خرداد:سیاسیون بسیاری درباره ناآرامی ها و تجمعات اعتراضی اخیر صبحت کردند. برخی معتقدند همه علل و عوامل این اتفاقات در خارج از مرزها بود اما بدخواهان و معاندان نظام نتوانستند به طراحیهای خود جامه عمل بپوشانند و حالا اوضاع به قبل از هفتم دیماه برگشته و زندگی عادی ادامه دارد. در مقابل، دیدگاهی است که نسبت به عواقب ریشهیابی نادرست مسائل و وقایع اخیر هشدار میدهد و تأکید میکند که اگر ریشهیابی صحیحی انجام نشود، مسئولان نتیجه درستی نمیگیرند و تصمیماتی را به اجرا درمیآورند که پیامدهای نامناسبی را برای کشور و مردم در پی خواهد داشت.
به گزارش خرداد، «خبرآنلاین» در ادامه نوشت: علی احمدی رئیس کمیسیون مشترک مجمع تشخیص مصلحت نظام از جمله کسانی است که به دیدگاه دوم اعتقاد دارد. او ضمن برشمردن مولفههای بروز تجمعات اعتراضی اخیر، اهداف و دلایل ناکامی عوامل توطئهگر خارجی را تشریح کرد و گفت: الان در کشور، اقتصاد مریض و معیشت و روح مردم، بیمار است بنابراین ساکتشدن و پایانیافتن حوادث اخیر، نباید منجر به نادیدهگرفتن مطالبات مردم شود.
اما نکته مهم آن است که توجه به مطالبات معیشتی و اقتصادی مردم اعم از اشتغال، خروج فضای کسب و کار از رکود، رفع ناامیدی نسبت به آینده و رسیدگی به وضعیت صندوقهای بازنشستگی نباید به سیاهنمایی عملکرد ارکان حاکمیت تبدیل شود. علی احمدی با انذار درباره عواقب این اتفاق یادآور شد: مشکل اصلی در خطبهها، میزگردها، مناظرهها و خبرگزاریهاست که مصداق این آیه کریمه «با دست خود خانههای خود را خراب میکنند»، شدهاند چون مرتب تصویری ناتوان، دزد و معاملهگر از دولت، تصویری سرشار از فساد از قوه قضائیه و انعکاس یأس و ناامیدی در نطقها و اظهارات نمایندگان به مردم ارائه میدهند.
مشروح این گفتوگو را در ادامه بخوانید:
اخیرا شاهد تجمات اعتراضی در شهرهای مختلف کشور بودیم. شخصیتهای سیاسی اعم از اصولگرا و اصلاحطلب دلایلی را برای این اتفاقات برشمردند. شما ریشه این وقایع را در کجا میدانید؟
حوادث اخیر در کشور با توجه به سه مولفه «بستر و زمینههای حادثه»، «کارگزاران» و «سازماندهی فعالیتها»، قابل ارزیابی و تحلیل است. از حیث بستر و زمینههای حادثه؛ نارضایتیهای اجتماعی و اقتصادی نظیر بیکاری، رکود، گرانی، ناامیدی نسبت به آینده، تجمعات مالباختگان موسسات مالی مانند کاسپین و ...، خبرهای گسترده و پراکنده نسبت به فساد مالی و اقتصادی بین مسئولین و بستگان آنها، تعویق پرداخت حقوق بازنشستگان مانند فولاد و ... از جمله زمینهها و بسترهای چنین رخدادی بودند.
گروه اربیل (بارزانی، برادرزن صدام، عربستان و آمریکا و اسرائیل) در بعد خارجی و سازمان منافقین و سلطنتطلبها و نیروهای میدانی آنها کارگزاران این حوادث بودند. سلاح تأمین کردند، حتی مرخصی کریسمس نیروهای خود در منطقه را لغو کردند.
سازماندهی فعالیتها، استراتژی آنها، تأکید بر گروهها و جنبشهای بی سر و حرکت از پیرامون به مرکز بود. دو تجربه تونس در حرکتهای غیر خشونتآمیز و لیبی در مرحله بعد و به عنوان تجربه خشونتآمیز را در پیش رو داشتند. مهمترین ابزار سازماندهی فضای مجازی و سپس رسانههای فارسیزبان مانند صدای آمریکا، ری استارت که در این مدت 270 فرمان حمله داد و ... بود. بازتاب وسیع این حادثه در بین مسئولان آمریکا و حتی طرح موضوع در شورای امنیت سازمان ملل توسط آمریکا حکایت از عقبه و پشتیبانی قوی این سازماندهی داشت.
اما وزارت خارجه و آقای جهانگیری نقش به تعبیر شما «گروه اربیل» شامل بارزانی، برادرزن صدام، عربستان، آمریکا و اسرائیل را در اعتراضهای اخیر تکذیب کردند. استناد شما برای اشاره به این موضوع چیست؟
منابع رسمی امنیتی گزارشی دادند که در منطقه اقلیم کردستان چنین کانونی وجود داشته.
