که به پنج کتابفروشی برویم و در هرکدام یکساعت بنشینیم و مردم و ناشران در این زمانها حرفهای خود را بزنند. بنظرم شاید این کار بیشتر مفید باشد تا اینکه دو دقیقه در هر کتابفروشی حضور داشته باشیم.
یکی دیگر از کارها این است که میتوان در روز کتابگردی از هر کتابفروشی یک قفسه کتابخوانی خریداری کرد و پس از آن مجتمعهای مسکونی بالای ۵۰ متر را شناسایی کنیم و همه کتابگردها این قفسه را به آن ساختمان اهدا کنند و بعد ساکنان کتابهای خود را در آنجا قرار دهند و در یک روز حداقل ۵۰ کتابخانه راهاندازی میشود و اقدامی است که نیازی به هزینه زیادی ندارد و از قفسههای قدیمی میتوان برای اینکار استفاده کرد و مردم را به سمت کتابخوانی تشویق و ترغیب کرد. همچنین باید به مدارس توجه کنیم و کتابگردی را به مدارس بکشانیم تا دانشآموزان هم به سمت استفاده از آن ترغیب شوند.
حسینیپور: کتابخانههای خانگی در گذشته جشنوارهای داشته که توسط انجمن نویسندگان کودک و نوجوان برگزار میشد و در سالهای اخیر تعطیل شده بود اما امسال به دستاندرکاران گفتم که بار دیگر این جشنواره را راه بیندازند زیرا زندگیهای آپارتماننشینی فرهنگ خاص خود را دارند و میتوان در لابی آنها کتابخانه تاسیس کرد.
در زمینه اطلاعرسانی هم در سایت خانه کتاب همه کتابهای چاپ شده ایران اطلاعرسانی میشود، و خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) نیز در زمینه اطلاعرسانی اخبار و اطلاعات حوزه کتاب فعالیت میکند و بهزودی نیز هر هفته اخبار مربوط به کتابهای پرفروش منتشر خواهد شد.
از سوی دیگر بهتر است خانوادهها را در طرح کتابگردی درگیر کنیم و برای پدر مادر و فرزند درگیری ذهنی ایجاد کنیم و خاطره خوبی از این روز برای آنها بسازیم، به طوری که خانوادهها روزشماری کند که سال آینده روز کتابگردی چه زمانی است و این خاطره باید آنقدر شیرین باشد که خانوادهها به کتابگردی در کتابفروشیهای محلهشان ترغیب شوند.
موضوع دیگری که فکر میکنم طرح آن خالی از لطف نباشد، بررسی میزان مشارکت نمایندگان مجلس شورای اسلامی، خصوصا نمایندگان کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی در طرحهایی نظیر کتابگردی است. به نظرم رسانههای باید از اعضای این کمیسیون سئوال کنند که آیا در روز کتابگردی، به کتابفروشی محله خودشان سر زدهاند و به این کمپین و پویش پیوستهاند یا خیر؟ آیا با حضور در این طرح، با دغدغهها و مشکلات حوزه نشر و کتابفروشان آشنا شدهاند؟ بههرحال کمیسیون فرهنگی باید دغدغه فرهنگ داشته باشد و این یک مطالبه جدی استو باید پرسید چرا به ناشران و نویسندگان در مقایسه با سلبریتیها و هنرمندان سینمایی، کمتر توجه میشود؟
شعبانی:من هم معتقدم که راهاندازی سایت اطلاعرسانی ناشران و کتابفروشان یک ضرورت است که آقای قدیانی به آن اشاره کرد و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نیز باید روی آن سرمایهگذاری کند و به فضای نشر ما کمک زیادی میکند.
البته نقدی هم به موضوع کمک دارم، کمک به ناشران و کتابفروشان برای صنف ما تحقیرآمیز شده است در حالی که این کار را باید به چشم سرمایهگذاری برای آینده کشور ببینیم. هرچه ارشاد در این حوزه تلاش کند و متولیان دستگاههای فرهگی به این عرصه وارد شود و طرحها و آئیننامهها در این زمینه تدوین شود حمایت صنف نشر و کتابفروشی نیست، سرمایهگذاری برای آینده صنعت نشر و پیشرفت و توسعه است زیرا همه مشاغل به کتاب و دانش وابسته هستند. بعضی از کارها مثل برگزاری نمایشگاههای استانی و طرحهای فصلی در بوته نقد قرار گرفته است، زیرا برخی از همکاران صنفی ما موافق برگزاری آنها نیستند.
اگر طرحها واجد کیفیت مطالعات جامع باشند ممکن است یک قسمت تقویت و یک قسمت دیگر تضعیف شود و اگر واجد خصوصیت مطالعاتی از پیش از اجرا و انجام باشند از اینکه جدول هزینه فایده به نفع یک ستون ارتقا پیدا کند و به ضرر یک ستون دیگر باشد، پرهیز میکنند. به نظرم این کارها باید متوازن عمل شود و اغلب در نمایشگاههای استانی کتابفروشیهای هر شهر ضرر میکنند و آسیب میبینند. در این زمینه مساله را نباید از زاویه کمک ببینیم.
