به گزارش خبرنگار دفتر منطقهای خبرگزاری فارس، پس از مدتها تاخیر در به سرانجام رسیدن طرح کلان اقتصادی مشترک ایران و 2 کشور قزاقستان و ترکمنستان، دوازدهم آذرماه قرار است این طرح عظیم منطقهای که از آن به عنوان پروژه قرن نیز یاد میشود، با حضور روسای جمهور 3 کشور مورد بهرهبرداری قرار گیرد.
طرح احداث این خط آهن از سالها پیش مطرح و آغاز شد اما با تاخیرهایی که بیشتر جنبه و دلیل سیاسی داشت، هر بار متوقف و آغاز دوباره آن مستلزم یکسری دیدارها و سفارشاتی از سوی مقامات سیاسی بود که معمولا نیز به صورت موقتی کار را برای مدتی محدود به پیش میبرد.
داستان پیچیده راهاندازی این طرح منطقهای بدین صورت بود که ابتدا قرار بود راهآهن کامل ایران–ترکمنستان–قزاقستان به طور نهایی اواخر سال 2011 راهاندازی شده و به بهرهبرداری برسد. بعد از آن زمان، پایان کار به ماه دسامبر سال 2012 موکول شد ولی 3 کشور نتوانستند حتی موعد اصلاح شده را رعایت کنند. طرف ترکمنی 2 مورد تعویق زمان پایان کار را که اعلام شده و حاصل نشده بود به عمل شرکتهای پیمانکار خارجی نسبت داد و این بازی تا سال 2013 ادامه داشت.
اما پس از روی کار آمدن دولت جدید در ایران و برخی تحولات منطقه که ضرورت افزایش همکاریهای کشورهای حوزه دریای خزر را به امری اجتناب ناپذیر تبدیل کرد، افزایش سرعت ساخت مقاطعی که در زمینه آنها عقب افتادگی بسیاری مشاهده شده بود، رشد چشمگیری گرفت و ظرف 6 ماه پایان عملیات ساختمانی اعلام و ضمن خبر بهره برداری خط راه آهن تا پایان سال 2014، اختلاف نظرها و سوءتفاهم های سابق به تاریخ پیوست و حتی طرف قزاق از این پروژه، به عنوان پروژه عظیم قرن نیز یاد کرد.
معرفی و چرایی اهمیت راهاندازی خط آهن ایران-ترکمنستان-قزاقستان
طول خط راهآهن ایرانــترکمنستانــقزاقستان حدود 910 کیلومتر است و با راهاندازی این خط، بیش از 600 کیلومتر از طول مسیر حمل و نقل بینالمللی کشورهای مشترک المنافع تا خلیج فارس و اروپا کاهش مییابد.
این خط بینالمللی که بناست از گرگان به اینچه برون، سپس اترک و برکت در 3 کشور قزاقستان و ترکمنستان و ایران عبور کند، طولی 908 کیلومتری خواهد داشت که 120 کیلومتر آن در قزاقستان، 700 کیلومتر آن در ترکمنستان و 88 کیلومتر آن در ایران قرار دارد. با راهاندازی این خط راهآهن که «راهگذر ریلی شمال ــ جنوب» نیز نامیده میشود، زمان حمل و نقل و ترانزیت کالا از این مسیر ریلی، 2 شبانهروز و هزینههای بخش حمل و نقل کاهش مییابد و در مجموع، سالانه 10 تا 12 میلیون تن کالا از این مسیر ریلی جابجا میشود.
این محور که پس از آغاز به کار رسمی کشورهای CIS به خلیج فارس و کشورهای جنوب شرق آسیا متصل میکند، یکی از اصلیترین طرحهای بینالمللی راه آهن ایران به حساب میآید تا در کنار طرح اتصال آستارا به عنوان 2 محور اصلی ارتباط ریلی با کشورهای شمالی کشور در نظر گرفته شود.
با توجه به اتصال ایران به خلیج فارس، دریای عمان و آبهای آزاد جنوبی که در سطح منطقه به خصوص در بین همسایگان شمالی ایران بسیار مهم است، باعث شده بسیاری از کشورهای شمالی و همسایگان دریای خزر به فکر ارتباط گرفتن زمینی با ایران باشند. ارتباطی که با توجه به بالا بودن هزینههای سوختی و البته امنیت بالایی که قطارها تضمین میکند برای هر 2 طرف به صرفه به حساب میآید.
همچنین، با راهاندازی این خط آهن و اتصال کشورهای آسیای مرکزی به کشورهای حاشیه خلیج فارس، حمل و نقل بینالمللی در این منطقه افزایش پیدا کرده و نقش زیادی را در توسعه ترانزیت به سمت خلیج فارس و اقیانوس هند خواهد داشت که در نهایت تاثیر زیادی را بر اقتصاد استان گلستان، خراسان و مجموع اقتصاد جمهوری اسلامی ایران میگذارد.
همچنین کشور قزاقستان قصد دارد تا این خط آهن را تا کشور چین ادامه دهد که با پایان ساخت آن، کشورهای حاشیه خلیج فارس از طریق ایران به چین متصل میشوند.
در همین حال گفته میشود، یکی از مهمترین بارهای حمل شده در این منطقه غلات است که از کشور قزاقستان به حاشیه خلیج فارس ترانزیت میشود که با احداث سیلو از سوی بهره بردار خط، میتوان سالانه 7 میلیون تن غلات را از کشور قزاقستان به کشورهای دیگر ترانزیت کرد.
گفتنی است، برای ساخت پروژه 130 میلیارد تومان قرارداد بسته شده است و پس از 3 سال تاخیر اکنون آماده بهره برداری است.
