عادل فردوسيپور را کمتر آنگونه عصبي و كلافه ديده بودیم؛ چهره در هم كشيده عادل، نگاه خشمگينش و دست راستش كه ناخوداگاه تكان ميخورد حكايت از شب غریبی براي عادل بود زماني كه طاهري به پشتوانه هواداران ميليوني پرسپوليس و تسلطش بر سفسطه و مغلطه و حملههاي كلامي، در حال شكست دادن عادل فردوسيپور بود اما اين بار برگ برنده تهيهكننده خوششانس نود كسي نبود جز علي دايي كه نه "رابينهودوار"۱ و نه "سوپرمنانه"۲ بلكه "شهريارانه" وارد جدال سخت و نفسگير عادل و اكبر شد تا با ركگويي مثالزدنياش يكتنه مديرعامل پيشين را گوشه رينگ برده و عادل را از شكست نجات دهد. شرح مكالمه و حرفهاي علي دايي و علیاکبر طاهري و فردوسيپور در اين مجال قطعا نميگنجد، اما براي اثبات كمكي كه علي دايي به فردوسيپور كرد كافي است لبخندهاي پيروزمندانه عادل را در لحظاتي كه دايي با صداي بلند چندين و چند بار طاهري را دروغگو خطاب كرد به ياد آوريم، در حالي كه ديگر نه چهرهاش در هم كشيده بود نه نگاهش خشمگينانه و نه دست راستش ناخودآگاه تكان ميخورد.
چه كسي فكر ميكرد شبي از شبهاي داغ نود، علي دايي ناجي عادل فردوسيپور شود؛ عادل كاملا درست ميگفت: "امشب شب عجيبي بود"...
پینوشت:
۱و۲: این دو اصطلاح را عادل در برنامه دیشب استفاده کرد زمانی که به طاهری گفت: «من رابینهود و سوپرمن نیستم که یکتنه فوتبال ایران را نجات دهم.»