شناسهٔ خبر: 23085288 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: سلامت نیوز | لینک خبر

هر ‌سال ٥٠ تا ١٠٠ کولبر قربانی می‌شوند

مصوبه ممنوعیت کولبری، به نفع كولبران تمام خواهد شد؟

صاحب‌خبر -

سلامت نیوز: عده ای از آن‌ها می‌میرند، عده‌ای فلج می‌شوند، عده ای از کارافتاده می‌شوند، عده ای زیر فشار بار سنگین سکته می‌کنند؛ مرگ کولبران در این سرزمین نزدیک مرز طبیعی است.

به گزارش سلامت نیوز، روزنامه قانون در ادامه می نویسد: پسربچه‌ها از کودکی می دانند اگر کار نکنند، نانی سر سفره‌شان برای خوردن پیدا نمی شود. آن‌ها از کودکی پدر، عمو، دایی و برادرهای‌شان را می ‌بینند که با کولبری و درآوردن یک لقمه نان حلال، زندگی‌های‌شان را می‌گذارنند. حرف زدن از کار و کارخانه و اشتغال در شهرهای مرزی ایران، چیزی شبیه شوخی است. داستان مرگ و معلولیت کولبران را سال‌هاست که رسانه ها تعریف می‌کنند و باز هم حل نمی شود. در تمام این سال‌ها حتی یک بار هم کلنگ ساخته‌شدن یک کارخانه در این مناطق زده نشده است.

زندگی مردم کردستان و سنندج، پر از روایت مرگ هایی است که در کوره‌راه‌های مرزی اتفاق می‌افتد. کولبرانی که با تیر اسلحه ماموران نیروی انتظامی می‌میرند، کولبرانی که در زمستان‌های سرد زیر برف و بهمن جان می دهند؛ کولبرانی که طعمه گرگ‌های کوهستان‌ها می‌شوند؛ کولبرانی که روی مین‌های باقی مانده از دوران جنگ می روند و کشته می شوند...؛ این زندگی مردم شهرهای مرزی ایران است. خیابان‌ها و خانه‌هایی که مرگ دست از سر مردانش برنمی دارد. فرقی ندارد لیسانس باشند یا بی‌سواد، دانش‌آموز باشند یا دانشجو؛ باید برای سیرکردن شکم‌شان کولبری می کنند، چون راه دیگری ندارند. سال گذشته چهار کولبر سردشتی در بهمن جان باختند؛ چهار نفر که همگی دانش‌آموز دبیرستانی بودند. دانش آموزانی که بعضی از آن‌ها پدران‌شان را نیز در راه کولبری از دست داده بودند و باید خرج زندگی را می دادند تا مادران، خواهران و برادران‌شان زنده بمانند.

از گرسنگی، زنان هم کولبر شدند

بعضی از زن‌های مریوان و سردشت که همسران‌شان در کوره‌راه‌های‌های مرز کشته شدند هم برای تامین خرج زندگی بچه های‌شان کولبری می کنند. زنان کم‌سن و سالی که زیر فشار بار زندگی صورت‌های‌شان، چنان پیر و شکسته می شود که سن‌شان را دوبرابر نشان می دهد. از طرف دیگر پسربچه‌هایی که در شهرهای مرزی به دنیا می‌آیند، از 12 یا 13 سالگی همراه با پدر یا دوستان‌شان شروع به کولبری را تجربه می کنند. دیدن جای خالی همکلاسی‌هایی که تا دیروز کنار بقیه درس می‌خواندند و یک شب برای بردن بار به آن طرف مرز کشته شدند، برای دوستان‌شان دردناک است. ازطرفی دولت به بعضی از کولبران کارت کولبری داده که می‌توانند با آن کارت، برای بردن بار پول بیشتری از صاحب بار بگیرند؛ چون نشان می دهد که کارشان قانونی و مجوزدار است. کولبران بدون کارت نیمی از دستمزدشان را نمی‌توانند مطالبه کنند چون کارشان غیرقانونی است. همچنین زن ها و پسران کم‌سن و سال چون شرایط کار کردن را ندارند، نمی‌توانند کارت بگیرند؛ پس برای بردن مسافت‌ها بار هفت تا هشت کیلویی، 40 یا 50 هزارتومان دستمزد می‌گیرند؛ به جای اینکه 150 تا 200 هزارتومان بگیرند. وقت‌هایی هم هست که گروه های کولبری در میانه راه ناگهان دچار بهمن می شوند، آن‌وقت از گروه 10 نفری، چهار نفرشان زنده می‌مانند و گاهی هم همه آن‌ها زیر بهمن و برف می‌مانند و جان می دهند. روز بعد در شهر خبر می رسد گروهی از مردان کولبر دیگر به خانه بازنمی‌گردند. مردم شهر عزادار می شوند و خانواده‌هایی از نان شب‌شان باز می‌مانند.

