شناسهٔ خبر: 23077149 - سرویس علمی-فناوری
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه شهروند | لینک خبر

روایت پزشکان و پرستارانی که با پذیرفتن همه خطرات، داوطلبانه به مداوای مبتلایان به ویروس «ابولا» می‌پردازند

هرگز ترکتان نمی‌کنیم

صاحب‌خبر -

سمانه خادمی| سوار بر دو لندرور یکی از آنها به تجهیزات آمبولانسی مجهز شده است، یک تیم کوچک از کارکنان‌های نهادهای بشردوستانه به قلب جنگل‌های سیرالئون می‌زنند. بعد از ساعت‌ها حرکت در دل جنگل در مسیرهایی که به هیچ وجه نمی‌شد نامشان را جاده گذاشت، در روستایی که گزارشی مبنی بر 10 مورد ابتلا به بیماری ابولا از آن رسیده بود، توقف می‌کنند.
با هماهنگی کدخدای روستا، چرخی در روستا می‌زنند، با افراد صحبت و آنها را معاینه می‌کنند. از تک‌تک افراد روستا می‌پرسند که آنها احساس بیماری می‌کنند یا خیر و آیا با 10نفری که مبتلا به ابولا شده‌اند، تماس داشته‌اند یا خیر. در یک مورد مادری را یافتند که فرزندی 7 ماهه داشت. متوجه شدند درحالی‌که شدیدا اسهال دارد و حرارت بدنش 40درجه است، مشغول شیر دادن به کودکش است. اسهال و تب شدید از علام اولیه ابتلا به ابولاست. در گفت‌وگوهای اولیه با مادر دریافتند او هم به همراه آن 10نفری که به ابولا مبتلا شده‌اند، در یک تشییع جنازه شرکت کرده است.
امدادگران بلافاصله دریافتند که باید آن زن را از روستا خارج کنند. تنها با این کار می‌توانستند شانسی برای زندگی به او بدهند؛ حتی اگر این شانس تنها 30‌درصد باشد. حداقل با این کار می‌توانستند جان فرزند و شوهر آن زن را نجات دهند. علاوه‌بر این‌که دیگر روستاییان نیز با تماس با این زن مبتلا به ابولا نمی‌شدند، چراکه ویروس ابولا به سرعت از طریق مایعات بدن، استفراغ و خون منتقل می‌شود. مشکل اما زمانی آغاز شد که آنها نتوانستند زن بیمار را با خود ببرند.
گابریل فیتزپاتریک، پزشک ایرلندی همراه تیم امدادگران می‌گوید: «اگر شما مادری را داشته باشید که گریه می‌کند، فرزندش گریه می‌کند، شوهرش گریه می‌کند و در عین‌حال مادر به کمک‌های فوری پزشکی نیاز داشته باشد، بدانید که در شرایط بسیار دشواری قرار گرفته‌اید. اما شرایط طوری بود که نباید هیچ خطری پذیرفته شود. آنها درنهایت تصمیم سخت را گرفتند و مادر بیمار را از فرزندش جدا کرده و به بیمارستان کایلاهون بردند. اگرچه همه خانواده گریه می‌کردند، اما به‌نظر می‌رسد که به خطیر بودن این بیماری واقف بودند و چندان مقاومت نکردند. فیتزپاتریک که برای سازمان پزشکان بدون مرز کار می‌کند، می‌گوید: «ما دوست نداریم یک خانواده را از هم بپاشانیم، اما اگر اجازه می‌دادیم آن مادر در روستا بماند، نتیجه این می‌شد که کل روستا به ویروس مبتلا می‌شدند.»
در غرب آفریقا، در کشورهایی نظیر گینه، سیرالئون و لیبریا که شدیدترین اپیدمی ابولا به وقوع پیوست، افرادی نظیر فیتزپاتریک تنها کسانی بودند که در خط مقدم مبارزه با این ویروس خطرناک ایستادند و جنگیدند. سازمان بهداشت جهانی در همان ابتدا شیوع ویروس اعلام کرد که تنها در غرب آفریقا‌ هزار و 400نفر بر اثر مبتلا به این ویروس جان باختند. در برخی موارد یک خانواده کاملا مبتلا به ویروس شدند و جان باختند. در چنین شرایطی خدمات پزشکی نیز بسیار محدود بود. در سه کشوری که بالا ذکر شد برای هر 100نفر تنها یک یا دو پزشک وجود داشت.
