به گزارش جامجم، کتاب خاطرات علی خوشلفظ به قلم حمید حسام توسط انتشارات سوره مهر منتشر شد که مورد توجه رهبر معظم انقلاب نیز قرار گرفت و سال گذشته بر آن تقریظ نوشت. کتاب وقتی مهتاب گم شد، پیش از آنکه شرح زندگی علی خوشلفظ باشد، روایتی عینی از یک واقعه تاریخی است که موجب شد سرنوشت تعداد زیادی از مردمان ایران تغییر کند.
علی خوشلفظ که نامش را به خاطر نزدیکی تولدش با ولیعهد پهلوی، جمشید گذاشتهاند، سالها بعد در نوجوانی، همزمان با وقوع انقلاب اسلامی خود نیز دچار تحول و دگرگونی در اهداف و آرمانها میشود. همین انقلاب درونی باعث میشود او در اولین اعزام به جبهه، نام خود را به علی خوشلفظ تغییر دهد و سرانجام زندگیاش هم عوض شود. علی پانزده ساله در عنفوان جوانی با اصرار فراوان خود به جبهه اعزام میشود و آنجاست که درمییابد شهادت ارمغانی است که با ترک خود به دست میآید؛ اما گویی قرار است علی خوشلفظ با تنی مجروح و خسته زنده بماند تا سالها بعد ماجرای وصل حدود 800 دوست و برادرش را برای ما روایت کند. با این حال او سرانجام بعد از روایت اتفاقات دوران دفاع مقدس به دوستان شهیدش پیوست.
مجید صفدریان، رئیس بنیاد شهید و امور ایثارگران استان همدان درباره این شهید به ایسنا میگوید: علی خوشلفظ در دوران دفاع مقدس، چهار بار جانباز شد. نخستین جانبازی او روز پانزدهم تیرماه سال 61 در جریان عملیات بیتالمقدس در خرمشهر بود که تیر و ترکش به بدنش اصابت کرده بود. مجروحیت دوم او روز 20 بهمن ماه سال 64 در جریان عملیات والفجر 8 در منطقه فاو بود که شیمیایی شد. سومین مجروحیت او نیز روز دهم آذرماه سال 65 در خرمشهر در جریان یک عملیات پدافندی بود که از ناحیه دست و پا مجروح شد. همچنین روز هشتم اسفندماه سال 65 در عملیات کربلای 5 نیز دچار موجگرفتگی شد و تیر به او اصابت کرد.
متن تقریظ رهبر انقلاب بر کتاب «وقتی مهتاب گم شد»
«بسماللهالرّحمنالرّحیم
بچّههای همدان؛ بچّههای صفا و عشق و اخلاص؛ مردان بزرگ و بیادّعا؛ یاران حسین (علیهالسّلام)؛ یاوران دین خدا ... و آنگاه مادران؛ مردآفرینان شجاع و صبور... و آنگاه فضای معنویت و معرفت؛ دلهای روشن، همّتها و عزمهای راسخ؛ بصیرتها و دیدهای ماورائی ... اینها و بسی جویبارهای شیرین و خوشگوار دیگر از سرچشمه این روایت صادقانه و نگارش استادانه، کام دل مشتاق را غرق لذّت میکند و آتش شوق را در آن سرکشتر میسازد.
راوی، خود یک شهید زنده است. تنِ بشدّت آزرده او نتوانسته از سرزندگی و بیداری دل او بکاهد، و الحمدلله
ربّ العالمین. نویسنده نیز خود از خیل همین دلدادگان و تجربهدیدگان است. بر او و بر همه آنان گوارا باد فیض رضای الهی؛ انشاءالله. 95/10/18»
پیام سردار سلیمانی
عزیز برادرم علی عزیز
همه شهدا و حقایق آن دوران را در چهره تو دیدم. یک بار همه خاطراتم را به رخم کشیدی. چه زیبا از کسانی حرف زدهای که صدها نفر از آنها را همین گونه از دست دادم و هنوز هر ماه یکی از آنها را تشییع میکنم و رویم نمیشود در تشییع آنها شرکت کنم. ده روز قبل بهترین آنها - مراد و حیدر – را از دست دادم؛ اما خودم نمیروم و نمیمیرم، در حالی که در آرزوی وصل یکی از آن صدها شیر دیروز لهله میزنم و به درد چه کنم دچار شدهام. امروز این درد همه وجودم را فراگرفته و تو نمکدانی از نمک را به زخمهایم پاشاندی. تنهای تنهایم. عکست را روی جلد بوسیدم ای شهید آماده رفتن و دوست ندیدهام که بهترین دوستت را در کنارم از دست دادی. امیدوارم سربلند و زنده باشی تا مردم ایران در زمین همانند دب اکبر در آسمان نشانی خدا را از تو بگیرند و به تماشایت بنشینند.
برادر جاماندهات قاسم 30/1/96»
پیام علیرضا مختارپور رئیس نهاد کتابخانههای عمومی
بسم رب الشهدا و الصدیقین
و ما کجا و تو ای باصفا کجا بودی
تو از نخست شهیدی میان ما بودی
از لحظهای که برای اولین بار سردار شهید علی خوشلفظ را در غروب شانزدهم دیماه 1395 در بیت رهبر معظم انقلاب زیارت کردم تا امروز که خبر شهادتش را شنیدم بارها شعر زیبای دوست عزیز و شهیدم احمد زارعی در خاطرم متبادر شد.
وقتی شهید علی خوشلفظ در محضر رهبر و مرادش در همان شب شروع به صحبت کرد در صدایش که با سرفههای متعدد قطع میشد، لحن خاصی وجود داشت که بهترین تعبیر ادبیاش را شهید زارعی سالها قبل در شعری که برای شهادت شهید سید مرتضی آوینی سروده بود، بیان کرده است.
اینک او به کاروان شهیدان و از جمله دوست صمیمیاش سردار شهید علی چیتسازیان پیوسته و تبدیل به الگوی جوان پاک مومن انقلابی برای نسل جوان این عصر و آینده تاریخ اسلام و انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی شده است. خدایش رحمت کند و او را با سیدالشهدا علیهالسلام محشور فرماید. انشاءالله.