∎
برخی کارشناسان بر این باور هستند که این طرح در کنار همه رویدادهای فرهنگی، یکی از تاثیرگذارترین و بهترین طرحهای کتابی به شمار میآید و اما برخی دیگر معتقدند که اجرای چنین طرحهایی کمک زیادی به رونق نقدینگی در میان کتابفروشان نمیکند.
به همین بهانه، ایبنا میزبان نادر قدیانی؛ مدیر انتشارات قدیانی، حمیدرضا شعبانی؛ مدیر کتابفروشی دف، مهرشاد کاظمی؛ معاون فرهنگی و رسانهای اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان تهران و نیکنام حسینیپور؛ مدیرعامل موسسه خانه کتاب بود تا درباره تاثیرات روز کتابگردی بر فعالیت صنعت نشر و رونق کتابفروشیها گفتگو داشته باشیم.
به عنوان اولین سوال، به نظر شما در پنج سالی که طرح کتابگردی برگزار شده، توانسته به جایگاه اصلی و مورد نظر برسد یا خیر؟
نادر قدیانی: معتقدم احمد مسجد جامعی مردی خلاق با فکرهای نو در حوزه فرهنگ و هنر به خصوص در حوزه کتاب و نشر است، در چهار دهه پس از انقلاب اسلامی ایران اقدامات مختلف زیادی در حوزه فرهنگ و کتاب انجام شده است، اما گاهی شاهد هستیم که با یک بیانیه و معرفی طرح جدید از سوی او در حوزه فرهنگی کشور اتفاق جدیدی رخ میدهد. سالها قبل که من جوان 18 سالهای بودم در غرب تهران کتابفروشی داشتیم، آن زمان در مناسبتهای مختلف به ایستگاه حسنآباد میرفتیم و پای منبر سخنان آیتالله مصطفی مسجدجامعی؛ پدر احمد مسجدجامعی مینشستیم. اوایل دهه 70 زمانی که او به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی آمد، چهرهای آشنا برای من و بسیاری از اهالی نشر بود. مسجدجامعی در مدت 27 سال ابتکاراتی مثل هفته کتاب، نمایشگاههای استانی کتاب، نمایشگاه قرآن، ناشر نمونه سال و دهها موارد دیگر در حوزه سینما و تئاتر را پایهگذاری کرد. میتوان گفت کمتر دورهای بوده است که دولتها و وزرا تغییر کنند و این حرکتها را که در دوره وی پایهگذاری شده بودند را کنسل کنند. همچنین در آن دوران نشریهای به نام «کتاب هفته» منتشر میشد که احمد مسجدجامعی از بنیانگذاران آن بود، نشریهای که اکنون تعطیل شده است در حالی که هر هفته ناشران به دنبال آن بودند و الان هم حتی راهاندازی چند صفحهای نشریه برای ناشران اهمیت دارد.
گاهی پیش میآید برخی از دوستان سوال میکنند؛ کتابگردی به چه معنا است که در پاسخ به آنها میگویم همانطور که عید نوروز همه به دیدن یکدیگر میروند، کتابگردی هم به نوعی دیدن کتابها است و عیدگردی فرقی با کتابگردی ندارد و هر دو از یک جنس هستند. یکی از جنس اجتماعی درباره نوروز و یکی هم از جنس فرهنگ مطالعه. میتوان گفت که در طول این سالها کتابگردی موجب رونق کتابفروشیها شده است و همه این مسائل باعث میشود کتابفروشیها به این روز فکر کنند و برنامههایی برای خود تدارک ببینند به عنوان مثال نویسندگان و شاعران را به کتابفروشی خود دعوت کنند و این موضوع موجب شده است که اهالی قلم و خانوادهها با هم دیدار داشته باشند. ما همزمان با روز کتابگردی در کتابفروشی خود، حدود پنج نفر از نویسندگان و شاعران کودک و نوجوان را دعوت کردم که برای بچهها و خانوادههایشان کتاب بخوانند. طبق گزارشات رسیده، غیر از گروه کودکان کار حدود 450 نفر از مردم عادی به دیدن نویسندهها آمدند؛ مشاوره گرفتند، برای کتابهایشان امضا گرفتند و حتی علاقهمندان نویسندگی هم برای ادامه مسیر به سراغ این افراد آمدند تا راه خود را طی کنند.
در این زمینه معتقدم چنین حرکتها و جنب و جوشها اتفاقهای مبارکی است که موجب میشود کتابفروشیها روز شلوغی را بگذرانند و از نظر اقتصادی نیز برای آنها رونق
چنین حرکتها و جنب و جوشها اتفاقهای مبارکی است که موجب میشود کتابفروشیها روز شلوغی را بگذرانند و از نظر اقتصادی نیز برای آنها رونق به همراه دارد و همه این اقدامات قابل ستایش و تقدیر است
حمیدرضا شعبانی: میتوانم بگویم در طرح کتابگردی از ابتدا کار فوقالعادهای انجام شده است، موضع انتقادی نسبت به موضوع دارم که به اجرا برنمیگردد، زیرا طرح در چارچوب خود یک شور و حال و هیجان فوقالعادهای با امکانات و بضاعت تقریبا صفر و دست خالی در جامعه ایجاد کرده است. در روز کتابگردی مردم با شور و علاقه به کتابفروشیها میآیند. در این روز، کتابفروشی ما دیگر جا نداشت که پذیرای مردم باشد به طوری که تا ساعت 12 شب مردم پیوسته آمدند و رفتند و حتی میتوانم بگویم آخر شب کرکره را پایین کشیدیم و عدهای را از کتابفروشی راهی خانههایشان کردیم. در مجموع میتوانم بگویم برای همه زحمات و تلاشهایی که دلسوزانه انجام میشود، در مرحله اول دستمریزاد میگوییم و قدردانی میکنیم.
