شناسهٔ خبر: 28917273 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: اعتدال | لینک خبر

گلایه های تلخ مرد تنهای کابینه، دیگر دیر شده آقای جهانگیری!

هنگامی که شواهد روشن حکایت از آن داشت که نه‌تنها مجموعه اقتصادی همسو با معاون اول نیستند بلکه دایره تنگ‌تر شده است، تنها فرصت را برای کناره‌گیری از دولت از دست داد و هنگامی که حوادث دی‌ماه 1396 رخ داد، این فرصت بیشتر از پیش از دست رفت

صاحب‌خبر -
«جای جهانگیری بودم در کابینه نمی ماندم»،«چرا جهانگیری با این شرایط در کابینه مانده است»،«آنچه دیروز جهانگیری بیان کرد بخشی از وضعیتش در دولت است»؛این سخنان بخشی از نظراتی بود که پس از سخنان دیروز جهانگیری در همایش بیست و سومین سالروز ملی صادرات گفته بود.سخنانی که به سرعت در فضای رسانه ای و سیاسی کشور چرخید و باعث اظهار نظرات بسیاری در این باره شد.

به گزارش اعتدال؛ حضور دیروز اسحاق جهانگیری به عنوان معاون اول دولت که در برهه انتخابات یار کمکی روحانی در مناظره ها و فضاسازی انتخاباتی بود باحاشیه های بسیاری همراه شد. این همایش که با حضور اسحاق جهانگیری معاون اول ريیس‌جمهوری، محمد شریعتمداری وزیر پیشین وزارت صنعت، معدن و تجارت، رضا رحمانی سرپرست وزارت صنعت، معدن و تجارت و جمعی از فعالان اقتصادی، اعضای اتاق بازرگانی و صادرکنندگان برگزار شد، در همان ابتدا با سخنان تند جهانگیری آغاز شد که ازعدم تمایل خود برای حضور در این مراسم گفت. معاون اول ريیس‌جمهوری در ابتدای صحبت‌های خودگفت: «نمی‌خواستم امروز به این مراسم بیایم و تصمیمم بر نیامدن بود. با وجود اینکه دیشب آقای شریعتمداری با من صحبت کرد و از من برای این مراسم دوباره دعوت کرد، من به او گفتم شرایطم به ‌گونه‌اي است که شاید در این مراسم شرکت نکنم، اما وقتی در بخش خبری ساعت هشت صبح اعلام شد جلسه امروز با حضور من برگزار می‌شود، فکر کردم که تعبیر و تفسیر دیگری از نیامدن من بشود، بنابراین آمدم که خدمت صادرکنندگان عرض ادب کنم».شوخی معاون اول رییس جمهوری با وزیر پیشین وزارت صنعت، معدن و تجارت که دو شب گذشته از سمت خود استعفا داد و صبح ديروز طی نامه‌ای از سوی رییس جمهوری به عنوان وزیر پیشنهادی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی معرفی شد، از دیگر حواشی این مراسم بود. او همچنین با شوخی خطاب به شریعتمداری ادامه داد:«آقای شریعتمداري یک جور پشت تریبون حرف می‌زند و می‌گوید من بیکارم؛ این در حالی است که همین امروز ، پشت در منتظر ماند و وقتی مطمئن شد وزیر بعدی است، وارد جلسه شد و بر صندلی خود نشست».

اما سخنان جنجالی جهانگیری آنجا بود که در پاسخ به برخی از حرف‌هاي شریعتمداری این بار شاید بی محاباتر از زمان مناظره های انتخاباتی به توصیفی از وضعیت خود در دولت پرداخت.معاون اول رییس جمهوری با اشاره به بخش‌هایی از صحبت‌های شریعتمداری در مراسم اشاره کرد و گفت:«آقای شریعتمداری از این موضع صحبت کرد که مدیران کشور ترسیده‌اند. این در حالی است که من بارها گفته‌ام در شرایط فعلی مدیران ریسک‌پذیر را می‌خواهیم. در واکنش به این صحبت‌های من برخی می‌گویند چرا در این شرایط مدیران را برکنار نمی‌کنید؛ آن‌ها فکر می‌کنند که در دستان من قلم و کاغذ است و راه که می‌روم، می‌توانم مدیر را برکنار کنم. این در حالی است که من تا الان اجازه برکناری مدیرم را پیدا نکرد‌ه‌ام چه برسد به وکیل، وزیر و ... ».

