دو مرد محکوم به قصاص که در ماجراهای جداگانه مرتکب قتل شده بودند، با جلب رضایت اولیایدم توانستند از چوبهدار فاصله بگیرند.
به گزارش خبرنگار ما، اولین متهم مرد ۳۰ساله به نام پرهام بود که اواخر زمستان سال۸۹ به اتهام قتل دختر ۳۲ساله به نام مهتاب بازداشت شد. متهم در بازجوییها با اقرار به جرمش در شرح ماجرا گفت: «معتاد بودم و پاتوقم در محله بیسیم تهران بود. آن زمان جای مناسبی برای خواب نداشتم به همین خاطر مقابل خانه همسرم که مدتی قبل او را صیغه کرده بودم، رفتم تا شب را آنجا بمانم. وقتی وارد خانه شدم به اتاقی رفتم که دیدم دو دختر جوان مشغول مصرف مواد هستند. خواستم دراز بکشم که آنها با دیدن من عصبانی شدند و یکی از آنها با من درگیر شد. در آن درگیری او با چوب به سرم کوبید. من که کنترل اعصابم را از دست داده بودم دست به چاقو شدم. همان موقع دوستش مهتاب به هواخواهی جلو آمد که با چاقو به او زدم.»
با اقرارها متهم، پرونده کامل و به شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد. متهم در اولین جلسه رسیدگی به پرونده بنا به درخواست اولیایدم به قصاص محکوم شد. این حکم به دیوان عالی کشور فرستاده شد و با تأیید حکم، متهم در آستانه مرگ قرار گرفت. هفتسال از حادثه گذشت تا اینکه متهم توانست بدون قید و شرط رضایت اولیایدم را جلب کند. به این ترتیب متهم روز گذشته در همان شعبه به ریاست قاضی عبداللهی از جنبه عمومی جرم محاکمه شد و در آخرین دفاعش گفت: «از قتل دختر جوان پشیمان هستم و با بخشش اولیایدم از خدا و از آنها میخواهم مرا حلال کنند. حالا از هیئت قضایی تقاضای بخشش دارم.»
در پایان متهم بنا به رضایت اولیایدم، با احتساب روزهای بازداشت با صدور حکم هیئت قضایی به زودی آزاد خواهد شد.
به گزارش خبرنگار ما، اولین متهم مرد ۳۰ساله به نام پرهام بود که اواخر زمستان سال۸۹ به اتهام قتل دختر ۳۲ساله به نام مهتاب بازداشت شد. متهم در بازجوییها با اقرار به جرمش در شرح ماجرا گفت: «معتاد بودم و پاتوقم در محله بیسیم تهران بود. آن زمان جای مناسبی برای خواب نداشتم به همین خاطر مقابل خانه همسرم که مدتی قبل او را صیغه کرده بودم، رفتم تا شب را آنجا بمانم. وقتی وارد خانه شدم به اتاقی رفتم که دیدم دو دختر جوان مشغول مصرف مواد هستند. خواستم دراز بکشم که آنها با دیدن من عصبانی شدند و یکی از آنها با من درگیر شد. در آن درگیری او با چوب به سرم کوبید. من که کنترل اعصابم را از دست داده بودم دست به چاقو شدم. همان موقع دوستش مهتاب به هواخواهی جلو آمد که با چاقو به او زدم.»
با اقرارها متهم، پرونده کامل و به شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد. متهم در اولین جلسه رسیدگی به پرونده بنا به درخواست اولیایدم به قصاص محکوم شد. این حکم به دیوان عالی کشور فرستاده شد و با تأیید حکم، متهم در آستانه مرگ قرار گرفت. هفتسال از حادثه گذشت تا اینکه متهم توانست بدون قید و شرط رضایت اولیایدم را جلب کند. به این ترتیب متهم روز گذشته در همان شعبه به ریاست قاضی عبداللهی از جنبه عمومی جرم محاکمه شد و در آخرین دفاعش گفت: «از قتل دختر جوان پشیمان هستم و با بخشش اولیایدم از خدا و از آنها میخواهم مرا حلال کنند. حالا از هیئت قضایی تقاضای بخشش دارم.»
در پایان متهم بنا به رضایت اولیایدم، با احتساب روزهای بازداشت با صدور حکم هیئت قضایی به زودی آزاد خواهد شد.
قتل به خاطر هیچ
دومین پرونده اوایل تابستان سال ۹۰ با مرگ مشکوک پسر۳۰ساله به نام آرمان در یکی بیمارستانهای شهر تشکیل شد. شواهد نشان میداد، آرمان در جریان درگیری با یکی از دوستانش با ضربه چاقو مجروح و به بیمارستان منتقل شده است، اما بر اثر شدت جراحات فوت میکند. با انتقال جسد به پزشکی قانونی، عامل قتل جوان ۲۸ساله به نام سعید بازداشت شد. او در بازجوییها با قبول جرمش گفت: «من و آرمان سالها با هم دوست بودیم. آن روز آرمان تماس گرفت و خواست به دیدنش بروم. قبول کردم و با موتور دنبالش رفتم. او سوار موتور شد و با هم راه افتادیم تا در خیابان گشتی بزنیم. آرمان عصبانی به نظر میآمد وقتی علتش را پرسیدم ناگهان شروع به فحاشی کرد و از جیبش چاقویی درآورد و روی پهلویم گذاشت. من که علت رفتارش را نمیدانستم غافلگیر شدم و بلافاصله موتور را متوقف کردم. خواستم صحبت کنم، اما او دوباره با چاقو حمله کرد. به همین خاطر مجبور شدم از خودم دفاع کنم و با چاقویی که در جیبم داشتم یک ضربه به گردنش بزنم.» متهم در آخر گفت: «وقتی مقتول روی زمین افتاد بلافاصله او را به بیمارستان رساندم و خیالم راحت بود که زنده میماند، اما متأسفانه چند روز بعد فوت کرد و من کاری از دستم برنمیآمد.»
پرونده بعد از صدور کیفرخواست به شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد و در اولین جلسه محاکمه متهم بنا به درخواست اولیایدم به قصاص محکوم شد. با تأیید این حکم در دیوان عالی کشور وی در آستانه مرگ قرار گرفت و در حالیکه این حکم در آستانه اجرا قرار داشت متهم توانست با پرداخت دیه رضایت اولیایدم را جلب کند.
به این ترتیب روز گذشته متهم در همان شعبه به ریاست قاضی قربانزاده از جنبه عمومی جرم پای میز محاکمه قرار گرفت و در آخرین دفاعش گفت: «باور کنید آن روز مقتول خیلی عصبانی بود و من علت ناراحتیاش را نمیدانستم به همین دلیل سؤال کردم که او چاقو کشید. آن لحظه به شدت ترسیده بودم و مجبور شدم از خودم دفاع کنم، اما قصد کشتن او را نداشتم. اولیایدم لطف بزرگی در حق من کردند که زندگی دوباره بخشیدند به همین دلیل همیشه مدیون آنها هستم. در این هفتسال در زندان عذاب زیادی کشیدم و حالا از قضات دادگاه تقاضای تخفیف در مجازات را دارم.»
در پایان، متهم با حکم هیئت قضایی با احتساب روزهای بازداشت به زودی آزاد خواهد شد.
نظر شما