ویروس به هرکسی که دم دستش بود، حمله می‌کرد. از افراد بومی گرفته تا توریست‌ها و حتی کارکنان پزشکی بیمارستان‌ها. سازمان بهداشت جهانی اعلام کرد که ابولا یکی از سریع‌ترین اپیدمی‌هایی بوده است که بشر تاکنون با آن مواجه شده است.
ابولا آن‌قدر وحشتناک بود که بسیاری از پزشکان و پرستاران نیز از ترس مبتلا شدن به این ویروس کارهایشان را ترک کردند و فرار را برقرار ترجیح دادند. همین مسأله موجب شد کار سازمان بهداشت جهانی برای مبارزه با ابولا دشوارتر شود. از این نقطه به بعد سازمان بهداشت جهانی بیشتر به پزشکان داوطلب نیاز داشت. این‌جا بود که پای سازمان‌های بین‌المللی بشردوستانه به میدان مبارزه با ویروس باز شد. در سیرالئون و در بیمارستان کایلاهون، یک بیمارستان 80تخت‌خوابی احداث شد. کایلاهون شهری کوچک در نزدیکی مرز سیرالئون با گینه و لیبریاست. جمعیت این شهر 30‌هزار نفر است. تعداد افراد مبتلا شده به ابولا در این شهر زیاد بود. در شهر که قدم می‌زدید می‌توانستید خانه‌های ویران‌شده و آتش‌زده‌شده را ببینید. خانه‌هایی که مبتلایان در آنها سکونت داشتند.
به تدریج سازمان پزشکان بدون مرز توانست داوطلبان اعزام به مناطق اپیدمی را اعزام کند. اگرچه تعداد داوطلبان کم بود که روندی مستمر داشت. داوطلبانی از آمریکا، کانادا و استرالیا و دیگر کشورها به کایلاهون اعزام شدند. فیتزپاتریک از دیدن این تعداد داوطلب حیرت‌زده شده بود. کسانی که حاضر شده بودند با به خطر انداختن جانشان در مبارزه با ویروسی ناشناخته، تخصص‌شان را برای کمک به مردم در اختیار بگذارند. به تدریج تعداد داوطلبان سازمان پزشکان بدون مرز در کشورهای سیرالئون، گینه و لیبریا به 1800نفر رسید.
ارایه درمان در عین مراقبت از خود
توجه به اصول ایمنی در مبارزه با ویروس ابولا یک اصل همیشگی است. جرالدین بیگو که پرستاری داوطلب از کشور لوکزامبورگ است دراین‌باره می‌گوید: «اگر تمرکزتان را حفظ کنید، سلامت می‌مانید. نباید بترسید.» در یک مورد کنت برانتلی و نانسی رایتبول، داوطلبان آمریکایی که در لیبریا کار می‌کردند، بیمار شده و مجبور شدند آنها را به بیمارستانی در آتلانتا برگردانند. اصول ایمنی برای کارکنان بهداشتی به نظر ساده می‌آید؛ تماس بدنی با بیمار به هر طریقی ممنوع است. باید لباس‌های مخصوص به تن داشته باشید. ماسک و دستکش تمیز از ملزومات است. در چنین شرایطی خطر ابتلا به ویروس به صفر می‌رسد. بیگو می‌گوید: «در برخی موارد شرایط خیلی احساسی می‌شود. گاهی اوقات دوست دارید یک نفر را در آغوش بکشید، اما نمی‌توانید.» او مجبور است از پشت کلاه ایمنی‌اش و تنها با تماس چشمی با بیمارانش ارتباط
برقرار کند.