اظهارات معاون اول؛ روی سخن جهانگیری با کیست؟


این سخنان بود که واکنش های بسیاری را به ناگاه برانگیخت. درماه های گذشته روایت های بسیاری از احتمال جدایی جهانگیری از دولت مطرح شده بود. این موضوع که رییس دفتر روحانی یعنی واعظی و اسحاق جهانگیری با هم اختلاف دارند و تکیه روحانی بیشتر به رییس دفتر خود است و نه معاون اولش، بارها دستمایه گزارش‌هايي مطبوعات شد و حتی در مراحلی کار چنان بالا گرفت که گفته شد جهانگیری استعفای خود را داده است در بهار سال 97 خبرهایی حکایت از این داشت که معاون اول قصد جدایی از دولت را دارد و درمحل کارش حاضر نمی‌شود. اولويت‌هايي که هرکدام فقط در حد همان شایعه باقی ماندند اما وجودشان و سخن از این موقعیت ها نشان می داد که قطعا حرف هایی در پس پرده پنهان مانده است.سخنان دیروز جهانگیری اما بار دیگر شائبه اختلافات عمیق در دولت و میان رییس جمهور و معاونش را به صدر اخبار بازگرداند.

شهرداری يا معاون اولی؟

سوال این که چرا جهانگیری با همه این شائبه ها همچنان در دولت مانده است و البته سوال مهم تر اينکه چرا در همان ابتدای تشکیل دولت و شورای شهراصلاح طلبان که بسیاری معتقد بودند جهانگیری مناسب ترین گزینه برای شهرداری تهران است، وی از کابینه‌ای که حالا حتی در حد جابه جایی منشی در آن توان ندارد، خارج نشد. نکته مهم دیگر اما این است که جهانگیری در روزی عدم اختیار و قدرت خود در کابینه روحانی را مطرح می کند که پس از مدت ها بالاخره روحانی ، وزرای جدید را به جای دو وزیر استیضاح شده و دو وزیر مستعفی اعلام کرده است.هر چند یکی از وزرای پیشنهادی همچنان محمدشریعتمداری وزیر مستعفی وزارت صنعت، معدن و تجارت بوده است و اتفاقا در همایش دیروز نیز جهانگیری به این موضوع اشاره کرده است اما شاید بتوان اشاره معاون رییس جمهور به عدم اختیارش در حد یکی منشی را تعبیر به این موضوع کرد که جهانگیری در جریان انتخابات وزرای تازه هیچ تاثیری نداشته است.طبق آنچه تاکنون گفته شده است، آقایان محمد اسلامی برای تصدی پست وزارت راه، فرهاد دژپسند برای تصدی پست وزارت اقتصاد، رضا رحمانی برای وزارت صنعت، معدن و تجارت و محمد شریعتمداری برای تصدی پست وزارت کار از سوی ريیس‌جمهور انتخاب شده اند و البته بر اساس شنیده ها هر سه عضو تازه ای که روحانی امیدوار است پس از رای اعتماد از مجلس به کابینه خود اضافه کند،به جریان مشهور واعظی-لاریجانی نزدیک هستند.به نظر می رسد با جدایی های رخ داده در کاروان دولت و از ابتدای تشکیل کابینه دولت دوم روحانی، گردش رییس این کاروان به سمت اصولگرایان معتدل بوده و باعث قدرت گرفتن واعظی در پاستور شده است. این در حالی است که پایگاه اصلی اجتماعی که روحانی از آن طریق به کرسی ریاست جمهوری رسیداز طریق اصلاح‌طلبان بوده که نماینده اصلی خود در کابینه را اسحاق جهانگیری می دانستند.