دست‌هایم پر از خون‌مردگی بود

محمد، برادر یکی از جوان‌هایی که سال گذشته در بهمن سردشت جان باخت ،13 ساله است. او می‌گوید: «اولین باری که بلند کردم 12 کیلو بود؛ برادرم روی کولم گذاشت. بارها را در جعبه‌های چوبی گذاشته بودند و دورش را با نخ های کلفت بسته بودند تا باز نشود. راه 10 ساعته را 15 ساعته رفتیم. وقتی برگشتم خانه ،تمام دست‌هایم دچار خون‌مردگی شده بود؛ کمرم را نمی توانستم بلند کنم. مادرم پشتم را با روغن مالید و گریه می‌کرد و زیر لب هم برایم دعا می‌خواند. 150 هزارتومان پول اجاره خانه‌مان بود که با همان یکبار کولبری دادیم. صاحبخانه فشار آورده بود و می‌خواست وسایل‌مان را بیرون بریزد». پدر محمد پنج سال است که خانه‌نشین است. سال ها قبل وقتی در کوره‌راه های نزدیک مرز بار 45 کیلویی پوشاک را به دوش گرفته بود،روی مین رفت و هر دوپایش را از دست داد. تا ساعت ها هیچ کسی نبود به دادش برسد تا اینکه بعد از مدتی، محلی ها پیدایش کردند واورابه بیمارستان سلیمانیه بردند. چند روز آنجا ماند و وقتی بیرون آمد تا مدت ها سعی می‌کرد بتواند راه برود و خرج زندگی را از همان راه کولبری تامین کند اما هیچ‌کدام از ترفندهای همسرش نتوانست پایش را درست کند. در کردستان این گونه است که وقتی کولبری پایش روی مین می‌رود و قطع می شود، با نخ های به هم تابیده شده برایش زانویی مصنوعی درست می‌کنند و به انتهایش چوبی می‌چسبانند تا بتواند راه برود اما پای پدر محمد، هیچ وقت خوب نشد که نشد».

برای کولبران هر رفتی، بازگشتی ندارد

بیابان‌ها و کوهستان‌های مرزهای ایران، روایت عجیب و غریب مرگ کولبرانی است که درپی لقمه‌ای نان برای گذراندن معمولی زندگی‌شان هستند. گاهی گرگ به جمع هشت نفره‌شان می‌زند و یکی را طعمه می‌کند. شانس بیاورد، گرگ دست یا پاش را از جا دربیاورد و او را نکشد. این‌گونه وقت‌ها هیچ کسی نمی تواند به دیگری کمک کند چون بقیه هم طعمه گرگ های گرسنه می شوند. باید بایستند و در تاریكی و سرما اشک بریزند و مرگ رفیق‌شان را تماشا کنند یا وقتی نیمه‌شب جایی میان کوه‌های بلند، بار روی دوش‌شان تکان می‌خورد و آن‌ها را ته دره پرتاب می‌کند. هیچ کسی نمی‌تواند به کمکش برود. کولبرها می‌ایستند و به چشم برهم زدنی، بازی زندگی راتماشا می‌کنند که در اندک زمانی همه‌چیزشان را از بین می برد. شاید وقت هایی که پاها یا کمرشان حتی یک قدم دیگر یارای شان نمی کند، می دانند باید به راهشان ادامه دهند چون یا سرمای هوا نابودشان می کند یا اسیر گرگ می شوند و یا ماموران شناسایی شان می‌کنند و تیر می‌خورند. کولبرها هر شب در بیابان‌های سرد و تاریک، مرگ را به چشم های‌شان می بینند. شبانه زندگی‌شان را قمار می کنند، چون می‌دانند گرسنگی از پا درشان می‌آورد. شب‌هایی که در آن عده ای کشته می شوند و فردا صبح معلوم می شود چه كسي مرده و چه كسي زنده است. شاهو، 25 سال دارد و از 12 سالگی کولبری کرده است.او می‌گوید:« هر روز که می گذرد، بیشتر به این فکر می‌کنم که این دردهایی که هر شب به سراغم می‌آید کی من را از پا می اندازد. یعنی تا کی از کار افتاده می‌شوم. من یک دختربچه 6 ساله و پسري دوساله دارم که باید برای‌شان روزی ببرم». شاهو وقتی می‌شنود که وزیر کشور گفته کولبری ممنوع شده، پشت تلفن اندکی سکوت می کند و می گوید:« یک وقتی می خواستند ما را بیمه کنند، برای‌مان کارت درست کردند و حالا می ‌گویند که ممنوع شده. این یعنی اینکه می‌خواهند ما را بکشند. چون هیچ کاری در کردستان برای پول درآوردن نیست. حالا که ممنوع شده، ما از گرسنگی می میریم».