همچنین این خط آهن ظرفیت جابجایی 5 میلیون نفر را در سال دارد که با توجه به استقبال مسافران این ظرفیت قابل افزایش است اما مهمترین هدف ساخت این راه آهن، افزایش ترانزیت بار در منطقه بوده است که با تکمیل پروژه در مابقی کشورها، شاهد توسعه زیادی در ترانزیت خواهیم بود.
عواید سیاسی مهمترین پروژه اقتصادی منطقه
جدای از تاثیرات اقتصادی که این طرح بر منطقه دارد و از آن به عنوان کریدور ریلی شمال-جنوب نیز نام برده میشود، اجرای آن از منظر سیاسی نیز به ویژه برای ایران دارای اهمیت است.
تلاش غرب و بویژه آمریکا و هم پیمانان منطقهای آن برای محدود کردن روابط ایران با کشورهای آسیای مرکزی، واقعیت انکار ناپذیری است که در 2 دهه گذشته همواره دنبال شده و ملاحظه جدی است که همواره بایستی در مناسبات ایران با کشورهای آسیای مرکزی مدنظر قرار گیرد.
بررسی تحولات آسیای مرکزی در دهه 90 میلادی و ایفای نقش ایران در این تحولات نشان میدهد که در آن دوران، سنگ بنای یک همگرایی منطقهای «ایرانی-آسیای مرکزی» نهاده شد ولی نتوانست تداوم یابد و دلیل اصلی آن گسترش سریع نفوذ مثلث ایالات متحده، ترکیه و رژیم صهیونیستی بود که بیگانه کردن ایران در منطقه یکی ازاهدافش به شمار میرود.
مهار اسلام گرایی و جلوگیری از رشد اسلام خواهی به همراه مهار جمهوری اسلامی ایران از جمله منافع آمریکا برای حضور در آسیای مرکزی برشمرده شده و هم پیمانان منطقهای آمریکا نیز در زیر لوای گسترش مناسبات با کشورهای آسیای مرکزی، هدف پنهان جلوگیری از نفوذ ایران و محدود کردن روابط ایران با کشورهای این منطقه را همواره دنبال کردهاند.
بارزترین نماد مخالفت آمریکا با گسترش روابط ایران با جمهوریهای آسیای مرکزی در مسائل انرژی نمود پیدا کرده و مخالفت آمریکا با انتقال نفت و گاز این منطقه از مسیر ایران و پیشنهاد مسیر بستر دریای خزر موضوعی روشن و آشکار است.
آمریکا همچنین مخالف اجرای پروژه انتقال گاز ترکمنستان به اروپا از طریق ایران و ترکیه است و ادامه اجرای این پروژه که فاز اول آن از کرپجه ترکمنستان به کردکوی ایران در سال 1998 میلادی به بهره برداری رسید، به دلیل وجود همین مخالفتها با مشکلاتی مواجه شده است.
ایجاد درآمد برای ایران از محل ترانزیت کالاهای قزاقستان و ترکمنستان از مسیر خط آهن قزاقستان -ترکمنستان-ایران و انتقال آن به سایر نقاط جهان از طریق بنادر جنوبی، ابتدایی ترین منفعت اقتصادی برای ایران به شمار می رود اما صاحبنظران معتقدند آنچه که از درآمد حاصل از ترانزیت برای ایران مهمتر است، مقابله با سیاست سلطه و ایجاد تعارضی است که آمریکاییها همواره در منطقه دنبال کردهاند.
در 2 دهه گذشته، به دلیل تعارضهای موجود بین سیاست واشنگتن با تهران، آمریکا به کشورهای آسیای مرکزی فشار آورده تا از همکاریهای گسترده با ایران اجتناب کنند.
به عقیده کارشناسان، همکاری ریلی ایران، ترکمنستان و قزاقستان نمادی برای ناکامی سیاست همه چیز بدون ایران در سطح آسیای مرکزی و قفقاز است که از سوی آمریکا دنبال میشود و این جنبه برای ایران اهمیت بیشتری دارد.
اجرای این طرح، مقابلهای جدی با سیاستی است که آمریکا آن را برنامه ریزی میکند و میتوان گفت طرح راه آهن قزاقستان-ترکمنستان-ایران به نوعی هژمونی آمریکا را در سطح آسیای مرکزی به چالش میکشاند.
نتیجهگیری:
این روزها و در ساختار نوین اقتصاد سیاسی بینالملل، کشورها بدون تعامل سیاسی هماهنگ با دنیای خارج به سختی خواهند توانست به سطحی قابل اعتنا در توسعه اقتصادی و رشد و شکوفایی دست یابند، به عبارت دیگر آن دسته از کشورهایی که به اصلاح رفتار سیاسی و انطباق با شرایط جدید برآمدهاند، این فرصت را یافته که ثروت و موقعیت خود را ارتقا بخشیده و سهمی از تقسیم بندی جهانی در عرصه تعاملات اقتصاد سیاسی بین المللی را به خود اختصاص دهند.
نمونه بارز این فرضیه، افتتاح قریب الوقوع خط آهن ایران-ترکمنستان-قزاقستان است جایی که در معدود دفعاتی کشورهای آسیای مرکزی از عملکردهای همسوگرایانه با غرب فاصله گرفته و پس از یکدوره ناکامی در طرحهای مشترک منطقهای، در آستانه تحقق رویای تبادل 10 میلیون تنی کالا با کشور ایران و همچنین پیوند دادن کشورهای آسیای مرکزی به آبهای خلیج فارس و دریای آزاد از مسیر ایران برآمدهاند.
انتهای پیام/
∎
نظر شما