جشنواره تجسمی فجر در سالهای اخیر و بهطور مشخص در سه دوره گذشته به بحث هنرهای جدید اهمیت بیشتری داده است. امسال هم این بخش پررنگتر از گذشته در جشنواره وجود دارد. در این باره توضیح بدهید.
همانطور که اشاره کردید سیاستگذاریها در جشنواره تجسمی فجر بهگونهای بوده که از سال هفتم، تلاشهایی شده در کنار سایر بخشها به بخش هنر جدید و زیرشاخههای آن اهمیت بیشتری داده شود. خوشبختانه در سالهای اخیر دامنه هنرهای تجسمی گستردهتر از پیش شده، تا جایی که امروز میتوان رشتههایی چون طراحی صنعتی، معماری، طراحی لباس و... را هم زیرمجموعههای این وادی تلقی کرد. از طرفی در سالهای اخیر، هنر مدرن با دربرگیری ویدئوآرت، چیدمان، کانسپت و... توانسته به رونقبخشی هنر تجسمی معاصر کمک زیادی کند. درواقع اگر میبینیم هنرهای جدید توانستهاند مجال بیشتری برای بروز و ظهور داشته باشند به این خاطر است که اغلب هنرمندان تمایل دارند به تجربه شیوههای جدید در قالبهای نو بپردازند.
مساله بعدی در ارتباط با جشنوارهها این است که هرکدام از جشنوارههایی که تا امروز برگزار کردهایم بهنوعی عنوان بینالمللی را به یدک کشیدهاند، ولی واقعا کدامیک از این جشنوارهها، خاصه جشنواره تجسمی فجر توانسته جایگاه جهانی داشته باشد. اصلا به صرف دعوت کردن از چند کشور در یک جشنواره، میتوان به آن عنوان بینالمللی داد؟
نکتهای که اشاره میکنید کاملا درست است، چراکه به شخصه براین باورم ما تا امروز نتوانستهایم جشنوارهای در قالب بینالمللی برگزار کنیم، چون نه رفتار بینالمللی داریم و نه کارکردی از این رهگذر. حالا اینکه چرا تا امروز نتوانستهایم به این مساله دست یابیم به این خاطر است که از تکثیر کردن ایدهها در شاخههای مختلف تجسمی بازماندهایم. ما باید در طول این سالها و به وقت برگزاری جشنواره به زبان روز دنیا به ارائه اثر میپرداختهایم که متاسفانه این اتفاق کمتر صورت گرفته است. بنابراین در پاسخ به سوال شما صادقانه باید بگویم ما جشنواره بینالمللی نداریم، چون در این سالها حضور و تعامل بینالمللی هم نداشتهایم. در کشور ما شرایط به این شکل است که سالی یکبار جشنواره برگزار میشود، بعد چراغ آن خاموش و تا سال آینده به فراموشی سپرده میشود.
مساله نداشتن حضور و تعامل بینالمللی در این سالها به کمکاری دولتها برمیگردد؟
نمیخواهم در این مقال به انتقاد یا دفاع بپردازم. فقط در پاسخ به سوال شما میتوانم بگویم در طول این سالها نگاهها به سمتوسوی هنر، جدی نبوده و رنگوبوی تفننی داشته است. این نکته در لایههای مختلف مدیریت فرهنگی ما هم مشهود است یا اگر نیست محصولش همان است که امروز میبینیم؛ یعنی جشنوارههایی که به دلیل مجال نیافتن در عرصههای بینالمللی، فقط برگزار میشوند که شده باشند. بنابراین ما در جشنوارهای مثل تجسمی فجر، بخش بینالمللی داریم، ولی در قد و قواره گسترده ارائهاش نکردهایم. نمیدانم چرا هر وقت میخواهیم جشنواره برگزار کنیم بیشتر با کلماتی مثل «بینالمللی» بازی میکنیم و از کاربردی کردن این واژهها در جشنوارهها عقب ماندهایم، درحالی که پتانسیل این مساله در حوزه هنرهای تجسمی معاصر ما وجود دارد.
* نویسنده : آزاده صالحی روزنامهنگار