«مجید صفاتاج» تحلیلگر مسائل فلسطین در تشریح ابعاد و پیامدهای نشست مشترک حماس با گروه‌های فلسطینی در غزه در گفت‌وگو با خبرنگار ایلنا اظهار کرد: دلیل اصلی برگزاری این نشست طرح اخیر نتانیاهو برای اجرای آتش‌بس و اهدای کمک‌های انسان دوستانه در غزه است اما باید توجه داشت که طی ادوار گذشته تاکنون هرگاه که رژیم صهیونیستی احساس می‌کند جهان عرب و کشورهای عربی پیرامونش در موضع انفعال و ضعف قرار دارند، اقدام به شهرک‌سازی و تخریب اماکن مقدس می‌کند و در این راستا کشتار و مقابله سخت به علاوه بازداشت‌های بی هدف را در دستور کار قرار می‌دهد. به عبارتی دیگر آنها از این موضقعیت و انعال در جهت فعال کردن افراط‌گرایی و تندروی‌های خود استفاده می‌کنند.

وی ادامه داد: این روند تا به امروز ادامه دارد اما نکته مهم این است که اسرائیل هرگاه می‌بیند جبهه مقابل (مقاومت فلسطین) دست به موازنه میدانی و امنیتی زده و تل‌آویو را تحت فشار قرار می‌دهد، به سرعت واکنش نشان می‌دهد و خود را در خطر می‌بیند. گام بعدی در این فرآیند، مطرح کردن طرح‌ها و موافقت‌نامه‌های سازش مقطعی است که آنها نوعی امتیازدهی به آن اطلاق می‌کنند؛ به عبارتی دیگر اسرائیل که از موازنه و ترازی قدرت علیه خود به شدت هراسناک می‌شود و درصدد اعطاء حقوقی است که حق طبیعی مردم فلسطین است؛ چراکه امتیازات مذکور که قرار است از سوی اسرائیل به شهروندان غزه و سرزمین‌های اشغالی داده شود همان حقوقی است که سال‌ها توسط این رژیم نادیده گرفته شده یا مورد نقض قرار گرفته است.

اسرائیل مسائلی مانند بازگشایی معابر غزه را به عنوان یک امتیاز برای فلسطینی‌ها قائل شده است در صورتی که این موضوع حقوق مسلم فلسطینی‌هاست که سالیان سال از سوی رژیم صهیونیستی نادیده گرفته شده است. این در حالی است که اسرائیل به خوبی اوضاع خود و منطقه را رصد می‌کند و شاهد قوی‌تر شدن جریان‌های مقاومت فلسطینی و محور مقاومت در خاورمیانه است و از این جهت است که مجدداً به ارائه کمک‌ها و آتش‌بس روی آورده است.

این پژوهشگر مسائل اسرائیل با بیان اینکه جریان‌های مقاومت فلسطینی و تصمیم آنها در این مقطع بسیار مهم و حساس است، گفت: جریان‌ها مقاومت فلسطین اعلام کرده‌اند که طرح اسرائیل مدلی از کودتا علیه مردم سرزمین‌های اشغالی است و اساساً روند آن را قبول ندارند. این موضوع نشان می‌دهد که آنها به دنبال سهم‌خواهی مقبول خود هستند اما در این بین جنبش فتح خط دیگری را سپری می‌کند. درست است که این جریان خدمات زیادی برای مردم فلسطین داشته اما باید توجه کنیم که جنبش فتح در حال فعلی درگیر دو دستگی و لایه‌هایی است که برای آینده فلسطین خطرناک خواهد بود.

جنبش فتح در اوایل تاسیس خود نقش یک جریان انقلابی را داشت اما پس از مذاکرات سال ۱۹۹۱ روند دیگری را در دستور کار قرار داد و تا حدود زیادی مواضع آنها تغییر پیدا کرد؛ این در حالی است که برخی از جناح‌های منتسب به این جنبش در کرانه باختری و غزه همچنان در قبال اسرائیل مواضع تند دارند اما این مواضع مربوط به تمام ساختار فتح نمی‌شود و مشکلات کماکان باقی است.  

وی در پایان خاطرنشان کرد: یکی از موضوعاتی که اسرائیل در طول چند دهه اخیر از آن به نفع خود استفاده کرده است بحث تحزب یا تکثیر احزاب و طیف‌های مختلف سیاسی در سرزمین‌های اشغالی است. زمانی که فتح و حماس در سال ۲۰۰۵ توانستند اسرائیل را از غزه بیرون کنند، شاهد بودیم که حماس در سال ۲۰۰۶ مدیریت غزه را به دست گرفت و در آنجا اختلافات فتح با حماس عیان شد که نشان از عمق نفوذ اسرائیل در فتح دارد. هرگاه این دو طیف به آشتی ملی و سازش روی می‌آورند محمود عباس یا سایر عناصر تشکیلات خودگردان با ورود خود اقدام به ایجاد خلل در روند صلح و آشتی ملی می‌کنند. لذا در این برهه حساس قتح و سایر جریان‌ها فقط باید به فکر منافع مردم فلسطین باشند و در این بین باید مواضعی اتخاذ شود که اختلافات حماس و فتح مجدداً شعله‌ور نشود.