اما موضع انتقادی من به مساله دیگری، فرای موضوع اجرای طرح کتابگردی است، ما در کشورمان به طور کلی و اساسی، طرح جامع مدیریت آمایش شهری نداریم؛ یعنی طرحی که مبتنی بر دانش و ریاضیات باشد و دستگاههای مختلف را برای یک هدف خاص با هم متحد و بسیج کند. اساساً در کشورمان فاقد چنین مدیریتی هستیم به طوری که ادارهها، وزارتخانهها و سازمانها به صورت ناحیهای و پارتیزانی هر یک طرحهای ابتدایی را در دست میگیرند و با آزمون و خطا اجرا میکنند که گاهی موفق میشوند و گاهی ناموفق، در این بین معتقدم که کتابگردی یکی از این طرحهای موفق بوده است. اما باید توجه داشته باشیم که در چنین موقعیتی ممکن است بعضی از منابع و فرصتها از دست برود. همچنین چون چشمانداز مشخصی برای اینکه بدانیم به کجا میخواهیم برسیم نداریم و به دلیل اینکه نمیدانیم پلکان و هدفگذاری دوره آتی ما شامل چه مختصات و مشخصاتی است، ممکن است بعد از مدتی انگیزههای اجتماعی هم از بین برود به طوری که مردم پنج تا ۱۰ سال از طرح استقبال کنند و بعد به هر علتی به یک عادت تبدیل نشود که در اینصورت نتوانستیم رتبه جدیدی در این حوزه داشته باشیم.
بنابراین به دلیل فقدان مدیریت علمی و جامع در کشور که به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و موسسه خانه کتاب هم ربط ندارد و بهنظرم مسالهای ملی است و همیشه در طول این سالها وجود داشته است، در این بخش انتظار داریم بعد از مدتی ضایعات و خطاهایی برای برگزارکنندگان طرح پیش بیاید. به همین دلیل نسبت به طرحهایی که از ابتدا برنامهریزی ندارند و روی کاغذ پلتفرمی برای آنها آماده نشده و دستگاههای مختلف درگیر نشدهاند همیشه سوءظن داشتم. البته باید بگویم همواره به عنوان یکی از اعضای خانواده کتاب با این طرحها و برنامهها همراهی کردهام اما در عین حال نگاه نگرانی دارم و از مسئولان میخواهم اگر قرار است کار تداوم داشته باشد آن را بلندمدت ببینیم و فقط دوره مدیریت در این ماجرا تعریف نشود و دستگاههای مختلف را درگیر کنیم، رتبههایی را برای آن در نظر بگیریم و سکوهایی را طراحی کنیم و بگوییم که در بازههای زمانی مختلف قرار است به کجا برویم و این مسیر به اهالی نشر و مردم هم اطلاعرسانی شود.
مهرشاد کاظمی: طرح کتابگردی از سال ۱۳۹۳ کلید خورد، ما در قالب تورهای تهرانگردی به همراه جمعی از خبرنگاران و اعضای شورای شهر به یک منطقه شهرداری میرفتیم و تمام ابعاد تاریخی اجتماعی و مشکلات شهرسازی آن منطقه را بررسی میکردیم. کمکم زمانی که به همه مناطق رفتیم، تهرانگردی ما شکل موضوعی گرفت به عنوان مثال به موضوعات کتاب، پژوهش، تکیهگردی و محیطزیست توجه کردیم و کتابگردی از جمله موضوعاتی بود که روی آن فکر شد. اینجا باید بگویم که این کار دولتی نبود و اصلا نمیخواستیم دولت در اجرای آن دخیل باشد بلکه یک حرکت اجتماعی ـ فرهنگی بود. هدف این بود که موجی در جامعه ایجاد شود و مردم پای کار بیایند، البته رسالت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ترویج کتاب و کتابخوانی است و من نیز چون مسئولیت برنامه تهرانگردی را داشتم و از سوی دیگر در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی حضور داشتم، همواره در پنج دوره همراه گروه بودم. در این سالها مجموعههای مختلفی با کتابگردی همراهی کردند که خوشبختانه در دوره چهارم و پنجم موسسه خانه
هدف ما این بود که این کار دولتی نباشد اما گفتیم دولتیها اگر میخواهند به اجرای طرح کمک کنند. در اطلاعیه پنج دوره از تمام هنرمندان، اهالی قلم، مترجمان نویسندگان، روحانیون و مقامات لشگری و کشوری خواستیم در این روز حاضر باشند و به کتابفروشیها بیایند
در کنار این موضوع برخی کتابفروشیها نیز به مناسبت این روز طرحها و ابتکاراتی داشتند؛ به عنوان مثال یک ناشر و کتابفروش که با چندین نویسنده کار میکند در روز کتابگردی نویسندگان خود را به کتابفروشی دعوت میکند، مردم به کتابفروشی میآیند نویسنده را میبینند، کتاب خریداری کرده و او کتاب را برایشان امضا میکند. زمانی که این کتاب خریداری شد به خانهها میرود و خوانده میشود و به نظرم این یعنی همان ترویج فرهگ کتاب و کتابخوانی. به نظر من این طرح در طول پنج دوره برگزاری بسیارتاثیرگذار بوده است و اگر بخواهیم آن را با اقدامات و طرحهای دیگر مقایسه کنیم میبینیم که در مدت پنج سال به شکوفایی بسیار خوبی رسیده است.
