سعید حجاریان که از تئوریسینهای مطرح جریان اصلاحطلب به حساب میآید در پاسخ به این پرسش که آیا ممکن است حامیان جریان اصلاحات این جریان را تنها بگذارند، دست از حمایت بکشند و حتی به جریانی موسوم به براندازی بپیوندند؛ پیشبینی کرد که ریزش جدی از سمت حامیان اصولگرایان به سمت جریان اصلاحات صورت خواهد گرفت؛ اما براندازها به چنددلیل از جمله عدم وحدت در فرماندهی،تعارض راهبردها و وابستگی به پولهای کثیف و وابستگی به برخی کشورهای منطقه شانسی برای پیشرفت ندارند.
در ادامه بخشی از گفت و گوی ایسنا با سعید حجاریان را می خوانید:
اگر همین امروز به سال ۹۲ بازگردیم، آیا انتخاب دیگری جز آنچه که تا الان صورت گرفته است، پیش روی اصلاحطلبان نیست؟
اصلاحطلبان سال ۹۲ در مخمصه گرفتار شده بودند. از یک سو، رد صلاحیت کاندیدای واقعیشان از پیش مشخص بود، از سوی دیگر، آقایهاشمی که رأی بالایی داشت و گزینه مناسبی به حساب میآمد، رد صلاحیت شد! لذا فرصت بسیار کمی برای تصمیمگیری وجود داشت.
تنها گزینه ما، آقای روحانی بود. با سابقهای که از او سراغ داشتیم، احتمال میدادیم با عادی کردن فضا چه در داخل و چه در سطح جهانی اوضاع را از وضعیت بلبشوی مابعد معجزه نجات دهد و نوعی اعتدال را برقرار کند تا در پرتو آن، قدری آلام مردم کم شود و فضایی برای تنفس گشوده شود.
آقای عارف هم در مقایسه با آقای روحانی این توان را نداشت که سیاست خارجی ما را رو به راه کند زیرا روحانی از مدتها قبل در زمینه مذاکرات فعال بود و تیم داشت و امید میرفت بتواند سر این مشکل را به بالین نهد. لذا تنها گزینه اصلاحطلبان در آن سال، جناب روحانی بود که انتخاب شد.
اگر امروز بخواهید راه دیگری را به عنوان جایگزین برای طی همان مسیر پیشنهاد بدهید، آن چیست؟
قصد اصلاحطلبان این بود، با انتخاب روحانی به مردم فرصتی برای تنفس داده شود و سیلی را که پیشبینی میشد بعد از هشت سال فعالیت دولت معجزه بر سر مردم آوار شود، کنترل کند. لذا از شعارهای اصلی خود یعنی پیگیری بی تنازل دموکراسی، موقتاً دست کشیدند تا اوضاع بسامان شود.
ما اگر میدانستیم از جانب نیروهای تمامتخواه این همه سنگ پیش پای روحانی خواهد افتاد و از آن سو، دولت دست راستی مانند ترامپ بر سر کار خواهد آمد، شاید بهتر بود اساساً عطای انتخابات را به لقایش میبخشیدیم و سرنوشت اصلاحات را به دولت روحانی گره نمیزدیم.
نه اینکه بخواهم، تنزهطلبی کنم اما خود دولت روحانی هم استعداد و ظرفیت کافی برای مقابله با معضلات داخلی نداشت. بنابراین ما به لحاظ اخلاقی هم نمیتوانستیم وظیفهای در قبال وی داشته باشیم.
با ایدههای مطرح شده در باب اصلاح اصلاحات و پوست اندازی اصلاحات تا چه اندازه موافق هستید؟
من قبلاً در این باره توضیح دادهام که اصلاحات به قفا بنگرد و راه طی شده را یکبار مرور و آن را نقد کند. ما حتما نیاز داریم در سه زمینه گفتمان، تشکیلات و راهبرد دست به ابتکارهای جدید بزنیم و به قول شما پوستاندازی کنیم. البته معتقدم پس از انتخابات ۸۸ پوست اصلاحات را کندهاند پس، ابتدا باید صبر کنیم تا پوست جدید در بیاید و بعد پوستاندازی کنیم!
آیا واقعا با گذشت زمان به آنچه که مردم در اعتراضات دی ماه مبنی بر «اصلاحطلب،اصولگرا دیگه تمومه ماجرا» گفتند، خواهیم رسید؟ آیا ماجرای جریان اصلاحات تمام است؟
من بعید میدانم، قاطبه مردم اساساً با این اصطلاحات آشنا باشند؛ چه برسد به آنکه هر دو را نفی کنند. بخش عظیمی از مردم، گرفتار مشکلات معیشتیشان هستند و شعارهای مذکور در مقطعی از زمان درمیان بخشی از الیتهای جامعه سر داده شد و توسط رسانههای مجازی بازتاب پیدا کرد. لذا، این که بگوییم مردم از فلان دسته یا گروه بهکلی بریدهاند، کمی اغراقآمیز است؛ نوعی زدگی بهوجود آمده و آنهم بهخاطر در هم آمیختگی نهاد دین و دولت است.
ریشه اختلافات امروز احزاب، اشخاص و گروههای اصلاحطلب (ماجرای اختلافات در شورایعالی، شورای شهر، شهرداری و...) چیست؟
اصلاحطلبان برخلاف اصولگرایان چندان قیمپذیر نیستند و هر کدامشان، ایده و عقیده مستقل دارند. این ایدهها بعضاً سالم و بعضاً با اغراض سیاسی آمیخته است و بخشاً با آلودگیهایی همراه است. در میان جناح راست، گوش شنوا از بالادستشان بیشتر است ، مانند شورای دوم تا چهارم که میدیدیم برون خموش و درون پر غوغا بود. اما برعکس، اصلاحطلبان آنچه را دارند، روی دایره میریزند و به همین دلیل، گزک به جناح رقیب میدهند تا این اختلافات را آگراندیسمان (بزرگنمایی) کنند و استفاده خود را ببرند. در کنار این موارد، مشتی خنّاس هم با لطایفالحیل (حیلهورزی) سعی در برهم زدن آرامش دارند و از هر کاهی، کوه میسازند و البته،ابزارش را هم دارند.
برای سامان یافتن شرایط درونی جریان اصلاحات آیا ایجاد پارلمان اصلاحات می تواند به پایان یافتن انتقادات به شورایعالی کمک
کند؟
من امید دارم؛ اما چنانکه گفتم، اصلاحطلبان از منش خاصی برخوردارند و نمیتوان آنها را به صف کرد. شاید پارلمان اصلاحات، دارای فراکسیونهای مختلف باشد اما شرط آن است که، مکانیزم اداره آن دموکراتیک باشد.
از آن گذشته، پارلمان بهعنوان قوه مقننه زمانی که قوه مجریه نداشته باشد، کارآمدی ندارد. پس، باید تمهیدی اندیشید تا رابطه احزاب را که بیشتر اجرایی هستند، با این پارلمان تعریف کرد. از این رو همچنان پارلمان اصلاحات را مبهم میدانم، مگر آنکه بگوییم پارلمان محلی برای حل منازعات درونی اردوگاه اصلاحات است که در این صورت صرفاً به جای شورای عالی مینشیند و کاربرد دیگری ندارد.
در گفتوگو با سعید حجاریان مطرح شد
نقش پارلمان اصلاحات در حل منازعات درونی اردوگاه اصلاحطلبان
صاحبخبر -
نظر شما