هر ‌سال ٥٠ تا ١٠٠ کولبر قربانی می‌شوند

عبدالکریم حسین‌زاده، نماینده مردم نقده و اشنویه در مجلس شورای اسلامی و عضو کمیسیون عمران درباره ساماندهی این کولبران گفته بود: «واقعیت این است که کولبران از سر فقر و نداری به این شغل رو آورده‌اند؛ چه آن‌هایی که پوشاک می‌آورند و چه آن‌هایی که وسایل بار می‌زنند. آن‌ها هیچ‌کدام صاحب بار نیستند و از همه این رفت وآمدها و بارکشی‌های سنگین، پول ناچیزی می‌گیرند. هر چه سود است ، خود قاچاقچیان اصلی که وسایل و اجناس را در بازار می‌فروشند، تصاحب می‌کنند. از نظر من تمام کولبران در یک شرایط قرار دارند».

مصوبه دولت براي ساماندهي كولبري و ممنوع كردن آن بررسي شد

بار كج دولت بر دوش كولبران

70 هزار کولبر هر روز و شب از مناطق صعب ‌العبور در مرزهاي كشور با رنج فراوان در حال آمد و شد هستند تا بتوانند زندگي خود را از طريق انتقال كالاها از آن سوي مرزها به ايران، بگذرانند. كولبراني كه در ميان آن‌ها حتي زنان هم به چشم مي‌خورند. البته فعاليت اين قشر، قاچاق كالا محسوب مي‌شود و به همين‌دليل برخي از اين كولبران جان خود را از دست مي‌دهند. در اين ميان پس از اتفاقات ناگواري كه براي كولبران كشورمان رخ داد، گويي رنج فراوان و زندگي دشوار اين قشر به شكل پررنگ‌تري اطلاع‌رساني شد و وضعيت آنان به گوش مردم و مسئولان رسيد و واكنش‌هاي متفاوتي در اين باره رقم زد.

يك مصوبه براي التيام هزار درد!

شهريور بود كه دولت و مجلس تصميمات تازه‌اي براي ساماندهي كولبري در كشور گرفتند. هيات وزيران تصميم گرفت با راه‌اندازي بازارچه‌هاي مرزي جديد با هدف ساماندهي كولبري، مرزنشينان از تخفيف 6 ميليون توماني عوارض وارداتي بهره‌مند شوند. براساس اين تصميم، هر يک از مرزنشينان واجد شرايط هرماه 500هزار تومان از تخفيف عوارض قانوني واردات معاف مي‌شوند. 27 شهريور امسال بود كه رییس کل گمرک ایران از ابلاغ مصوبه‌اي به گمركات خبر داد و گفت: مصوبه ساماندهی مبادلات بازارچه‌ای و كولبری و همچنین ملوانی و ته‌لنجی ابلاغ و اجرا می‌شود. به گفته فرود عسگری، یکی از اولویت‌های گمرک توسعه سامانه جامع گمرکی در رویه‌های ته‌لنجی و ملوانی، بازارچه‌ای و مسافری به ویژه در مناطق آزاد است. با اين وجود،‌ به عقيده مسئولان اگر اين مصوبه به‌صورت قانوني اجرايي شود، امکان خوبي در اختيار مرزنشينان قرار مي‌گيرد که بدون تحمل كولبري و به وسيله انتقال کالا در حد مجاز ماهانه از مسير اصلي و مرز قانوني معيشت خود را سامان دهند. همچنين اگر نظارت کارآمدي بر اجراي اين مصوبه صورت گيرد، از شکل‌گيري مجدد معابر غيررسمي به طور قاطع جلوگيري خواهد شد.