هدف آنها چه بود؟
آنها با توجه به ناکامی در اقلیم کردستان، عدم موفقیت در مسائل داخلی و استعفای نخستوزیر لبنان، شکست در کودتای یمن و کشتهشدن علی عبدالله صالح به عنوان اقدامات نارس و شکست داعش و ناکامی در اقدام بعدی یعنی قدس، از این حادثه سه هدف را دنبال میکردند: براندازی نظام، در مرحله بعد چالش و درگیری بین جریانهای سیاسی داخلی و نهادهای حاکمیت و در نهایت با فعالیتهای پراکنده و آدرسهای غلط، خسته کردن نیروهای امنیتی و انقلاب و تأمین خوراک رسانهای برای گفتمانسازی ناامنی در ایران در سطح منطقه و جهان.
به نظر میرسد، زمینهها و بسترها نسبت به گذشته بسیار فراهمتر بود. تمهیدات حادثه خیلی گستردهتر و هماهنگی جریانها در خارج خیلی نزدیکتر بود. با این حال نسبت به رخدادهای گذشته سریعتر فروکش کرد و ناکام ماند.
به نظر شما دلایلی که عوامل خارجی نتوانستند به اهداف خود در ایران جامه عمل بپوشانند چه بود؟
دلایل این ناکامی را میتوان در چند عامل برشمرد. همواره بین سه مولفه بسترها، کارگزاران و سازماندهی فعالیت، رابطه نزدیکی وجود دارد. با وجود بسترهای مناسب و سازماندهی قوی اما کارگزاران یادشده نمیتوانستند این مطالبات و زمینهها را نمایندگی کنند. مردم دارای مشکلات معیشتی بوده و هستند، از شرایط اجتماعی و اقتصادی ناراضی هستند اما با توجه به شعارهای هنجارشکنانه و تحلیل شعارها، مردم خیلی زود متوجه شدند که ابعاد و ماهیت این حادثه، ضد انقلابی است و سلطنتطلبها و منافقین، عقبهای در بین مردم ندارند.
دلیل دوم، رادیکالشدن سریع حوادث بود. برخی معتقدند رادیکالشدن سریع حوادث ناشی از این واقعیت بود که منافقین خود را فاقد عقبه میدیدند و فکر میکردند که سلطنتطلبها عرصه را از دست آنها گرفتهاند، لذا برای نشان دادن خود سریعتر وارد معرکه شدند.
علت سوم را نیز عدم شکلگیری تردید بین مسئولین میدانم. در حادثه 88 بسیاری یا دشمن را در پشت صحنه ندیدند و یا نخواستند ببینند اما در این حوادث تردید از بین رفت. اگر چه در ابتدا سعی شد این حوادث ضد دولت تعریف شود و حتی عقبه جریانهای معاند هنوز هم سعی دارند شکلگیری این حوادث را به جریانهای داخلی ربط دهند اما انسجام دستاندارکاران اداره کشور نیز یکی از عوامل مهم در خنثیسازی این حوادث بود.
امروز وقتی به اظهارنظرها و تحلیلها از ناآرامیها و تجمعات اعتراضی نگاه میکنیم، مهمترین مسئله پیدا کردن راه حل برای مشکلات مردم و کشور است. به نظر شما در نهایت درباره آینده چه رویکردی را باید در پیش گرفت و اگر بخواهید توصیهای به سیاسیون و مسئولان داشته باشید چه نکاتی را یادآور میشوید؟
نخست آنکه این حوادث نشان داد فضای مجازی برای هیچ یک از جریانهای سیاسی یا نهادهای قدرت نمیتواند به صورت رسانهای در رقابت با صدا و سیما تعریف شود. ثانیا با توجه به زمینهها و بسترهای مساعد برای این حوادث، بیان نکتهای که یکی از دکترهای بخش آی.سی.یو گفت بسیار مناسب است. او میگفت در معالجه و درمان مریض، بزرگترین مشکل ما دور و بریهای مریض هستند! الان در کشور، اقتصاد مریض است، معیشت مردم و روح آنها بیمار است اما مشکل اصلی در خطبهها، میزگردها، مناظرهها و خبرگزاریهاست که مصداق این آیه کریمه «با دست خود خانههای خود را خراب میکنند»، شدهاند. مرتب تصویری ناتوان، دزد و معاملهگر از دولت، تصویری سرشار از فساد از قوه قضائیه و انعکاس یأس و ناامیدی در نطقها و اظهارات نمایندگان به مردم ارائه میدهند. ثالثا ساکتشدن و پایانیافتن حوادث نباید منجر به نادیدهگرفتن مطالبات مردم و بسترهایی که زمینههای این نارضایتیها و حوادث شدند، بشود. گویند مردی با ساختمان خود تعهد بسته بود که تا او زنده است ساختمان بر سرش آوار نشود. یک بار ساختمان ترک برداشت، او ترک را با گچ پر کرد. بار دوم، بار سوم و ... هر بار مرد با گچ ترکها را پر کرد. اما یکباره ساختمان آوار شد. مرد گفت مگر ما با هم تعهد نبسته بودیم؟ ساختمان گفت: بله ولی من چند بار خواستم به تو هشدار دهم اما تو هر بار دهان مرا با گچ پر کردی!