از سوی دیگر، لباس‌های ایمنی طراحی‌شده برای پزشکان و پرستاران بشدت گرم است. هیچ‌کسی نمی‌تواند بیش از یک یا دو ساعت این لباس‌ها را بر تن نگه دارد. کار هر روز صبح بیگو با گرفتن آزمایش خون بیماران مشکوک به ابتلا به ویروس آغاز می‌شود. بعد از آن، لباس ایمنی را می‌پوشد و برای بیمارانی که به مایعات نیاز دارند، آب می‌برد، تنها چیزی که می‌تواند کمکشان کند. بعد از آن او و همکارانش باید بار دیگر لباس‌هایشان را استریلیزه کنند. بعدازظهرها بیگو معمولا منتظر جواب آزمایش‌ها می‌ماند. این جواب‌هاست که می‌گوید چه کسی مبتلاست و چه کسی مبتلا نیست و می‌تواند به خانه‌اش برگردد.
بعد از این نوبت به کار تریاژ می‌رسید که سخت‌ترین کار است. او مجبور است با بیماران صحبت کند. اغلب این کار را با کمک مترجم انجام می‌دهد. بیگو باید سعی کند اعتماد بیماران را به خود جلب کند تا آنها حقیقت را به او بگویند. بیماران معمولا تمایل دارند یا دروغ بگویند یا این‌که همه حقیقت را نگویند. آنها در بهترین حالت متوجه نیستند که چرا باید همه چیز را به ما بگویند. بعضی‌ها می‌گویند که از این‌که دیگران هم مبتلا شده باشند، اطلاع ندارند، اما بعد مشخص می‌شود که بیماران از اعضای خانواده‌شان بوده‌اند!
یکی دیگر از مشکلات آنها این است که فرق میان تب مربوط به ابولا و دیگر بیماری‌ها نظیر مالاریا را تشخیص دهند. هر روز عصر بیگو و دیگر پرستاران، برخی از بیماران را به خانه می‌فرستند با این امید که بیماریشان چیزی غیر از ابولا بوده است. البته آنها از افرادی که مشکوک به ابتلا به ابولا هستند، نمونه خون می‌گیرند. بیگو بیش از آن‌که از بیماران مبتلا به ابولا بترسد، از همکارانش می‌ترسد. اگر یکی از همکارانش اصول ایمنی را آن‌طور که باید رعایت نکرده و مبتلا شده باشد و خودش هم نداند که مبتلا شده ممکن است ویروس را به بقیه همکارانش نیز انتقال دهد. خطرناک‌ترین زمان‌ها، آن زمان‌هایی است که آنها لباس ایمنی را از تن به در می‌آورند. با لمس کردن قسمت خارجی لباس یا ماسک کافی است تا ویروس از طریق پوست وارد بدن شود. اگر ویروس از طریق زخم یا چشم وارد بدن شود به سرعت اثرات مرگبار خود را نشان خواهد داد. قسمت سخت ماجرا این است که می‌دانی اگر مبتلا شوی، راه نجاتی نخواهی داشت. می‌دانی که کمتر از 50‌درصد مبتلایان نجات خواهند یافت.
مالکوم هوگو، روانپزشکی است که در همان بیمارستانی که بیگو و فیتزپاتریک کار می‌کنند، مشغول به کار است. او مراقب است تا پرستاران خبر بد را طوری به بیماران بدهند که مناسب باشد. بیماران برای این‌که خود را با شرایط بیماری وفق دهند، نیاز به زمان دارند. باید به آنها گفته شود که ویروس با آنها چه خواهد کرد. این سخت‌ترین مرحله کار است.
هوگو که اهل آدلاید استرالیاست، مسئولیت مراقبت روانی از بچه‌هایی که پدر یا مادرانش را به دلیل ابتلا به ویروس از دست داده‌اند، برعهده دارد. بازماندگان معمولا برای برگشتن به محل زندگی‌شان با مشکل مواجه می‌شوند. همسایگان یا افراد فامیل آنها را پس می‌زنند و از آنها می‌ترسند. فکر می‌کنند که آنها هم مبتلا هستند، بنابراین طردشان می‌کنند. در برخی مناطق که خرافاتی هستند هم مردم فکر می‌کنند بازماندگان ویروس ابولا بدشانسی می‌آورند، بنابراین طردشان می‌کنند.