آیا آمار یا عدد و رقمی درباره کمک کتابگردی به رونق فعالیت کتابفروشان دارید؟
کاظمی: طبق آمار منتشر شده موسسه خانه کتاب، بیشتر از یک میلیارد تومان خرید کتاب طرح پاییزه کتاب در روز کتابگردی بوده است. همچنین من در روزهای اخیر در تماس با ۱۵ کتابفروش در نقاط مختلف شهر تهران متوجه شدم که فروش کتابفروشان بین ۱۸ و نیم تا ۵۰ درصد در روز کتابگردی بیشتر شده است. در این میان طبق صحبتهایی که با محسن جوادی؛ معاون فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی داشتیم قرار شد روز کتابگردی در تقویم اجرایی وزارت ارشاد گنجانده شود. همانطور که در اردیبهشت ماه برای نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران، در آبان ماه برای هفته کتاب و در آذر ماه برای هفته پژوهش برنامهریزی میشود، برای روز کتابگردی نیز برنامه داشته باشد، زیرا اینروز مشارکت حداکثری مردم و هنرمندان است و لازم است که اطلاعرسانی بیشتری برای آن انجام شود.
در این زمینه میتوانم بگویم ما به اهدافی که مدنظرمان بوده است، رسیدهایم. سال اول اجرای طرح به یاد دارم که روز کتابگردی با روزی مصادف شد که باراک اوباما به یک کتابفروشی رفت و کتاب خریداری کرد، که همزمانی آن با روز کتابگردی جالب بود. همچنین در طول سالهای بعد مطلع شدم که تعدادی از ایرانیان در کشورهای دیگر مثل روسیه و آلمان به کتابفروشیها رفتهاند و کتاب خریداری کردهاند. در این زمینه شاید بلندپروازانه باشد اما چون کتابگردی یک حرکت مردمی است به نظرم در آینده نزدیک اجرا میشود اما خوب است جهان بداند که مردم ایران در طول سال یک روز به کتابفروشیها میروند و کتابگردی میکنند و کتاب خریداری میکنند و در سالهای آینده با تبلیغات رسانهای گسترده میتوان به طوری برنامهریزی کرد که روزی در دنیا برنامهریزی کرد که مردم به همراه خانوادههایشان به کتابفروشیها بروند و کتاب خریداری کنند.
نیکنام حسینیپور: به نظر من مدیران ما در ایران چند دسته هستند؛ برخی مدیران تاسیسی هستند، برخی دیگر کار مدیران دیگر را ادامه میدهند. به نظر من احمد مسجدجامعی از مدیران تاسیسی بوده، به طوری که در هر مقام و جایگاهی که بوده در نهادسازی حوزه فرهنگ گوی سبقت را از بقیه مسئولان ربوده است. پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران وزرای زیادی در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی آمدند و برخی بعد از دوره وزارت خیلی به حوزه فرهنگ وارد نشدند و کار قبل از وزارت خود ادامه دادند اما مسجدجامعی تنها کسی بود که قبل، حین و پس از دوران وزارت با اصحاب فرهنگ و هنر ارتباط و تعامل داشته و آن را حفظ کرده است. زمانی که وزیر یا معاون فرهنگی بود، حتی الان که در شورای اسلامی شهر تهران است به شکل دیگری دغدغه حوزه فرهنگ را داشته و یک فرد فرهنگی کامل است که علاقهمندی او به حوزه کتاب بیشتر بوده است و میتوان گفت از او انتظار میرود که چنین پویشهایی را دنبال کند.
کتابگردی نیز با این هدف آغاز شد که دولتی نشود و فکر میکنم یکی از رموز موفقیت طرحها این است که دولتی نشوند و زیرا اگر رنگ و بوی دولتی بگیرند و در تقویم سالیانه قرار گیرد، نگاه عملکردی به آن میشود ولی اگر مردمی باشد یک پویش است و نیازی به جلسات، برنامهریزی و بودجه خاصی نیست. باید سعی کنیم خیلی از برنامهها را مردمی کنیم و یکی از موفقیتهای کتابگردی این است که نگاه مردمی جایگزین نگاه دولتی شده است.
