بيژن يانچشمه
سالهاست بحث زلزلهخيز بودن ايران مطرح است و هشدارهاي بسياري هم در اين مدت داده شده است. متأسفانه بهرغم وجود خطرات و آبستن بودن بسياري از مناطق و شهرهاي ايران بازهم مقاومسازي فقط در حد حرف و شعار مطرح شده است.
دولت و ساير دستگاههاي مسئول هم كه فقط به دادن هشدار بسنده كردهاند و حركت كند و لاكپشتي نوسازي، احيا و مقاومسازي هم دردي را از بافتهاي فرسوده، متراكم و ناپايدار درمان نكرده است.
در حقيقت بسياري از ساختوسازهاي جديد در يك دهه گذشته نهتنها با اصول و ضوابط و مقررات ملي ساختمان صورت نگرفته است بلكه به دليل نبود يك نظارت سيستمي، سازههاي ساخته شده كمترين مقاومت را در برابر خطرات و تهديدات دارند.
ساختوساز روي گسلهاي پايتخت و شهرهاي اقماري همچنان بر ميزان خسارتهاي جاني و مالي در صورت وقوع زلزله خواهد افزود.
اينكه چرا مصالح مرغوب و مقاومسازي را فراموش كردهايم همواره جاي پرسش است كه بايد از متخصصان و مسئولان امر پرسيد.
در حقيقت در كشور ما نظارتها از بالا به پايين كمتر و ضعيفتر شده و حاصل آن هم در اين سالها وجود بافتها و سازههاي نامقاوم است.
چرا يك حركت ملي براي برونرفت از اين معضل انجام نميشود؟ چرا الگوهاي سبكسازي و سازههاي كوچك در برابر زلزله به كار گرفته نميشود؟ چرا مسئوليتپذيري ما در اين مسئله مهم بسيار كمرنگ شده است؟
سؤالهاي بيشماري در خصوص مباحث مطرح شده در برابر زلزله همواره طرح ميشود ولي فرآيند پاسخگويي و عملياتيسازي آن فقط در حد حرف و خوراك رسانهاي مطرح ميشود.
اينكه چرا نخواستيم در يك بازه زماني مشخص يك منطقه مسكوني زلزلهخيز را احيا، نوسازي و مقاومسازي كنيم نشان ميدهد كه ريسك مخاطرات را پذيرفتهايم و در جهت كاهش آن تاكنون قدم عملياتي برنداشتهايم. به دليل اهميت مباحث مربوط به زلزله بهتر است يك حركت جهتدار با تشكيل حتي يك وزارتخانه پيگيري شود و ساير دستگاهها هم موظف به مشاركت و همكاري با آن دستگاه مسئول شوند.
متأسفانه الگوبرداري ما در همه زمينهها همواره زبانزد است ولي در حوزه مباحث مربوط به ضوابط و مقررات زلزله تاكنون هيچ الگويي متناسب با شرايط بومي كشور انتخاب نشده است تا براساس آن گام به گام مسائل و مشكلات را راهبري كنيم.
گويا همه منتظر هستند تا زلزلهها همچنان خسارتهاي جاني و مالي بگيرند تا شايد فرجي شود!
همواره از زلزله به عنوان خطر و تهديد بزرگ ياد ميكنيم و اين امر سبب شده است تا از فعاليت ساده براي مقاومسازي، نوسازي و احياي بافتهاي فرسوده غافل شويم.
بايد توجه داشت كه با برگزاري همايش، نشستها و مصاحبههاي رسانهاي و دادن هشدار صرفاً كاري پيش نخواهد رفت چراكه خطر زلزله در همه جاي كشور وجود دارد و همه گلهمند هستند از رئيسجمهور گرفته تا شهروندان از ساختاري كه توان مقابل با زلزله را ندارد.
چرا از زلزله به عنوان يك فرصت استفاده نميشود تا با بهكارگيري متخصصان امر بر اين مشكل چيره شويم؟ آيا زلزله يك فاجعه ملي نيست؟! پس چرا دست روي دست ميگذاريم و مسائل و مشكلات را فقط دست به دست ميكنيم تا زلزله همه چيز را نابود كند؟