دنيا حيدري
رقابتهاي ليگ همواره دو نيم فصل مهم و البته متفاوت را پشت سر ميگذارد. نيم فصلي كه دور رفت رقابتها را شامل ميشود و فرصتي براي شناخت تيمها از خود و رقباست كه اكثر زمان آن نيز با هدر رفتن امتيازها توسط تيمها همراه است و نيم فصلي كه سرنوشت تيمهاي ليگ را مينويسد. چه آنها كه در پي كسب سهميه هستند و قهرماني و چه آنها كه در ردههايي پايين جدول براي بقا ميجنگند.
خطكشي كردن براي مشخص كردن اينكه كدام يك از دو نيم فصل براي كسب نتيجهگيري مهمتر است، خيلي كار سادهاي نيست. بسياري بر اين باورند كه دور برگشت، بازيها به مراتب سختتر و رقابتها تنگاتنگتر است و به همان اندازه نيز كار سختتر اما شايد به همين دليل هم باشد كه دور رفت اهميت بيشتري پيدا ميكند. دوري كه قدر دانستن امتيازهاي آن، ميتواند تيمها را در دستيابي به هدفي كه پيش رو دارند، ياري رساند. ميخواهد اين هدف كسب جام قهرماني باشد يا سهميه يا حتي ادامه حيات در سطح اول فوتبال كشور اما تيمهاي حاضر در رقابتهاي ليگ برتر طي 17 دوره اين رقابتها، نيمفصلهايي متفاوت را پشت سر گذاشتهاند. در واقع نيمفصل اول، براي تيمهاي زيادي به معناي شناخت از حريف است و رسيدن به آمادگي و شرايط مناسب؛ مسئلهاي كه گاه باعث ميشود تيمهاي نامدار نتوانند خود را به جايگاهي مناسب برسانند و تمام توان خود را بگذارند براي دور برگشتي كه هر بازي آن ميتواند به معناي آخرين فرصت باشد. البته در اين بين هم هستند تيمهايي كه يك نيمفصل خود را به چنان جايگاهي ميرسانند كه خيلي زود لقب شگفتيساز را به خود اختصاص ميدهند و در دور بعدي اما چنان نفسهايشان به شماره ميافتد كه يا در قعر جدول جا خوش ميكنند يا كولهبار سقوط ميبندند.
اهميت نيمفصل نخست اما شايد زماني مشخص ميشود كه به رغم آنكه جامي به قهرمان آن تعلق نميگيرد، تيمهاي بسياري براي رسيدن به صدر جدول و پايان دادن به ديدارهاي دور رفت در چنين جايگاهي تلاش ميكنند. اين عنوان ميتواند انگيزه تيمها را براي ادامه راه افزايش دهد اما از سويي هم آمارها نشان ميدهد كه قهرماني نيمفصل، طي سالهاي اخير نتوانسته تضميني براي قهرماني پايان فصل باشد و جامي به دنبال داشته باشد و بسياري از قهرمانان نيمفصل، حسرت تكرار اين عنوان در پايان رقابتهاي ليگ بر دلشان مانده شايد چون اين عنوان آنها را اشباع كرده يا شايد دستشان براي رقبا رو شده و شايد هم در دور برگشت، توان لازم براي پيمودن راه قهرماني را نداشتند. مسئلهاي كه البته بسيار مشهود است و دليل واضح آن نيز به نحوه آمادهسازي تيمها در تعطيلات نيمفصل و حتي قبل از آن و شروع رقابتهاي ليگ برميگردد. نكته مهمي كه مانع از آن ميشود تا تيمها 90 دقيقه براي كسب نتيجه تلاش كنند و اين خستگي با گذشت هر هفته از ليگ بيشتر و بيشتر ميشود و باعث ميشود تا قبل از آنكه به خط پايان برسند، نفسهايشان به شماره بيفتد.
خطكشي كردن براي مشخص كردن اينكه كدام يك از دو نيم فصل براي كسب نتيجهگيري مهمتر است، خيلي كار سادهاي نيست. بسياري بر اين باورند كه دور برگشت، بازيها به مراتب سختتر و رقابتها تنگاتنگتر است و به همان اندازه نيز كار سختتر اما شايد به همين دليل هم باشد كه دور رفت اهميت بيشتري پيدا ميكند. دوري كه قدر دانستن امتيازهاي آن، ميتواند تيمها را در دستيابي به هدفي كه پيش رو دارند، ياري رساند. ميخواهد اين هدف كسب جام قهرماني باشد يا سهميه يا حتي ادامه حيات در سطح اول فوتبال كشور اما تيمهاي حاضر در رقابتهاي ليگ برتر طي 17 دوره اين رقابتها، نيمفصلهايي متفاوت را پشت سر گذاشتهاند. در واقع نيمفصل اول، براي تيمهاي زيادي به معناي شناخت از حريف است و رسيدن به آمادگي و شرايط مناسب؛ مسئلهاي كه گاه باعث ميشود تيمهاي نامدار نتوانند خود را به جايگاهي مناسب برسانند و تمام توان خود را بگذارند براي دور برگشتي كه هر بازي آن ميتواند به معناي آخرين فرصت باشد. البته در اين بين هم هستند تيمهايي كه يك نيمفصل خود را به چنان جايگاهي ميرسانند كه خيلي زود لقب شگفتيساز را به خود اختصاص ميدهند و در دور بعدي اما چنان نفسهايشان به شماره ميافتد كه يا در قعر جدول جا خوش ميكنند يا كولهبار سقوط ميبندند.
اهميت نيمفصل نخست اما شايد زماني مشخص ميشود كه به رغم آنكه جامي به قهرمان آن تعلق نميگيرد، تيمهاي بسياري براي رسيدن به صدر جدول و پايان دادن به ديدارهاي دور رفت در چنين جايگاهي تلاش ميكنند. اين عنوان ميتواند انگيزه تيمها را براي ادامه راه افزايش دهد اما از سويي هم آمارها نشان ميدهد كه قهرماني نيمفصل، طي سالهاي اخير نتوانسته تضميني براي قهرماني پايان فصل باشد و جامي به دنبال داشته باشد و بسياري از قهرمانان نيمفصل، حسرت تكرار اين عنوان در پايان رقابتهاي ليگ بر دلشان مانده شايد چون اين عنوان آنها را اشباع كرده يا شايد دستشان براي رقبا رو شده و شايد هم در دور برگشت، توان لازم براي پيمودن راه قهرماني را نداشتند. مسئلهاي كه البته بسيار مشهود است و دليل واضح آن نيز به نحوه آمادهسازي تيمها در تعطيلات نيمفصل و حتي قبل از آن و شروع رقابتهاي ليگ برميگردد. نكته مهمي كه مانع از آن ميشود تا تيمها 90 دقيقه براي كسب نتيجه تلاش كنند و اين خستگي با گذشت هر هفته از ليگ بيشتر و بيشتر ميشود و باعث ميشود تا قبل از آنكه به خط پايان برسند، نفسهايشان به شماره بيفتد.