در این میان فکر میکنم که در طرح کتابگردی چند اتفاق در حال رخ دادن است؛ نخست حضور همه اقشار مختلف جامعه شامل هنرمندان و اصناف مختلف به طوری که موضوع کتاب برای جامعه عمومی شده است و مردم به تبع گروههای مرجع در کتابفروشیها حضور پیدا میکنند و ادامه این پویش منجر به فروش کتاب میشود. موضوع دیگر بحث اقتصاد نشر است که اهمیت ویژهای دارد و البته یکی از جنبههای کتابگردی است. جنبه دیگر طرح این است که کتابگردی موجب میشود بسیاری از مسائل، مشکلات و دغدغههای ناشران و کتابفروشان جنبه عمومیتر پیدا کند به طوری که با حضور اصحاب رسانه و مسئولان در کتابفروشیها فعالان این حوزه بتوانند از نزدیک مشکلات خود را مطرح کنند
کتابگردی نیز با این هدف آغاز شد که دولتی نشود و فکر میکنم یکی از رموز موفقیت طرحها این است که دولتی نشوند و زیرا اگر رنگ و بوی دولتی بگیرند و در تقویم سالیانه قرار گیرد نگاه عملکردی به آن میشود ولی اگر مردمی باشد یک پویش است و نیازی به جلسات، برنامهریزی و بودجه خاصی نیست
در کتابگردی امسال اتفاقات مختلف دیگری هم روی داد؛ به عنوان مثال برای ادامه فعالیت برخی کتابفروشیهایی که در حال تعطیلی بودند تصمیمگیر شد. کتابفروشی ایرانیان از جمله محلهایی بود که کتابفروش قصد داشت مغازهاش را بفروشد، در آنجا مدیران شهری بدون اینکه به جلسه و بررسی و تخصیص اعتبار نیازی باشد، حضور پیدا کردند و قرار شد این کتابفروشی به سبک قدیمی بازسازی و احیا شود. به نظرم رخداد این موضوع یکی از برکات طرح کتابگردی بود و باید چنین کارهایی در زمینه حل مشکلات ناشران و کتابفروشان در این روز بیشتر داده شود و مسئولان تصمیمهای عملیاتی روی موضوع بگیرند.
من قبل از اجرای کتابگردی امسال در دیدار با احمد مسجدجامعی به این نکته تاکید کردم که تلاش کنیم این طرح به مرور به ضد خودش تبدیل نشود یعنی صرفا این طرح در مکانهایی که انباشت کتابفروش و ناشر است مثل خیابان انقلاب و خیابان کریمخان نباشد و نگاه ما به کتابفروشی محلهها بیشتر باشد و در سالهای آینده نیز روی این موضوع تاکید شود. در این زمینه حتی کتابفروشیهایی در مناطق مختلف تهران از شهرری تا پیروزی تا غرب تهران شناسایی و به مسئولان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی اعلام کردم و هدف اصلی این بود که کتابفروشیهای محلی تقویت شده و دیده شوند. بسیاری از کتابفروشیهای محلی اکنون در گمنامی مشغول فعالیت هستند اما کارهای چشمگیری انجام میدهند سرزدن مدیران باعث ایجاد انگیزه در میان آنها میشود.
همچنین نکته دیگری که روی آن تاکید داشتیم این بود که طرح کتابگردی فقط به تهران منحصر نشود، خوشبختانه از سال گذشته اقداماتی برای عملیاتی شدن آن انجام شده است و امسال نیز استانداران، فرمانداران و مسئولان محلی همزمان با روز کتابگردی از کتابفروشیها بازدید داشتند. در این میان به نظر میآید روحانیت باید در این طرحها بیشتر وارد شود، من احساس میکنم جنس روحانیت با کتاب است، ائمه جمعه و حوزههای علمیه نیز به بحث کتابگردی و کتابخوانی وارد شوند تا تاثیر بیشتری داشته باشد و همه افراد احساس کنند نیاز است که به فضای کتابفروشیها وارد شوند.
همچنین یکی از شرطهای فعالیتهای فرهنگی استمرار در اجرای آن است، تلاش کنیم طرحها مقطعی نباشد، زیرا استمرار کتابگردی مهم است و شاید بتوانیم به صورت غیررسمی بدون اینکه در تقویم رسمی کشور درج شود این عادت ایجاد شود که پنجشنبه آخر هفته کتاب به نام روز کتابگردی ثبت شود و در تقویم غیررسمی قرار گیرد و در جو دولتی و رسمی قرار نگیرد. همچنین از قبل برای آن برنامهریزی شود و گستره جغرافیایی آن را در شهر تهران توسعه دهیم.
