آموزش مدرن پزشکی در ایران ابتدا در دارالفنون و سپس با تأسیس دانشکده پزشکی دانشگاه تهران در سال 1313 آغاز شد. به تدریج تعداد دانکشدههای پزشکی و دانشجویان پزشکی افزایش یافت. در این مراکز نیز سعی شد که آموزش پزشکی به صورت نظری و عملی دنبال شود. دانشجویان چند سال به یادگیری اصول نظری علم پزشکی مشغولند و چند سال نیز در بیمارستانها و مراکز درمانی آموزش های عملی را فرا میگیرند.
ولی در دو دهه اخیر جامعه جهانی تغییرات بسیاری در آموزش پزشکی ایجاد کرده است بهعنوان مثال به جای تکیه بر کلاسهای درک و روشهایی که دانشجو در آن فقط منفعل و شنوده دارد سعی شده که آموزش به صورت ارائه بیمار صورت گیرد. در این روش دانشجو در آموزش خود نقش فعالی بازی میکند بهعنوان مثال شرح حال بیمار مطرح میشود و دانشجو فرصت دارد که قبل از کلاس در مورد آن مطالعه و تحقیق کند و دانشجویان و استاد در مورد بیمار و روشهای تشخیص و درمان به صورت گروهی بحث میکنند. در این روش دانشجو با روش مطالعه و تحقیق در مورد مشکلات بیمار از زوایای مختلف اشنا می شود. ابن روش در ضمن نگاه علمی به دانش پزشکی را در دانشجو تقویت می کند. مطالعات مختلف نشان داده است که این روش از تدریس استاد در کلاس درس به صورت نظری بسیار مفیدتر است.آموزشهای عملی نیز در بالین بیمار به همین صورت دوطرفه بین استاد و دانشجو باید باشد دانشجو پزشکی باید بهطور عملی آموزشهای لازم را در بستر بیمار تجربه کند.
ولی فقط آموزشهای نظری و عملی کافی نیست علم پزشکی عملی است که بهطور مستقیم با انسان در ارتباط است و از این لحاظ از علوم دیگر کاملا متمایز است. لذا آموزش پزشکی باید همراه با آموزش علوم انسانی چون روانشناسی و ارتباطات فردی و اجتماعی همراه باشد.
متأسفانه روشهای نوین آموزش پزشکی هنوز در دانشکده های پزشکی ما جای خود را باز نکرده است درحالحاضر آموزشهای نظری رکن اصلی آموزش پزشکی در دانشکدههای کشور است این مسئله تنها به آموزش پزشکی عمومی محدود نشده و در دورههای تخصصی و فوقتخصصی نیز دیده میشود. هرچند آموزشهای عملی نیز وجود دارد ولی برای پیشرفت و ارتقای تحصیال و شغلی این آموزش نظری و نمرات ناشی از این آزمونها است که در تمام مقاطع حرف اول را میزند. این مسئله باعث شده است که در بین دانشجویان و دستیاران تمركز بیش از حد بر حفظیات شود. در مقاطع تحصیل این نمره است كه ملاك قرار میگیرد. لذا آموزش عملی كمتر مورد توجه قرار گرفته است. دانشجویان پزشكی بیشتر تمایل به كلاسهای نظری و حفظیات دارند تا برنامههای عملی. حرفه پزشكی یك حرفه عملی است كه علاوه بر معلومات نظری به مهارتهای عملی نیاز است تا بتوان بر بالین بیمار به طور عملی از این محفوظات برای تشخیص و درمان بیمار استفاده كرد. در آموزش عملی پزشكان لازم است كه با تاكید بر اصول نظری علم پزشكی به دانشجو به طور عملی روش برخورد با بیما، تشخیص و در مان آن را آموزش داد. این امر باعث میوشد كه دانشجو بعد از اتمام دوره خود به پزشكی با معلومات، سختكوش، صادق و با شخصیت حرفهای تبدیل شود. البته اینها همه مهارتهایی است كه حتی بعد از اتمام دوره نیاز به تمرین و ممارست دارد كه در فرد به کمال برسد. ولی اصول آن باید در فرد در دوران آموزش پزشکی نهادینه شود. متاسفانه در سیستم آموزشی كشور ما به این مسائل كم توجه میشود و مهمترین ملاك ارزیابی دانشجویان نمرات مسائل نظری پزشكی است. این امر باعث شده كه دانشاموزان در تمام مقاطع به مسائل نظری بیش از حد توجه كرده و كمتر به مسائل عملی توجه و ممارست كنند. نتیجه این روش در آینده تبعات منفی برای پزشكان، بلكه جامعه نیز خواهد داشت. باید سیستم آموزشی به گونهای متحول شود كه علاوه بر توجه به محفوظات نظری فرد به مهارتهای عملی آنان نظیر كارهای عملی و بالینی و روابط انسانی با بیماران نیز تاكید كرد و این نكات را مورد ارزیابی قرار دهد. جامعه به پزشكان نیاز دارد كه علاوه بر تسلط بر مبانی نظری علم پزشكی، بر بالین بیمار قادر باشند با حفظ كرامت و ارزشهای انسان به تشخیص و درمان اقدام كنند.
*دکتررضا سعیدی- جراح پیوند، عضو هیئت علمی دانشگاه علومپزشکی ایران