
به گزارش خبرنگار ما، بيست و دوم آبانماه سال94، مأموران پليس تهران از قتل مرد 27سالهاي به نام افشين در يكي از پاركهاي حوالي بزرگراه حكيم باخبر و راهي محل شدند. شواهد نشان ميداد مقتول در جريان درگيري با سه مرد جوان بر اثر ضربه چاقو به قتل رسيده است. بعد از انتقال جسد به پزشكي قانوني دو پسر جوان كه در آن درگيري حضور داشتند بازداشت شدند، اما عامل قتل از محل حادثه گريخته بود. چند روز بعد اما محمد 31ساله خودش را عامل قتل معرفي كرد و گفت در دفاع از خودش و خواهرزادهاش دست به چاقو شده است.
او در شرح ماجرا گفت: «از خوزستان به خانه خواهرم آمده بودم تا ديداري تازه كنم. هر بار كه به تهران ميآمدم با پسر خواهرم و دوستانش گشتي در خيابانها ميزديم. آن شب نيز همراه خواهرزادهام و يكي از دوستانش به پارك رفته بوديم و با هم در آلاچيق نشستهبوديم.
در حال صحبت بوديم كه سه پسر جوان در حاليكه حال طبيعي نداشتند به سمت ما آمدند. افشين به ما اعتراض كرد و خواست تا از روي صندليهاي آلاچيق بلند شويم. به حرفهاي او اعتنايي نكرديم و او با اين بيتفاوتي بيشتر عصباني شد و با قلاب كمربندش ضربهاي به خواهرزادهام زد. سپس تهديد كرد تا از پارك بيرون برويم.» متهم در ادامه گفت: «در حين درگيري بود كه متوجه شدم خانواده افشين هم در حال نگاه كردن هستند به همين دليل سعي كردم او را آرام كنم تا جلوي همسر و خانوادهاش با هم درگير نشويم، اما بيفايده بود.» متهم در خصوص قتل گفت: «قبلاً درباره ناامنيهاي تهران شنيده بودم به همين دليل براي امنيت بيشتر هميشه يك چاقو همراه داشتم. در آن لحظه نيز براي ترساندن مقتول چاقو كشيدم. او در حاليكه كمربند را در هوا ميچرخاند به سمت ما پرتاب شد و ناخواسته چاقو وارد سينهاش شد.»
با اقرارهاي متهم پرونده كامل و به شعبه دهم دادگاه كيفري يك استان تهران فرستاده شد. در اولين جلسه رسيدگي به پرونده، اوليايدم درخواست قصاص كردند سپس متهم بار ديگر حادثه را شرح داد. در پايان هيئت قضايي بعد از آخرين دفاع متهم و تحقيق از شاهدان حادثه متهم را به قصاص محكوم كرد. اين حكم به ديوان عالي كشور فرستاده شد، اما از سويی قضات ديوان رأي را نقض کردند و پرونده را به شعبه رسيدگي كننده ارجاع دادند. به اين ترتيب روز گذشته متهم مقابل قاضي قربانزاده پاي ميز محاكمه ايستاد. بعد از قرائت كيفرخواست، اوليايدم گفتند كه خواستهشان قصاص است. سپس متهم در جايگاه قرار گرفت و گفت: «باور كنيد قصد كشتن افشين را نداشتم. آن شب او حالت طبيعي نداشت و بيدليل به سمت ما آمد و شروع به فحاشي كرد. وقتي متوجه خانواده او شدم سعي كردم درگيري را تمام كنم، اما او دست بردار نبود. باور كنيد در آن حالت اگر از خودم و خواهرزادهام دفاع نميكردم الآن او به جاي من ايستاده بود. اي كاش اين حادثه يك كابوس بود.» بعد از توضيحات متهم، خواهرزاده او به عنوان شاهد ماجرا به دستور رياست دادگاه در جايگاه قرار گرفت و گفت: «آن شب در پارك نشسته بوديم كه مقتول و دو دوستش به سوي ما آمدند. آنها مست بودند و حال طبيعي نداشتند. مقتول تا ما را ديد ناسزا گفت و با داييام درگير شد. مقتول در درگيري با قلاب كمربند به سمت ما حمله كرد و داييام مجبور شد دست به چاقو شود. مقتول وقتي چاقو را ديد از روي زمين سنگي برداشت تا به سمت ما پرتاب كند كه ناگهان هنگام پرتاب سنگ پايش ليز خورد و به زمين افتاد. گويا آنجا بود كه چاقو به سينهاش فرو رفت. »
در پايان هيئت قضايي جهت صدور حكم وارد شور شد.