کتابفروشان با مشکلات مختلف اقتصادی در سالهای اخیر روبرو شدهاند، از سوی دیگر توسعه فضای دیجیتال و فروش اینترنتی کتاب نیز از مشتریان آنها کاسته است. به نظر شما کتابگردی با یک روز در سال میتواند برای حضور مردم در کتابفروشیها در بقیه روزها اثرگذار باشد؟
حسینیپور: من در صحبتهایم گفتم شاید یکی از اهداف این طرح در اوایل اجرای آن بحث فروش و اقتصاد نشر بوده است، اما به مرور با حضور نویسندگان و مترجمان، برگزاری جشنهای امضا و رونمایی کتاب و برنامههای فرهنگی مختلف قطعا به فروش بیشتر کتابفروشان دامن میزند و در آن روز اتفاقات مثبتی رخ میدهد. کتابگردی یک پویش اجتماعی و مردمی است که بخشی از آن به فعالیت کتابفروشان مرتبط است، به طوری که خود کتابفروشان آن را در روزهای دیگر ماه آن را ادامه بدهند. به نظرم این هنر کتابفروش است که با توجه به ظرفیت محله و منطقهای و بومی که در آن قرار دارد با برنامهریزیهای مختلف مردم را به سمت فروشگاه خود جذب کند تا کتابفروشی به عنوان پاتوق فرهنگی برای مردم باشد. در خیلی از کتابفروشیها این برنامهها رخ میدهد اما خیلی از کتابفروشیها به خصوص در استانها چنین اقداماتی را دنبال نمیکنند و اغلب هم فروش پایینی دارند و این موضوع به متراژ ارتباطی ندارد چون نهادهای مختلف در اجرای جشن و پویش مشارکت خواهند داشت.
شعبانی: پاسخ روشن من به سوال شما خیر است. اگر فقط یک روز در سال طرح کتابگردی برگزار شود، باید گفت که پاسخ دقیقی برای رفع مشکلات ناشران و کتابفروشان نیست. من فکر میکنم طرح کتابگردی مثل سرمه چشم بانوی فرهنگ است کاری ظاهری، دلربا و خوب است که در جای خود تایید میشود اما صنف ما مشکلاتی دارد که مثل زخم روی صورت است؛ به عنوان مثال ممیزی کتاب. باید برای این موضوع چارهجویی کنیم. بعضی دولتها که سرکار میآیند این زخم را عمق میبخشند و برخی دیگر در جهت التیام آن نقش دارند.
معتقدم مسایل ریشهای در حوزه فرهنگ و کتاب وجود دارد که همه مردم باید به آن دقت داشته باشند؛ از یکسو ما شاهد تغییر و تحولات دنیا مثل رشد فضای مجازی و تکنولوژیهای جدید هستیم و از سوی دیگر در مساله توسعه نشر مشکلات خرد و کوچک داریم. باید ادعا کنم که در مساله توسعه نشر وامانده شدهایم و نمیدانیم این توسعه را با توجه به تغییر و تحولات بزرگ دنیا چطور باید انجام بدهیم.
وزیر ارتباطات که جوانترین وزیر کابینه است بارها در سخنان خود به اینترنت اشیا اشاره کرده و گفته است در آیندهای نه چندان دور همه چز در دنیا به وسیله اینترنت کنترل میشود.
یکی از شرطهای فعالیتهای فرهنگی استمرار در اجرای آن است، تلاش کنیم طرحها مقطعی نباشد، زیرا استمرار کتابگردی مهم است و شاید بتوانیم به صورت غیررسمی بدون اینکه در تقویم رسمی کشور درج شود این عادت ایجاد شود که پنجشنبه آخر هفته کتاب به نام روز کتابگردی ثبت شود
ما ناشران و کتابفروشان همیشه باید موضع مطالبهگری خود را در کمال احترام و صمیمت نسبت به مدیران جامعه محفوظ نگه داریم و این حق انسانی ما است که دوستی ما با مدیران دولتی برقرار باشد اما مطالباتی هم داشته باشیم.
در کل بهر این باورم کتابگردی فقط پرداختن به ظاهر زیبای قضیه است، این میهمانی و ضیافت یک روز در سال کافی نیست و در این زمینه مسائل اساسی وجود دارد که مدیران باید نسبت به آن توجه کنند و نباید بگذارند که انباشته شوند و به شیوههای گذشته بازنگری کنند.
همانطور که میدانید نقدهای مختلفی هم به این رویداد فرهنگی وجود دارد، برخی میگویند یک عده مسئول در یک روز میآیند به کتابفروشیها و میروند تا سال آینده، یا اینکه هرسال یک عده آدم مشابه میآیند و میروند و جریان کتابگردی را بیشتر مسئولان برگزار میکنند؛ نه مردم. ضمن اینکه نه در محلات و شهرهای کوچکتر نیز کمتر شاهد کتابگردی هستیم. در این میان چطور میشود این جریان را به عنوان یک پویش اجتماعی تقویت کرد؟
کاظمی: به نظر من مساله روز کتابگردی را باید در حد روز کتابگردی ارزیابی کنیم. کتابگردی نیامده که مشکلات نشر کشور را حل کند یا پاسخگوی مشکلات ناشران باشد و یک برنامه و پویش مردمی اجتماعی و فرهنگی است که در حد خودش موفق بوده است. اگر با کارهای مشابه در این حوزه مقایسه شود میتوان گفت که کتابگردی یکی از اقدامات موفق در این زمینه بوده است و حضور هنرمندان خیلی زیاد بوده است. در راسته کتابفروشیهای مختلف بسیاری از هنرمندان و مجریهای معروف در نقاط مختلف شهر در کتابگردی شرکت کردند و فقط به خیابان انقلاب و کریمخان زند محدود نبوده است. این طرح حتی در شهرهای مختلف کشور مثل بوشهر و یکی از بندرهای آن، یزد، اصفهان، قروه کردستان، قرچک ورامین و شهر نور نیز این طرح اجرا شده و در حد خودش خوب بوده است.
