به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا به نقل از رودآور؛ علی خوشلفظ جانباز 70 درصد همدانی، صبح روز 29 آذر ماه سال جاری پس از تحمل سالها رنج جانبازی به شهادت رسید.
«وقتی مهتاب گم شد» کتاب خاطرات این شهید بزرگوار است که مقام معظم رهبری بر آن تقریظ داشته اند و مرتضی امیریاسفندقه از شاعران و کارشناسان ادبی کشورمان، اسفند ماه سال گذشته در دیدار جمعی از شاعران مذهبی با رهبر انقلاب، شعری درباره این کتاب خواند.
این شاعر از دوستان علی آقا خوش لفظ است و این روزها نیز برای دوست شهیدش شعری در قالب نیمایی سروده است.
شهید خوش لفظ اهل جلوه گری و جلوه فروشی نبود
امیریاسفندقه تنها برای معرفی بیشتر شهید خوش لفظ به گفت و گو با رودآور نشست و گفت: شهید خوش لفظ دوست نداشت که شناخته شود، شرم داشت از اینکه ستاره، خورشید و یا ماه شود، اهل جلوه گری و جلوه فروشی نبود.
وی اظهار کرد: زمانی که با علی آقا خوش لفظ، خوش رفیق، روبرو می شدیم، درد می کشید و با وجود آن که تمام لحظات زندگی اش با درد گره خورده بود، تبسم بر روی لبش بود و شکایتی نداشت.
این شاعر معروف کشورمان افزود: شهید خوش لفظ با دلی خونین، لبی خندان می آورد همچون جام، زخم های بسیار داشت و دلش خونش، اما لبش خندان بود و فخر فروشی نمی کرد و نمی گفت که من جانباز 70 درصد هستم و باید به من صد درصد احترام بگذارید، در دنیای علی آقا این حرف ها معنا نداشت.
شهید خوش لفظ برای امیریاسفندقه چه نوشت؟
امیریاسفندقه تصریح کرد: نگران ایران عزیز، عاشق و پاک اسلامی بود، این شهید بزرگوار در ابتدای کتاب خاطراتش یعنی «وقتی مهتاب گم شد» که به بنده داده، با وجود آن که نوشتن برایش به دلیل جراحتی که داشت دشوار بود به دست خود خودش نوشت؛ " بسمه تعالی / استاد عزیزم امیری اسفندقه، حضرت آقا فرمودند، این کتاب را بخوانید و در مورد آن شعر بگویید.شاید این اثر بهانه ای باشد برای دوستی و آشنایی من و شما".
برای معرفی شهید خوش لفظ همچون شیر به میدان بیاییم

امیریاسفندقه شعر منتشر نشده خود را در قالب نیمایی در اختیار ما گذاشت:
گذشتیم از تب
گذشتیم از تاب
گذاشتیم از آتش و خاک
از باد و از آب
گذشتیم و از جلوه و جذبه
جذاب
شهاب و آمد و دید ما را و رقصید
به ماه و ستاره نشان داد ما را
گذشتیم از شب
گذشتیم از خواب
گذشتیم از خلسه و
خاطره
مرگ و
مرداب
رها از جدایی و
از آشنایی
رها از خموشی و
از روشنایی
رها از همه، هرچه حتی رهایی
گذشتیم از قالب و
قلب و
القاب
من و
مین و
مهتاب
انتهای پیام/