شناسهٔ خبر: 23079829 - سرویس اجتماعی
نسخه قابل چاپ منبع: آناج | لینک خبر

داستانک؛

هوای مملکت عاشقان، آلوده است!

«چند تلنگر داستانکی درباره آلودگی هوا و سالهای آینده»

صاحب‌خبر -

گروه اجتماعی آناج/ مهدی نورمحمدزاده: تشدید و تداوم آلودگی و به طبع تصمیمات پس از آن بر آن داشت تا «چند تلنگر داستانکی درباره آلودگی هوا و سالهای آینده» نگاشته شود.

۱-انتخابات

«ما اکسیژن را به ریه های شما باز می گردانیم...ما با قاچاق هوا مبارزه خواهیم کرد...همه ایرانی ها حق دارند نفس بکشند!»
جمعیت، ماسک های خود را از دهان برداشتند و به افتخار رییس جمهور جدید هورا کشیدند!

۲-ملاقات

مدیر بیمارستان تعجب کرده بود از حضور جمعیت انبوهی که برای ملاقات جانبازان شیمیایی جلو اتاقها صف کشیده بودند.سلامی داد و پای صحبت شان نشست. سرفه های چند روزه ناشی از آلودگی هوا، سرفه های ممتد و سی ساله مجروحان شیمیایی را به یاد مردم  آورده بود!

۳-ورقه امتحان

«اکسیژن مایع حیات است»
قبل از اینکه زیر «مایع» خط بکشد و تعداد غلط های ورقه را بشمارد، به فکر رفت. فکر روزهای گذشته که زندگی شان پر از غلط بود و در ورقه های املا می نوشتند: آب مایه حیات است!

۴-انقراض

«یادش به خیر...اول صبحی خرده نون ها رو می ریختم روی تراس...گنجشک ها و قمری ها میومدن و نوک میزدن...کلاغها هم قارقار می کردن...چه روزهایی...همشون رفتن...حیوونی ها خفه شدن...»
مادر بزرگ تعریف می کرد و بچه ها در تبلت خودشان غرق عکسهای زیبای گنجشک ها و قمری ها شده بودند.

۵-ولخرج

«بیچاره که هنوز خیلی جوون بود...چی شد از دنیا رفت؟»
«چی بگم والله! خودش باعث مرگ خودش شد، بس که ولخرج بود و سهمیه اکسیژن ش را الکی هدر می داد! همین جوری شیر کپسولش را باز می کرد و می گرفت جلو فقیر فقرایی که بی اکسیژن مانده بودند...همین میشه دیگه...از قدیم گفتن اکسیژن آدم مثل ناموس آدمه...شوخی که نیست!»