اکنون مشخص است که عرصه بیش از حد معمول بر معاون اول رئیس جمهور تنگ شده است، چرا که او عادت به انتقاد و گلایه ندارد. بسیاری از آنچه بر جهانگیری در دولت می‌گذرد آگاه هستند و می‌دانند حلقه اطراف روحانی مدت‌هاست برنامه بی اثر کردن او را دارند. حلقه‌ای که اعضایش برای همه مشخص هستند. به نظر می‌رسد آنچه جهانگیری بیان کرد بخشی از تدبیر او برای کاهش فشارها بر دولت است، چراکه او فداکاری و ایثار خود را بارها نشان داده است. شاید او با این اظهارات درصدد توصیه به حلقه اول روحانی بود که برای حل مشکلات کشور راهکارهای ارائه شده از سوی دلسوزان را نادیده نگیرند.

جهانگیری می ماند یا می رود؟

با توجه به آنچه دیروز جهانگیری بیان کرد كه گلایه ای تلویحی از انتخاب وزرای تازه هیات دولت محسوب می شد، حال به نظر می رسد باردیگر بخشی از بدنه اصلاح طلبان و بخشی از سیاسیون کارکشته تر معتقد هستند جهانگیری باید از دولت جدا شود. بسیاری از این بدنه اجتماعی معتقد هستند جهانگیری بارها خود را هزینه دولتی کرده است که به وی تقریبا هیچ اختیاری طبق گفته خودش نمی‌دهد و حالا زمان آن رسیده است که جهانگیری از دولت خارج شود و حتی برخی معتقد هستند در صورت خروج جهانگیری از دولت دو اتفاق خوب برای اصلاح طلبان رخ خواهد داد. اول اینکه جهانگیری امتیاز و توان آن را دارد که به راحتی ردای شهردار تهران که به نظر می رسد با حکم دیروز مجلس باید عوض شود، را بر تن کند.

این گروه معتقد هستند اما و اگرها در مورد جهانگیری برای رسیدن به کرسی شهرداری بسیار کمتر و اجماع بر وی بیشتر از هر گزینه دیگری است و همچنین آنان اعتقاد دارند دولت روحانی کمترین نسبت با اصلاحات و بیشترین هزینه را بر دوش اصلاح‌طلبان و پایگاه اجتماعی آنان تحمیل کرده است و خروج اسحاق جهانگیری در این برهه می تواند بخشی از این هزینه را کم کند چرا که جهانگیری که خود از عدم اختیارش در دولت سخن می گوید وحداقل با خروج از دولت می تواند به شائبه و خطای اینکه دولت روحانی را دولت اصلاح طلبان مي‌دانند، پایان دهد.

حال باید منتظر بود و دید پس از سخنان دیروز معاون اول رییس جمهور که واکنش‌های بسیاری برانگیخت،اخبار پشت پرده از چه حکایت خواهدکرد؟آیا همان واکنش های بین سیاسیون و شبکه های اجتماعی در بدنه دولت نیز دیده می شود یا خیر؟ و در نهایت آیا پس از همه اما واگرهای حضور جهانگیری در کابینه دولت دوازدهم که از همان ابتدای تشکیل کابینه وجود داشت،در نهایت منجر به جدایی معاون اول خواهد شد؟ جدایی‌اي که شاید برای دولت ، سنگین باشد اما احتمال آنکه بالاخره شهرداری تهران را به ثبات و سامان برساند نیز پس از آن وجود دارد.


دیر شده آقای جهانگیری!

عباس عبدی در همین رابطه در یادداشتی نوشت: سخنان آقای جهانگیری درباره حدود اختیارات خودش و نیز اعلام اینکه خیلی از حرف‌ها را نمی‌تواند بزند به عنوان اولین واکنش انتقادی آقای جهانگیری در برابر موقعیت خودش در دولت مطرح شده است.
 
 پیش از این نیز اخباری جسته و گریخته در خصوص استعفا از معاونت اولی یا بروز اختلاف میان وی و رییس دولت یا رییس دفتر رییس‌جمهور شنیده می‌شد که معمولا مسکوت گذاشته یا حل می‌شد ولی این سخنان را می‌توان نشانه‌ای از افزایش و تشدید اختلافات تلقی کرد. در نتیجه برخی از سیاست‌مداران حتی پیشنهاد کردند که با این شرایط بهتر است وی صندلی معاونت اولی را ترک کند.