بازگشت به محل ماموریت
اما با همه این اوصاف بیگو زمان ماموریتش را برای یک ماه دیگر تمدید کرد و فیتزپاتریک که دو ماه است در سیرالئون مانده، می‌گوید تا زمانی که ایمیل‌های همسرش طولانی‌تر شده و لحنش عصبی‌تر شود، در سیرالئون باقی خواهد ماند. فیتزپاتریک می‌گوید: «وقتی که ایمیل‌ها دو صفحه‌ای شوند، متوجه می‌شوم که همسرم صبرش تمام شده و من باید بلیت بازگشتم را بخرم.»
هر دو آنها می‌گویند که می‌توانند از پس تراژدی و استرس ماموریت برآیند، چون می‌دانند که حضورشان در سیرالئون تأثیرگذار است. بیگو چند ‌سال پیش کار پرستاری در یک بیمارستان را رها کرد و حالا به‌طور تمام وقت در اختیار سازمان پزشکان بدون مرز است و به ماموریت اعزام می‌شود. فیتزپاتریک تلاش می‌کند همین کار را بکند، اما در عین‌حال به‌طور موقت کارش در بیمارستان در دوبلین ایرلند را حفظ کرده است. بیگو می‌گوید: «اگر کسی بخواهد احساس مفید بودن را تجربه کند، باید به سیرالئون بیاید. بدون حضور ما و همکارانمان در این‌جا شانس نجات یافتن این مردم از این ویروس خیلی پایین است و ویروس نیز بیش از هر زمان دیگری شیوع خواهد یافت.»
دبورا آیزنهارت یکی دیگر از کارکنان بیمارستان کایلاهون دلیل دیگری برای انجام این کار دارد. آیزنهارت معتقد است که برای خدا این کار را می‌کند. او که اهل اورگان آمریکاست، هفت‌سال است برای سازمان پزشکان بدون مرز کار می‌کند و مدام در ماموریت است. او می‌گوید: «احساس می‌کنم سرنوشت من این بوده است که به مردم امید بدهم.» دبورا حالا در آمریکاست و امیدوار است که به‌زودی به لیبریا برگردد. بعد از این‌که نانسی رایتبول مبتلا به ابولا شد، سازمان دستور بازگشت او را نیز صادر کرد تا از لحاظ پزشکی چک شود. دبورا می‌گوید: «وقتی که می‌دانی مردم در لیبریا دارند رنج می‌کشند و تو این‌جایی، تحملش سخت است. البته شما نمی‌توانید احساسی مسئولیت را قبول کنید. کافی است کار خودت را انجام بدهی و بقیه‌اش را خدا درست می‌کند.»
بیگو می‌گوید: «ما می‌توانیم به خانه برگردیم، اما مردمی که این‌جا هستند، هیچ راه فراری ندارند. این بخشی از واقعیت کارهای بشردوستانه است. خیلی عجیب است که ما می‌توانیم این مکان را ترک کنیم و همه این آدم‌ها را این‌جا باقی بگذاریم. برویم سراغ خانواده خودمان و اینها را فراموش کنیم. من هرگز این کار را نخواهم کرد.»
البته براساس اصول کار سازمان پزشکان بدون مرز هر کدام از پزشکان و پرستاران این سازمان تنها برای مدتی معین می‌توانند در محل ماموریت بمانند. آنها باید پس از پایان مدت‌زمان معین بازگردند و استراحت کنند. مدت زمان ماموریت آنها معمولا بین 6 تا 8 ماه است. سازمان پزشکان بدون مرز معتقد است کارکنانی که بیش از مدت زمان معین شده در محل ماموریت باقی می‌مانند، بیشتر در معرض ارتکاب اشتباه حیاتی قرار می‌گیرند، چراکه خسته شده و انگیزه‌هایشان را از دست می‌دهند. این اشتباهات گاهی ممکن است موجب مرگ همکاران دیگر شود.
به همین‌خاطر است که محل اقامت کارکنان سازمان پزشکان بدون مرز هتلی خوب در سیرالئون و رژیم غذایی‌شان نیز بسیار خوب است. بیگو می‌گوید: «اگر ما 10نفری درون یک چادر می‌خوابیدیم، نمی‌توانستیم استراحت کنیم و ماموریتمان را درست انجام دهیم.» بیگو و فیتزپاتریک در آخرین روز ماموریتشان در کایلاهون، مادر بیمار را به روستایش بازگردانند. استقبال از آنها بسیار خوب بود. مادر و خواهران زن بهبود یافته از خوشحالی آواز می‌خواندند و می‌رقصیدند. حالا مادر می‌تواند با خیال راحت بار دیگر فرزند شیرخوارش را در آغوش بگیرد و به او شیر بدهد.

