معاون پژوهشی مرکز بررسیهای استراتژیک ریاست جمهوری ضمن هشدار در مورد کمتوجهی به استاندارهای زیست محیطی در کشور و ارتباط آن با ازبین رفتن توسعه پایدار گفت: تخریب محیط زیست در نهایت به فقر گسترده در جامعه منجر میشود.
محمد فاضلی در گفتوگو با خبرنگار ایلنا در مورد رابطه میان محیط زیست و توسعه پایدار گفت: وقتی از پایداری توسعه حرف میزنیم، چندین نوع پایداری را با هم مدنظر داریم و حداقل باید پایداری اقتصادی، پایداری انسانی، پایداری سیاسی - امنیتی، و پایداری فرهنگی و اجتماعی را کاملاً لحاظ کنیم. به اعتقاد من تداوم وضع فعلی و بیتوجهی به استانداردهای محیط زیست، همه انواع پایداری را در مخاطره قرار میدهد.
وی ادامه داد: بحران محیط زیست به غیرممکن شدن برخی از فعالیتها میانجامد که از پس آن مشکلات اقتصادی متفاوتی فرا میرسند؛ برای نمونه ناتوانی در تداوم کشاورزی، دشوار شدن برخی فعالیتهای صنعتی، و حتی بحران آب در کلانشهرها که برخی فعالیتهای خدماتی را نیز با مشکل مواجه میکنند، از جمله این موارد مخل پایداری در اقتصاد هستند.
این عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی افزود: پایداری انسانی به این معنا است که در هر محیطی باید نیروی انسانی کافی برای تداوم فعالیتها وجود داشته باشد، وضع فعلی بحران آب در شرق کشور، بحران آلودگی هوا در غرب کشور، و بحران آلودگیهای بیماریزا در سراسر کشور، مانعی پیش روی تداوم حیات انسانی در برخی مناطق است. تداوم وضع فعلی بحران آب به گسترش مهاجرت از برخی مناطق میانجامد و در آینده در همین نقاط ممکن است، نیروی انسانی کافی حتی برای تأمین امنیت نیز وجود نداشته باشد.
فاضلی تصریح کرد: گوشهای شنواتر میتوانند صدای نارضایتی بخش مهمی از جمعیت بر اثر بروز آلودگی هوا، ریزگردها، و آلودگی آب را بشنوند.
وی با اشاره به اینکه مطالعات نشان میدهد؛ تخریب محیط زیست به معنای فقر است، افزود: به علاوه مسائل زیستمحیطی به سرعت هویتی و فرهنگی میشوند. دریاچه ارومیه، زایندهرود، کارون، و حتی حیات وحش ایران کاملاً مستعد آن هستند که به داغهای هویتی تبدیل شوند. جامعه ایرانی و تاریخ هیچگاه ما را بابت تخریب گسترده محیط زیست و فقیرتر شدن تنوع زیستی ایران نمیبخشد.
این استاد دانشگاه در مورد پیامدهای بروز ناپایداری در فرایند توسعه، توضیح داد: برای آنکه عاقبت این وضعیت را بشناسیم احتیاج به تخصص ویژه یا دادههای پیچیده و انبوه نیست. عاقبت این وضعیت فقر گسترده، تحمیل هزینههای بیشتر ناشی از بروز بیماریها، و در یک کلام توسعهنیافتگی است.
وی ادامه داد: اندیشمندان جامعه ایران باید درباره چرایی بروز وضع فعلی محیط زیست بیش از آنچه امروز کار میکنند، پژوهش کنند، گفتوگو کنند و فعالیت اجتماعی داشته باشند. ما به شدت نیازمند مطالعه درباره ارتباط وضع زیستمحیطی فعلی با ترتیبات نهادی جامعه ایران هستیم. از اینجاست که فکر میکنم باید به ایده «جامعهشناسی سیاسی محیط زیست» اهمیت بدهیم.
معاون پژوهشی مرکز بررسیهای استراتژیک ریاست جمهوری افزود: جامعهشناسی سیاسی محیط زیست یک رویکرد گذشتهنگر دارد که موضوع آن تحلیل فرایندها، نیروها و کنشگرانی است که سبب پیدایش وضع فعلی شدهاند. این بخش مستقیماً با مقوله سیاستگذاری و تاریخ سیاستگذاری با رویکردی ساختاری ارتباط دارد. اما جامعهشناسی سیاسی محیط زیست رویکردی آیندهنگر نیز دارد. این رویکرد هم باید ادامه وضع فعلی و تأثیر آن بر ساختارها را بررسی کند؛ و هم تحلیل نهادی برای رسیدن به طراحی نهادی مناسب تضمین پایداری همهجانبه را مطالعه کند.
این عضو هیات علمی دانشگاه شهید بهشتی گفت: اگر دانشگاه میخواهد سهمی در حفظ حیات تمدن ایرانی داشته باشد، باید اقتصاد محیط زیست، انسانشناسی محیط زیست، روانشناسی محیط زیست و علوم تجربی و فنی – مهندسی محیط زیست نیز نقش خود را ایفا کنند. البته کماکان سهم عمده را باید علوم اجتماعی ایفا کنند زیرا ساختار نهادی و ظرفیت دولت است که وضع فعلی را پدید آورده و اصلاح نیز از مسیر تحلیل همین واقعیت میگذرد.
∎
نظر شما