به نظر من کتابگردی تاثیر زیادی در کتابفروشیها داشته است و در اقتصاد نشر هم بیتاثیر نبوده است؛ آنچنانکه گفتم کتابفروشان در فروش خود ۱۸ و نیم تا ۵۰ درصد رشد داشتند و به طور کلیحتم دارم این رویداد تکان دستِ کم کوچکی را در اقتصاد کتاب ایجاد کرده است. با این وجود تاکید دارم که این روز، یک روز نمادین است؛ به این معنا که خرید کتاب در این روز در سبد خانواده قرار گیرد. بارها و بارها میگوییم چیپس و پفک قیمت زیادی دارند و حتی قیمت یک پیتزا با قیمت کتاب یکسان است، ما سعی داریم بگوییم در این روز نمادین کتاب در سبد خانواده قرار گیرد و ماه آینده هم استمرار داشته باشد.
و در این میان برای توسعه این طرح در دیگر ماههای سال چه باید کرد و چه اقداماتی به رونق فعالیت اهالی نشر کمک میکند؟
کاظمی: به نظر من وقتی به مرور خرید کتاب در روز کتابگردی در میان خانوادهها به عادت تبدیل شود، کتاب در ماههای بعد هم در سبد خانوادهها قرار میگیرد. وقتی خانواده یک کتاب برای فرزندش خریداری کرده، آن کودک ماه بعد کتاب جدیدی از پدر و مادرش مطالبه میکند.
از سوی دیگر من معتقدم که وضعیت نشر کشور خیلی هم خراب نیست، در حوزههای دیگر نیز مشکلات اقتصادی وجود دارد. از سوی دیگر تیراژ روزنامهها پایین آمده است زیرا مردم خبرها را از طریق تلفن همراهشان میخوانند و دیگر روزنامهها کارکرد خود را ندارند و جنبه خبری اهمیت ندارد و تحلیل مهم است. باید در حوزه کتاب به دنبال راهکارهای دیگر برویم تا مردم را به سمت آن ترغیب کنیم. میتوان گفت که مجوز موسسات و نشر در طول پنج سال اخیر اصلا کاهش نداشته و درخواست برای تاسیس انتشارات پایین نیامده است، همچنین عناوین انتشار کتابها نیز کاهش نداشته و بیشتر هم شده، هرچند تیراژ کتابها پایین آمده است و در این زمینه معتقدم دولت باید در زمینههای مختلف به ناشران در زمینه تعدیل امور مالیاتی و رفع دغدغهها و مشکلات مالی کمک و و از آنها حمایت کند.
نمایشگاههای کتاب در تهران و استانها از جمله برنامههای حمایتی ما برای ناشران به شمار میآید. در هفته کتاب نمایشگاههای کتاب مختلفی را در پاکدشت برگزار کردیم که ۱۰۸ میلیون تومان کتاب در این نمایشگاه فروخته شد، همچنین در شهرری، اسلامشهر و دیگر شهرها هم نمایشگاه کتاب با مشارکت ارگانهای مختلف برگزار کردیم. اینها اتفاقات خوبی است که در بازار کتاب رخ میدهند و نشان میدهند اقتصاد نشر آنقدرها هم که میگویند، ضعیف نیست.
قدیانی: معتقدم همه کسانی که به دنبال اجرای طرحهای مختلف مثل کتابگردی و دیگر برنامهها هستند به دنبال یک انگیزه هستند و آن رشد کتابخوانی است. اما چگونه میشود این کارهای مختلف را به مردم معرفی کرد؟ من به عنوان یک فرد عادی دوست دارم به یک سایت وارد شوم و ببینم کتابفروشی در نزدیکی محله من کجا واقع شده است؟
اتحادیه
در سالهای آینده میتوانیم در روز کتابگردی به جای اینکه به صورت چند دقیقهای به راسته کتابفروشیهای خیابان انقلاب برویم، طوری برنامهریزی کنیم که به پنج کتابفروشی برویم و در هرکدام یکساعت بنشینیم و مردم و ناشران در این زمانها حرفهای خود را بزنند، بنظرم شاید این کار بیشتر مفید باشد تا اینکه دو دقیقه در هر کتابفروشی حضور داشته باشیم
موضوع دیگر این است که مساله رونمایی کتاب در اوج دهه گذشته رونق پیدا کرده است و کتابگردی هم به نوعی به رونماییها کمک میکند، به طوری که در این روز تعداد زیادی از کتابفروشیها مراسم رونمایی داشتند و جمعی از نویسندگان آنها آمده بودند که به رونق کتابفروشیها کمک میکرد و در این روزها یک سایت و سامانه جامع میتواند اطلاعات این نشستها را به مخاطبان بدهد.