ابولا چیست؟

بیماری ویروسی ابولا نوعی بیماری انسانی است که از ویروس ابولا ناشی می‌شود. نام ویروس این بیماری از یکی از رودخانه‌های کشور زئیر، که امروزه جمهوری دموکراتیک کنگو نام دارد، گرفته شده است. این بیماری برای نخستین بار در کشور کنگو دیده شد. نشانه‌های این بیماری معمولا دو روز تا سه هفته بعد از تماس با ویروس و به‌صورت تب، گلودرد، دردهای ماهیچه‌ای و سردرد ظاهر می‌شوند. معمولا حالت تهوع، استفراغ و اسهال و همچنین کاهش عملکرد کبد و کلیه‌ها به دنبال این موارد می‌آیند. در این زمان، مبتلایان دچار خونریزی می‌شوند.
در‌ سال ۱۹۷۶ محفظه‌ای آبی‌رنگ حاوی نمونه‌های خون یک راهبه بلژیکی با نامه‌ای از یک پزشک در کینشاسا به شهر آنتورپ بلژیک فرستاده شد. پژوهشگران در بلژیک در بررسی این نمونه‌های خون با ویروسی با ساختار کرم‌مانند روبه‌رو شدند که تا آن زمان مشابهی نداشت. پس از آن، با سفر به قلب منطقه‌ای که این ویروس در آن‌جا شایع شده بود، دریافتند که خون، استفراغ و اسهال بیماران، اصلی‌ترین منشأ انتقال ویروس است و روش‌هایی همچون محدود کردن بیماران و شناسایی افرادی که با آنها در تماس بودند، برای جلوگیری از گسترش بیماری تعریف شدند.
این ویروس از طریق تماس با خون یا مایعات بدن حیوان آلوده منتقل می‌شود (که معمولا شامل میمون‌ها یا خفاش‌های میوه‌خوار هستند). انتقال بیماری از طریق هوا هنوز در محیط طبیعی به ثبت نرسیده است. دانشمندان بر این باورند که خفاش‌های میوه‌خوار بدون این‌که مبتلا به این بیماری شوند، می‌توانند ویروس آن را با خود حمل کنند و انتقال دهند. هنگامی که انسانی به این ویروس آلوده شود، می‌تواند باعث انتقال این بیماری میان انسان‌های دیگر شود. بازماندگان مذکر تقریبا تا دو ماه این بیماری را از طریق مایع منی انتقال می‌دهند. برای تشخیص این بیماری، معمولا ابتدا بیماری‌های دیگر با نشانه‌های مشابه، همچون مالاریا، وبا و دیگر انواع تب‌های هموراژیک ویروسی از دایره تشخیص مستثنی و حذف می‌شوند. پزشکان برای تأیید تشخیص بیماری، نمونه‌های خونی را برای یافتن پادتن‌ها و RNA ویروس یا خود آن آزمایش می‌کنند.
علایم این بیماری شامل تب، اسهال شدید و استفراغ است. بیمار ممکن است دچار خونریزی شود. نخستین و مهمترین علامت ابولا، همان تب بالای 6/38 درجه است که ‌متعاقب آن، فرد مبتلا به «سردرد شدید»، «دردهای عضلانی»، «ضعف شدید»، «اسهال»، «تهوع»، «درد شکم به‌خصوص در ناحیه معده» و «بی‌اشتهایی» ‌شده و در موارد شدید و پیشرفته آن، مبتلا به خونریزی گوارشی و پوستی نیز می‌شود. هیچ درمان خاصی برای این بیماری وجود ندارد؛ می‌توان برای کمک به افراد مبتلا به آن از آب‌درمانی خوراکی (نوشاندن آب‌های محتوای قند و نمک) یا مایعات وریدی استفاده کرد. این بیماری نرخ مرگ‌ومیر بالایی دارد: اغلب باعث مرگ بین ۵۰ تا ۹۰‌درصد
 مبتلایان می‌شود.