اميدواري وزير كشور

رحمانی فضلی، وزير كشور نيز امروز در نشست هیات نمایندگان اتاق بازرگانی ایران گفت: مصوبه‌ای رابه دولت برده و تصویب کرده‌ایم که كولبری در مرزها متوقف شود. این امر تبعات اجتماعی و امنیتی در برخی مناطق خواهد داشت اما باید توجه كرد که از كولبری درآمد زیادی به خود كولبرا‌ن نمی‌رسد و کرامت انسانی آن‌ها حفظ نمی‌شود. به جای عملیات كولبری امتیازات و تخفیفات ویژه‌ای به کسانی که کارت پیله‌وری دارند، داده خواهد شد که آن‌ها از مرز استفاده کرده و کالاهای خود را به بازارچه‌های مرزی بیاورند.

كارت پيله وري و بازارچه مرزي

او در ادامه مي‌گويد: براین اساس 15 بازارچه مرزی ایجاد می‌شود و به روستايیانی که در 50 کیلومتری مرزها قرار دارند، کارت پیله‌وری داده می‌شود تا از تخفیفات گمرکی بهره‌مند شوند و به جای آن مرزها برای ورود کالا به کشور به شکل قبل بسته خواهد شد. مطابق مصوبه دولت كولبری ممنوع می‌شود و هیچ فردی حق ندارد اين كار را انجام دهد و مرزها بسته خواهد شد. در ازای آن افرادی که حداقل سه سال سابقه حضور در روستا را دارند، کارت پیله‌وری دریافت می‌کنند و با ایجاد 15 بازارچه مرزی،‌ می‌توانند کالا را در آنجا عرضه کنند. كولبری با کرامات انسان و حقوق شهروندان ایرانی منافات دارد. در بحث كولبری تصمیمات خوبی گرفته شده است و از بخش خصوصی می‌خواهیم که ما را در این زمینه کمک کنند. ضمن اینکه همین جا اعلام می‌کنم یک تیم 6 نفره از بین اعضای اتاق بازرگانی انتخاب شود تا برای حل مشکلات با یکدیگر جلسه داشته باشند. به گفته رحماني‌فضلي مرز تمرچین و باشماق نیز از روز گذشته باز شده و تصمیم‌گیری در خصوص مناطق مرزی با استانداران است.

سرانجام خوش يا ناخوش؟

با توجه به اينكه دليل اصلي مشغول شدن مرزنشينان كشورمان به كولبري وضعيت معيشتي و ناچاري آن‌هاست در اين ميان سوالي كه مطرح مي‌شود اين است كه آيا اين مصوبه در آخر به نفع كولبران تمام خواهد شد و آن‌ها را از ادامه دادن به شغل كولبري منصرف مي‌كند يا خير؟ اگرچه كولبري يك شغل غيرقانوني محسوب مي‌شود اما براي افرادي كه راهي براي كسب درآمد ندارند و معيشت آن‌ها بسيار ضعيف است چه جايگزيني جز كولبري وجود دارد؟ دولت چه گامي براي گذران زندگي آن‌ها برداشته است؟ بنابراين كولبري يك آسيب بزرگ است كه بر سر مزرنشينان كشورمان آوار شده است. مرزنشيناني كه در زمان‌هاي بحراني سپر بلاي ايران بودند اما هميشه چوب بي‌توجهي دولت و عدم حمايت‌ها را خورده‌اند. در اين زمينه الزامي است كه جدا از اين مصوبه‌ها دولت و مجلس به دنبال راه‌حلي براي اين آسيب‌ و بيش از هر چيزي به فكر جايگزيني مناسب براي اين قشر باشند.