از سال 1368 که ساختار جدید قانون اساسی اجرا شد، معاون اول رییس‌جمهور به‌طور کامل در طول رییس‌جمهور تعریف می‌شد و بیشتر نقش تشریفاتی داشت. حساسیت زیادی هم نسبت به او وجود نداشت. وظایفش ذاتی نیست، حتی از یک وزیر هم کمتر است. در غیاب رییس‌جمهور وظیفه اداره دولت را برعهده دارد یا وظیفه هماهنگی معاونان رییس‌جمهور را دارد. همه اینها نیز مشروط به موافقت رییس‌جمهور است.

انتصاب و عزل او نیز نیازمند هیچ موافقت و مخالفتی قانونی جز اراده رییس‌جمهور نیست. اینها به لحاظ حقوقی است ولی قضیه از منظر حقیقی تا حدی تفاوت دارد. به‌ویژه در دولت آقای روحانی. زیرا انتخاب وی عموما ناشی از حمایت اصلاح‌طلبان بوده است. و اگر چنین حمایتی نبود، رای‌آوری ایشان موضوعا منتفی بود. البته حمایت اصلاح‌طلبان هم نوعی ضرورت و اجبار برای آنان محسوب می‌شد و چنان دست‌شان باز نبود که بخواهند یا بتوانند از فرد دیگری حمایت کنند.

با این حال به طور ضمنی چنین برداشت شد که حضور آقای جهانگیری در مقام معاون اولی نه چون روال معمول، بلکه با اختیاراتی بیشتر برای حضور متعادل جریان اصلاحات در دولت است. ولی تجربه چهار سال اول نشان داد که این شرط یا حداقل برداشت در عمل محقق نشده است و آقای جهانگیری همچنان در جایگاه معاون اولی معمولی انجام وظیفه می‌کند.

دور اول گذشت ولی در دور دوم قضیه قدری پیچیده‌تر شد.این‌بار اصلاح‌طلبان و به طور مشخص آقای جهانگیری مستقیم‌تر وارد عرصه شدند و به نوعی به یار کمکی آقای روحانی در انتخابات وارد شد و شاید برای آقای جهانگیری این نوعی از خودگذشتگی فراتر از انتظار بود، کاری که انجام داد و به‌طور قطع امروز باید از آن پشیمان باشد. این‌بار تصور آن بود که گروه اقتصادی دولت در زیرمجموعه معاون اول عمل کند. من نمی‌دانم که آیا این را با آقای روحانی شرط کردند یا خیر. اگر شرط کردند و معاون اولی را پذیرفتند در این صورت در اولین لحظه‌ای که خلاف آن را دیدند باید کناره‌گیری می‌کردند و اگر شرط نکردند که هیچ ادعایی نمی‌توانند داشته باشند.

در هر صورت هنگامی که شواهد روشن حکایت از آن داشت که نه‌تنها مجموعه اقتصادی همسو با معاون اول نیستند بلکه دایره تنگ‌تر شده است، تنها فرصت را برای کناره‌گیری از دولت از دست داد و هنگامی که حوادث دی‌ماه 1396 رخ داد، این فرصت بیشتر از پیش از دست رفت و پس از اعلام دلار 4200 تومانی دیگر نه‌تنها نمی‌تواند چنین کند، بلکه معلوم نیست که نتایج مثبتی از کناره‌گیری احتمالی‌اش به دست آورد.

جهانگیری باید هنگام تغییرات در دفتر رئیس جمهور این حرف‌ها را می‌زد/ واعظی اختیارات فوق‌العاده‌ای دارد که در 40 سال گذشته بی‌سابقه بوده است
 
عبدالله ناصری، عضو شورای مشورتی رییس دولت اصلاحات درباره اظهارات جهانگیری گفت: در حال حاضر نگاه مردم به گونه ای است که این اظهارات چیزی را تغییر نمی دهد و باور اجتماعی را درباره اینکه آقای جهانگیری، اختیار تغییر یک منشی را نداشته باشد، تقویت نمی کند. در واقع افکار عمومی نمی تواند این موضوع را بپذیرد.
 
این تحلیلگر اصلاح طلب افزود: همان زمانی که تغییراتی در دفتر رییس جمهور به وجود آمد، و صحبت از کاهش اختیارات آقای جهانگیری شد، می شد این صحبت ها را مطرح کرد. اما اکنون فرصت طلایی که آقای جهانگیری می توانست استعفا بدهد از بین رفته است.