همچنین در سالهای آینده میتوانیم در روز کتابگردی به جای اینکه به صورت چند دقیقهای به راسته کتابفروشیهای خیابان انقلاب برویم، طوری برنامهریزی کنیم که به پنج کتابفروشی برویم و در هرکدام یکساعت بنشینیم و مردم و ناشران در این زمانها حرفهای خود را بزنند. بنظرم شاید این کار بیشتر مفید باشد تا اینکه دو دقیقه در هر کتابفروشی حضور داشته باشیم.
یکی دیگر از کارها این است که میتوان در روز کتابگردی از هر کتابفروشی یک قفسه کتابخوانی خریداری کرد و پس از آن مجتمعهای مسکونی بالای ۵۰ متر را شناسایی کنیم و همه کتابگردها این قفسه را به آن ساختمان اهدا کنند و بعد ساکنان کتابهای خود را در آنجا قرار دهند و در یک روز حداقل ۵۰ کتابخانه راهاندازی میشود و اقدامی است که نیازی به هزینه زیادی ندارد و از قفسههای قدیمی میتوان برای اینکار استفاده کرد و مردم را به سمت کتابخوانی تشویق و ترغیب کرد. همچنین باید به مدارس توجه کنیم و کتابگردی را به مدارس بکشانیم تا دانشآموزان هم به سمت استفاده از آن ترغیب شوند.
حسینیپور: کتابخانههای خانگی در گذشته جشنوارهای داشته که توسط انجمن نویسندگان کودک و نوجوان برگزار میشد و در سالهای اخیر تعطیل شده بود اما امسال به دستاندرکاران گفتم که بار دیگر این جشنواره را راه بیندازند زیرا زندگیهای آپارتماننشینی فرهنگ خاص خود را دارند و میتوان در لابی آنها کتابخانه تاسیس کرد.
در زمینه اطلاعرسانی هم در سایت خانه کتاب همه کتابهای چاپ شده ایران اطلاعرسانی میشود، و خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) نیز در زمینه اطلاعرسانی اخبار و اطلاعات حوزه کتاب فعالیت میکند و بهزودی نیز هر هفته اخبار مربوط به کتابهای پرفروش منتشر خواهد شد.
از سوی دیگر بهتر است خانوادهها را در طرح کتابگردی درگیر کنیم و برای پدر مادر و فرزند درگیری ذهنی ایجاد کنیم و خاطره خوبی از این روز برای آنها بسازیم، به طوری که خانوادهها روزشماری کند که سال آینده روز کتابگردی چه زمانی است و این خاطره باید آنقدر شیرین باشد که خانوادهها به کتابگردی در کتابفروشیهای محلهشان ترغیب شوند.
موضوع دیگری که فکر میکنم طرح آن خالی از لطف نباشد، بررسی میزان مشارکت نمایندگان مجلس شورای اسلامی، خصوصا نمایندگان کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی در طرحهایی نظیر کتابگردی است. به نظرم رسانههای باید از اعضای این کمیسیون سئوال کنند که آیا در روز کتابگردی، به کتابفروشی محله خودشان سر زدهاند و به این کمپین و پویش پیوستهاند یا خیر؟ آیا با حضور در این طرح، با دغدغهها و مشکلات حوزه نشر و کتابفروشان آشنا شدهاند؟ بههرحال کمیسیون فرهنگی باید دغدغه فرهنگ داشته باشد و این یک مطالبه جدی استو باید پرسید چرا به ناشران و نویسندگان در مقایسه با سلبریتیها و هنرمندان سینمایی، کمتر توجه میشود؟
شعبانی:من هم معتقدم که راهاندازی سایت اطلاعرسانی ناشران و کتابفروشان یک ضرورت است که آقای قدیانی به آن اشاره کرد و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نیز باید روی آن سرمایهگذاری کند و به فضای نشر ما کمک زیادی میکند.
البته نقدی هم به موضوع کمک دارم، کمک به ناشران و کتابفروشان برای صنف ما تحقیرآمیز شده است در حالی که این کار را باید به چشم سرمایهگذاری برای آینده کشور ببینیم. هرچه ارشاد در این حوزه تلاش کند و متولیان دستگاههای فرهگی به این عرصه وارد شود و طرحها و آئیننامهها در این زمینه تدوین شود حمایت صنف نشر و کتابفروشی نیست، سرمایهگذاری برای آینده صنعت نشر و پیشرفت و توسعه است زیرا همه مشاغل به کتاب و دانش وابسته هستند. بعضی از کارها مثل برگزاری نمایشگاههای استانی و طرحهای فصلی در بوته نقد قرار گرفته است، زیرا برخی از همکاران صنفی ما موافق برگزاری آنها نیستند.
اگر طرحها واجد کیفیت مطالعات جامع باشند ممکن است یک قسمت تقویت و یک قسمت دیگر تضعیف شود و اگر واجد خصوصیت مطالعاتی از پیش از اجرا و انجام باشند از اینکه جدول هزینه فایده به نفع یک ستون ارتقا پیدا کند و به ضرر یک ستون دیگر باشد، پرهیز میکنند. به نظرم این کارها باید متوازن عمل شود و اغلب در نمایشگاههای استانی کتابفروشیهای هر شهر ضرر میکنند و آسیب میبینند. در این زمینه مساله را نباید از زاویه کمک ببینیم.
نظر شما