او درباره علت بیان چنین اظهاراتی از سوی معاون اول رییس جمهور در مقطع فعلی گفت: علت این موضوع را نمی دانم. باید از خود آقای جهانگیری پرسید. شاید دلیلش این باشد که وضعیت قوه مجریه و وضعیت اقتصادی را بحرانی تر می بینند و به هر حال در این شرایط لازم دانسته اند که این صحبت ها را مطرح کنند.

 ناصری با تاکید بر اینکه این صحبت ها در شرایط فعلی، خیلی شنیده نمی شود، گفت: به هر حال آقای جهانگیری بنا به مقتضیات و جایگاه خودشان تصمیم گیری می کنند و صد البته اگر شان ایشان رعایت نشود در دولت نخواهند ماند.

ناصری درباره اینکه آیا اظهارات جهانگیری هشداری به دولت بود، گفت: آقای واعظی نسبت به روسای دفتر رییس جمهور در دولت های گذشته به جز یکی دو مقطع مانند دولت دوم آقای احمدی نژاد، اختیارات فوق العاده ای دارند که در چهل سال گذشته بی سابقه بوده است.



جای جهانگیری بودم یک روز هم در کابینه نمی‌ماندم

غلامحسین کرباسچی در رابطه با استعفای عباس آخوندی و ترمیم کابینه گفت: در وضعیت فعلی نباید اجازه دهیم جوسازی صورت بگیرد اما آقای رئیس‌جمهور باید خیلی زودتر از این‌ها بسیاری از این وزیران را تغییر می‌داد.

وی افزود: من اگر جای آقای روحانی بودم حتی بعد از عزل وزیرش، معاونش را جایگزین او نمی‌کردم؛ زیرا اگر معاون او خوب بود همان وزیر، کار خود را خوب انجام می‌داد اما این سلیقه رئیس‌جمهور است. بهتر است رئیس‌جمهور و مجلس در فضای سالم در مورد انتخاب وزیران تصمیم بگیرند و پیشنهاد می‌کنم مصالح کشور را نیز در نظر داشته باشند.

دبیرکل حزب کارگزاران سازندگی با بیان اینکه روحانی اصرار داشت بعضی از وزیران را با وجود اختلاف همچنان تا آخر کنار خود نگاه دارد گفت: اما بعد به یک جایی می‌رسند که فکر می‌کنند دیگر مصلحت نیست بیشتر از این تعلل داشته باشند.

کرباسچی در واکنش به جمله معاون اول رئیس‌جمهور که در همایش بیست و سومین سالروز ملی صادرات گفته بود «اجازه برکناری منشی خودم را ندارم چه برسد به تغییر مدیران دولتی» گفت: من صحبت آقای جهانگیری را شنیدم اما نمی‌دانم چرا این حرف را زد؟ اگر من به‌ جای او بودم که حتی نمی‌توانستم  منشی خودم را تغییر دهم، یک روز هم در کابینه دولت نمی‌ماندم.


روحانی مدیون جهانگیری است

غلامعلی جعفرزداده ایمن آبادی، نماینده مردم رشت در مجلس نیز نوشت: حسن روحانی و دولت به اسحاق جهانگیری مدیون است. اگر جهانگیری در مناظرات انتخابات ریاست جمهوری حضور نداشت و به دفاع از روحانی نمی‌پرداخت، معلوم نبود ایشان رأی بیاورد. از سویی جهانگیری تمام کارهای دولت را مدیریت و هدایت می‌کند. سخنان رور گذشته معاون اول رئیس جمهور در همایش روز ملی صادرات بسیار تلخ و ناراحت کننده بود. با ایشان به دور از اخلاق حرفه‌ای برخورد شده است. آقای‌روحانی خاطره و سابقه خوشی از دوستی با آقای جهانگیری به جای نخواهد گذاشت. واقعیت این است که به ایشان باید جایزه سنگ صبوری را داد. با همه این احوال ای کاش چنین مباحثی رسانه‌ای نمی‌ شد. بالاخره کشور در شرایطی نیست که انسجام و وفاق بین اعضای دولت بشکند. به نظر وزرای دولت عصبی و پرخاشگر هستند، صبر و حوصله کمی دارند و زود از کوره در می‌روند، کم طاقتی و فشار کار روی وزرا و مدیران دولت تاثیر منفی گذاشته است. اما کشور به مردان بزرگ در چنین مواقعی نیاز دارد. کسی که رئیس جمهوری یا وزیر یا مدیر ارشد می‌شود، باید در چنین روزهای سختی خودش را نشان دهد.

در این شرایط آقای روحانی به عنوان پدر و بزرگ دولت، باید نیروهای زیر مجموعه خود را جمع کند و دست دوستی و محبت بر سر آنها بکشد و با ملاطفت و توجه بیشتری به مسائل رسیدگی کند. رئیس‌جمهوری باید وزرا و معاونان خود را به آرامش و صبوری بیشتری دعوت کند و از سویی مناسباتش را با قوای دیگر بهبود بخشد. این رئیس جمهوری است که باید دولت را جمع کند. به نظر می‌رسد با توجه به اطلاعاتی که در دست است، اوضاع در دولت به‌هم ریخته است. در درون دولت حداقل 3فراکسیون اعتدالیون، اصلاح طلبان و مستقلین وجود دارد که به نوعی یکدیگر را خنثی می‌کنند. در جهت هم افزایی با هم عمل نمی‌کنند و از هم یارگیری می‌کنند! البته ممکن است بخشی از این کار طبیعی باشد اما وجود چنین شکافی در حال حاضر به صلاح نیست. شاید هم وجود فراکسیون در دولت لازم باشد به شرطی که به یکدیگر کمک کرده و همگرایی داشته باشند. اما باید مجددا متذکر شد که رأی آقای روحانی مدیون آقای جهانگیری و حضور اوست.

اسحاق جهانگیری سرمایه اصلاح طلبان است. شاید این گفته باب میل برخی نباشد اما به نظر می‌رسد برخی می‌خواهند جهانگیری در انتخابات 1400 حضور نداشته باشد. جهانگیری در قلب اصلاح‌طلبان است و او در بین اصلاحات فرد محبوبی است. برای اولین بار عنوان می‌کنم که قریب به یک سال قبل سخنی با آقای جهانگیری مطرح شد که در آن به ایشان عرض شد که آیا شما قصد کناره‌گیری از دولت را دارید؟ ایشان عنوان داشت:«خیلی‌ها به بنده چنین پیشنهادی داده‌اند اما کنارگیری بنده به صلاح دولت و کشور نیست. در دولت خیلی می‌توانم مفید باشم و می‌خواهم به دولت و کشور کمک کنم». به صراحت باید گفت که آقای جهانگیری مردانگی خود را ثابت کرده است. اصلا قصد بر این نیست که عنوان شود آقای رئیس جمهوری به معاون اول خود کم لطفی می‌کند اما آنچه که مشهود است؛ روحانی به جهانگیری لطف نمی‌کند.

به نظر برخی قصد دارند عرصه را بر آقای معاون اول تنگ کنند تا او از دولت برود! اما اگر او با چنین اوضاع و احوالی از دولت خارج شود، قطعا در سال 1400 رئیس جمهور خواهد شد. باید تا فرصت باقی است، دل جهانگیری را به دست آورد و او را مورد تفقد قرار داد زیرا ایشان با تمام وجود به دولت کمک می‌کند و این برهمگان مشخص است. تقریبا اکثر امورات دولت را مانند یک نخست‌وزیر هدایت می‌کند. آقای جهانگیری سابقه طولانی در مدیریت و کار اجرایی دارد و به خوبی از عهده کارها بر می‌آید. سخنان دیروز معاون اول رئیس جمهوری، بسیاری را متاثر کرد و برخی پیشنهاد کردند که ایشان از دولت استعفا دهند. اما ظرفیت آقای جهانگیری بالاست ومدیر بسیار باتجربه‌ای است و در کوره‌های سخت و دشوار، گداخته شده است و با مشکلات اخیر سرد نخواهد شد. آقای روحانی باید هنر این را داشته‌باشد که هم دل آقای جهانگیری را به دست آورد و همه دولت را متحد کند و از سویی فراکسیون‌ها و طیف‌های مختلف درون دولت را کنار هم جمع کرده و امور را مدیریت کند.

نظر شما